چگونه میتوان از تجربه تاریخی کارآفرینان ایرانی برای تغییر فضای جامعه استفاده کرد و چه سیاستی را باید انتظار داشت؟ استاد دانشگاه تهران میگوید: همواره این بحث مطرح بوده است که چه کسانی میتواند فضای موجود جامعه را تغییر دهند؟ مروری تاریخی بر تجربه کارآفرینان ایرانی در برهههای مهم تاریخی در جامعه ایران نشان میدهد که چگونه آنان توانستهاند از وضعیتهای پیچیده و گردنههای خطرناک اقتصاد و جامعه ایران را عبور دهند.
علیاصغر سعیدی در گفتوگو با «پایگاه خبری اتاق ایران» میافزاید: «جوزف شومپیتر» معتقد بود که کارآفرینی چیزی نیست جز نوآوری – یعنی معرفی ترکیب جدیدی از منابع تولید که وقتی بااعتبار و اعتماد ترکیب شوند جریان ایستای زندگی اقتصادی (زندگی در جامعه و اقتصاد سنتی و راکد) را بر هم میزند و طرح جدیدی را ایجاد میکنند. براساس این تعریف کارآفرینان شرایط موجود را تغییر میدهند.
تغییر شرایط در وضعیت بحرانی چگونه ممکن است؟ سعیدی پاسخ میدهد: کارآفرینان در هر بخش اقتصادی و حتی اجتماعی نوآور است و همین نوآوری میتواند فضای موجود را تغییر دهد. کارآفرین تنها انباشت سرمایه انجام نمیدهد بلکه با تبدیل سرمایه متغیر به سرمایه ثابت رشد پایدار را با تخصیص بهینه تولید ازجمله ثبات دستمزدها و منضبط کردن تولید رشد ایجاد میکند.
به گفته سعیدی کارآفرین، سازمان اجتماعی کار را مرتباً دگرگون میکند تا کارایی و بهرهوری را افزایش دهد. بنابراین تنها کارآفرینان میتوانند فضای اجتماعی و اقتصادی موجود را تغییر دهند.
چه مصداقهایی از تجربه تاریخی را میتوان بیان کرد؟ سعیدی در پاسخ به این سؤال میگوید: در اوایل دهه 1300 شمسی وقتی فضای یاس اجتماعی حاکم بود و کشور دستخوش آشوب بود و کمتر کسی حاضر بود کاری انجام دهد «عطاءالملک دهش» مهندسی که درسهایش را در ایران و هندوستان خوانده بود و مردی فعال و خوشفکر بود با زحمت زیاد و سرمایه کم درصدد واردکردن کارخانه پارچهبافی برآمد و با مسافرت به آلمان و اقداماتی که لازم بود اسباب و لوازمات کارخانه را تدریجاً وارد کرد یاحاج محمدحسین کازرونی کارآفرینی بود که سواد چندانی نداشت اما فعال و باهوش بود و دارای املاک و مستغلات زیاد و تجارتخانه و شرکتهای متعدد بود. این دو نفر با یکدیگر بهجایی رسیدند که کارخانه «وطن» را تأسیس کردند و لباس مدارس و مأمورین دولت را با تولیدات پارچه وطنی از کارخانه وطن دادند و نیز برای خرید پارچه احتیاجات ارتش کمک بزرگی کردند و کارخانه آنها توانست به کار خود ادامه دهد. بعد از اینها دیگران هم به میدان آمدند و کارخانهها دیگری در اصفهان دایر شد.
سعیدی ادامه میدهد: در سال 1320 در شروع ورود متفقین به ایرانشهر اصفهان مرکز صنعتی ایران و خاورمیانه شده بود. در این سالها افراد دیگری از کارآفرینان وطندوست نیز در اوج یاس اجتماعی وارد شده بودند و با کمک یکدیگر چهره اقتصاد ایران را تغییر دادند. اگرچه توسعه اقتصادی در نیمه دوم حکومت رضاشاه صورت گرفت و هر چه دولت بیشتر مستقر میشد بهتر میتوانست سیاستهای خود را اجرا کند اما بدون وجود کارآفرینان کشور را از بحران و یاس اجتماعی بیرون نمیرفت. زندگی تکتک کارآفرینان نمودی از تلاش برای برونرفت از یاس است.
او تصریح میکند: بعد از کودتای 28 مرداد علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق بار دیگر فضای یاس بر ایران حکمفرما شد. در این دوره نیز کارآفرینان بودند که بر جو سنگین اجتماعی غلبه کردند و نهضت صنعتی ایران را پایهگذاری کردند.
سعیدی، جامعهشناس اقتصادی میگوید: بارها کارآفرینها توانستهاند به خروج کشور از رکود و یاس اجتماعی کمک کنند؛ حتی زمانی که بازاریان پولهای خود را از بانکها خارج کرده بودند و حاضر نبودند دیناری سرمایهگذاری کنند و نگران مصادره اموال خود بودند، این کارآفرینها بودند که راهنمایی عالیخانی و با شناختی که از کارآفرینان داشت، آنها را به سرمایهگذاری تشویق کرد و کشور از رکود رهایی یافت.
سعیدی معتقد است: باید از تجارب تاریخی کارآفرینی درس گرفت؛ عدم اطمینان به وضع مقررات صادرات و واردات و وضع عوارض خلقالساعه، به اقتصادی لطمه میزند.
او تصریح میکند: باید اولین نکتهای از رئیسجمهور، سیاستگذار و قانونگذار درخواست کرد این باشد که از تصویب قوانین خلقالساعه خودداری کنند؛ وقتی دولت از تصویب مقررات و قوانین خلقالساعه خودداری کرد، قوانین را تثبیت کرد و از مالکیت خصوصی حمایت کرد و در عمل اصل اسلامی " الناس مسلطون علی اموالهم " را اجرا کرد، آنوقت کارآفرینان به صحنه میآیند و مشکلات هم حل میشود.