کراواتی به رنگ بنفش با خالهای ریز کرمرنگ پوشیده و آن را با رنگ پیراهن و کتی که بر تن دارد، هماهنگ کردهاست. نوع پوشش او با مهاجران افغانی که برای کار به ایران پناه میآورند بسیار متفاوت است. با منطق صحبت میکند مثل وقتی که از نگاه افغانها به اقتصاد ایران میگوید اما قدری احساس را هم چاشنی آن میکند و تأکید میکند که این دو کشور باید با نگاهی «نو» با یکدیگر فعالیت کنند. رئیس روابط بینالملل اتاق تجارت افغانستان است. آنطور که خودش میگوید همراه با نهاوندیان در ایران، او نیز ریاست اتاق افغانستان را به عهده داشتهاست. آذرخش حافظی از سالهای تجربه خود در اتاق افغانستان و نحوه تعامل اتاق این کشور با ایران میگوید. او در گفتوگو با پایگاه خبری اتاق ایران از روزهایی میگوید که حجم مبادلات تجاری ایران و افغانستان تنها 24میلیون دلار بود. طبق گفته حافظی در حال حاضر حجم روابط تجاری این دو کشور 2میلیارد و 500میلیون دلار است و باید تا یک دهه آینده تا 20میلیارد دلار افزایش پیدا کند.
روابط تجاری ایران و افغانستان از کجا آغاز شد و اکنون در چه سطحی قرار دارد؟
حجم روابط تجاری ایران و افغانستان در زمان ریاست آقای نهاوندیان که در آن زمان من هم رئیس اتاق افغانستان بودم حدود 24میلیون دلار بود. الان حجم مبادلات تجاری این دو کشور بالای 2میلیارد و 500میلیون دلار است. به این ترتیب در این سالها که ما بودیم، پایه و اساس کار بنا شد. رفتهرفته این جریان رشد کرد. بیشترین مبادلات ایران و افغانستان از طریق اتاق هرات و به شکلی کاملاً شفاف صورت میگیرد.
ما تقریباً حجم مبادلات خود را 100برابر کردهایم. اگر سرمایهگذاریهای مشترکی در زمینه تولید برق و سایر موارد داشته باشیم میتوانیم به آینده این مبادلات نیز بسیار امیدوار باشیم. شما معدن دارید ما هم معدن داریم با این تفاوت که اکثر معادن شما برای مثال در سنگان روبه اتمام است اما ما آن را به تازگی آغاز کردهایم.
پیشبینی شما برای آینده روابط تجاری ایران و افغانستان به چه صورت است؟
در گذشته که شما تحریم بودید ما نمیتوانستیم با آزادی عمل با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم اما در حال حاضر که تحریمها برداشته شده، آزادی عمل به دست آوردهایم. اکنون میتوانیم با رویکردی راهبردی، حجم مبادلات خود را تا 20میلیارد دلار بالا ببریم و اقتصادهایمان را متحول کنیم. این اتفاق میتواند در کمتر از یک دهه رخ بدهد.
همانطور که از 24میلیون دلار به 2500میلیون دلار رساندهایم اکنون هم میتوانیم آن را ده برابر کنیم. به هر حال بار اول که اقتصاد خالی بود آن را صد برابر کردیم اکنون میتوانیم حداقل آن را ده برابر کنیم و به 20 تا 25میلیارد دلار افزایش بدهیم. ما باید این را به عنوان هدف خود انتخاب کنیم.
قدم اول برای دست یافتن به این هدف چیست؟ از کجا باید شروع کنیم؟
اول باید در نظر بگیریم که هر کاری که انجام میدهیم رقابتی است. ما میتوانیم با کمک یکدیگر اجناس و کالاهای جدید تولید کنیم؛ ما میتوانیم منابع اولیه را در اختیار شما بگذاریم و شما به کمک فناوریهای خود به تولیدات جدید کمک کنید. میتوانیم در بسیاری از موارد سرمایهگذاری مشترک داشته باشیم. البته باید صادقانه با هم کار کنیم.
ما در حال حاضر به دنبال ایجاد کارخانجات ذوبآهن هستیم. ما باید ده میلیون تن صادر کنیم. این میزان خودش به قیمتهای فعلی 7میلیارد دلار ارزش دارد. میتوانیم با تولید کالاهای جدید از این مواد، ارزش افزوده ایجاد کنیم و یک تن را به قیمتهایی ده برابر بیشتر به فروش برسانیم. این مسئله فقط در آهن است. بسیاری از موارد دیگر نیز وجود دارد. من حساب کردهام که میتوانیم تنها در حوزه آهن بیش از 300 کارخانه دیگر زیرمجموعه کارخانه ذوبآهن ایجاد کنیم از قاشق و چنگال گرفته تا میخ؛ همه را میتوان تولید کرد و از ارزش افزوده آن بهره برد. به علاوه بیش از 100هزار نفر نیز از این طریق به کار گماشته خواهند شد. ما میتوانیم نیازهای کشورهای همسایه از جمله پاکستان را نیز از این راه تأمین کنیم.
ما بهترین نوع آهن را داریم. شما در کشور خود چندین متر حفاری میکنید تا به آهن دست پیدا کنید اما در کشور ما خدا آهن را در سطح زمین و برهنه آفریدهاست. در برخی موارد نیز به دلیل زمینلرزههای تاریخی این آهنآلات در دره است. کافی است آنها را بیرون بیاوریم. یعنی ما نیازی به انفجار نداریم فقط کافی است کامیون ببریم و اینها را بیاوریم.
با این اوصاف نگاه افغانها به ایران و اقتصاد این کشور به چه صورت است؟
نیاز به یک بازنگری است. ما باید همدیگر را با یک دید «نو» ببینیم. افغانها تصور میکنند شما تحریم بودید و درجا زدهاید. این در حالی است که برای شما عدو سبب خیر شدهاست. این تحریمها باعث شده ایرانیها خودکفا شوند. شاید اگر تحریمها صورت نمیگرفت این تنبلیها کنار گذاشته نمیشد. احتیاج مادر اختراع است. شما موفق شدید فناوری را بومی کنید. دستاوردهای شما در تاریخ منطقه بینظیر است. اما اکنون افغانها همان دید کهنه را دارند. باید این دید تغییر کند. البته افغانها هم تغییرات بسیاری داشتهاند. در حال حاضر در 51کشور جهانی جامعه تجاری افغانی داریم. مردم ایران و افغانستان پیشینه تاریخی بسیار قوی دارند و بیزنس در خون آنهاست. بسیاری از مردم افغانستان بدون اینکه چیزی در اختیار داشته باشند به مولتیمیلیاردر تبدیل شدهاند. اینها را کسی نمیداند فقط کسی که آن را از نزدیک دیده، درک میکند.
جنگ همیشه در تاریخ افغانستان بودهاست؛ مردم این کشور چطور با آن کنار آمدهاند؟
در افغانستان زندگی جاری است. با وجود جنگهایی که صورت گرفته، مردم مدتی غم نان داشتند اما بالاخره راه پیشرفت را آغاز کردند. مردم به دنبال منافع خود رفتند. البته بخش خصوصی بسیار ضعیف بوده اما مردم با مدارا موفق شدند کار خود را پیش ببرند. برخی از افرادی که آغاز به کار کردند حتی 100دلار هم به عنوان سرمایه نداشتند. اما آنها وطنپرستهای اقتصادی هستند و موفق شدهاند کار خود را پیش ببرند چرا که کسبوکار در خون آنهاست. آنها دزدی نکردند، رشوه نگرفتند، از اقتصاد دولتی سوءاستفاده نکردند و تنها با دانش و نیروی کار انسانی خود کار خود را پیش بردند. برخی از مردم افغانستان بیل گیتس خودشان هستند و من از دولت افغانستان خواستهام که به افراد برتر در این زمینه پاداش و مدال بدهد تا آنها به الگو تبدیل شوند. ایرانیها هم به همین شکل هستند. من ایرانیهای بسیاری را در خارج از این کشور دیدهام که به موفقیتهای بزرگی دست یافتهاند. ملتهای ما، ملتهای با استعدادی هستند و میتوانند با وجود محدودیتها رشد کنند؛ به همین خاطر آنها قابل افتخار هستند.