فرشاد مؤمنی، اقتصاددان در نشست مجازی «مبارزه با عوامفریبی و عوامگرایی در تبلیغات انتخاباتی از طریق ترویج اندیشه توسعهخواهی» که توسط موسسه دین و اقتصاد و برگزار شد، گفت: ایام انتخابات در ایران بیش از آنکه بهمثابه زمانی برای تضارب آراء و ایجاد فرایندی برای ارتقاء اندیشهای حکومت و مردم باشد، تلاش میشود به یک معرکهٔ تقوا فروشی و عوامگرایی و عوامفریبی از سوی برخی از گروههای پرنفوذ و ذینفع تبدیل شود.
مؤمنی گفت: بهطور نسبی اتفاقنظری در میان همهٔ اندیشهورزان علوم انسانی و اجتماعی وجود دارد در غربت اندیشهٔ توسعه هست که ناپایداریها و ناهنجاریها تا آستانهٔ فروپاشی و اضمحلال کشورها را جلو میبرند. ما به اعتبار نکتهٔ بنیادی روششناختی یعنی تقدم رتبهای مسائل سطح توسعه به مسائل سطح کلان و خرد و اینکه غفلت تباهیآور از این مسئله و تن در دادن ساختار قدرت و ثروت به مناسبات رانتی که روزمرگی، پوچگرایی، درجا زدن و تحقیر را در ذهن تداعی میکند با کمال تأسف میبینیم در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری هم نمیتوان هیچ ردی از یک رویکرد روشمند و با ضابطه و غیر عوامفریبانه و صادقانه با مسائل سطح توسعه بهسادگی پیدا کرد.
او ادامه داد: شدت غربت و به حاشیه راندن مسائل سطح توسعه در ایران بهگونهای است که حتی وقتی همهٔ ارکان نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور روی تحقق اهدافی در بلندمدت تحت عنوان اهداف چشمانداز همقسم میشوند و عهدی با ملت میبندند خود آنها هم که این ایدهها را مطرح کردند و بر اساس آن ماشین برنامهریزی در کشور اسنادی منتشر کرده و تعهداتی را به ملت داده حتی همان افراد مسائل مربوط به چشمانداز را بهکلی حذف کردهاند. گویی برای عهدی که با ملت بستهاند چندان اهمیتی قائل نیستند. طبیعتاً بهمحض اینکه آرمانخواهی و اعتلاءیابی در چهارچوب اندیشهٔ توسعه کنار زده شوند مناسبات غیر مولد، غیر خلاق، غیر اعتلاء بخشی و مبتنی بر ستیز، حذف، فریب و فساد خواهد شد. بسیار جای تأمل هست که متفکران بزرگ کشور به هر دلیل فاقد انگیزههای بایسته هستند تا در چنین شرایط به حکومتگران گرامی بفهمانند زمانی که با مسائل بنیادین سختگیرانه و سهلانگارانه برخورد میکنید آنگاه کار بهجایی میرسد که با رویههای رفوکارانه نمیتوان بقاء جامعه را تضمین کرد.
او افزود: سادهانگاریهای افراطی که در نمونههای خالص بازارگرایی وجود دارد در ایران زمانی که به مناسبات استبدادزدگی و استعمار زدگی و رانت محوری گره میخورد دچار یک ابتذال غیرمتعارف میشود. واقعاً گاهی اوقات آنچه در ایران بهعنوان بازارگرایی مطرح میشود حتی نمیتوان گفت کاریکاتور تئوری اصلی است بلکه این شکل یک شمایل بسیار مبتذل است.
مؤمنی گفت: بهجای اینکه صراحتاً بگویند وعدههای خفتبار میدهیم که کشور را میدهیم و عزتنفس و اعتمادبهنفس و احساس تعلق مردم به خودشان و جامعه و خانوادهشان متزلزل میکند زمانی که میخواهند بگویند منبع تأمین منابع کجا است؟ از تعابیر غیرصادقانه و غیرشفاف استفاده میکنند. یک نفر عادلانه کردن قیمت حاملهای انرژی میگوید؛ دیگری ساماندهی به یارانههای ضمنی را میگوید و همه از این تعابیر استفاده میکنند که من با کمال تأسف میخواهم بگویم هرچقدر تلاش کردم نتوانستم ردی از علم و صداقت در اینگونه صورتبندی مفاهیم مطرح کنم. شما صادقانه به مردم بگویید وعدهٔ پولهای یامفت و بدون زحمت میدهید اما با شوکدرمانی از چشم، دماغ، دهان و گوشهای اینها چرکهای ناشی از اقدامتان جامعه را فرامیگیرد. شرافت انسانی و ملّی اقتضاء میکند عزیزان در این زمینهها کمی صادقانه برخورد کنند. در اوایل بعد از جنگ، ما به فاجعهسازی توصیههایی که در کادر برنامهٔ تعدیل ساختاری در دستور کار گرفته بود استناد میکردیم. در آنجا میگفتند بحث نظری هست و بگذارید آن را تجربه کنیم، اکنون یک سند مبتذلی که سند فاجعه سازی برای ایران است و اسم آن را برنامهٔ نجات گذاشتهاند.
او افزود: میبینید که اینها بهصورت کاملاً غیر صادقانه از عنوان عادلانه کردن قیمت حاملهای انرژی استفاده میکنند بدین معناست که میفهمند اگر صادقانه به مردم بگویند قرار است چهکاری انجام دهند عین ماجرای سال 89 پدید میآید. بهطرف میگویند این حرف تو منطق ندارد، تجربهشده... میگوید من اقتصاددان هستم. مگر ما اقتصاددان بیسواد کم داریم! صرف اقتصاد خواندن کفایت نمیکند باید فهمی حاصلشده باشد. صرف اینکه بگویید اقتصاددان هستم کفایت نمیکند. زمانی که روی حرفهای بارها آزمون شده برای عوامفریبی ایستادگی میکنید و انشاءالله فقط عوامفریبی نباشد، نادانی و بیتوجهی هم سهم بالایی داشته باشد.
استاد دانشگاه علامه افزود: یکی از توالیهای کلیدی که مردم میتوانند بهاصطلاح برنامهها را که هیچ نسبتی با برنامه ندارد و انشاءالله تفصیل بقیهاش هم منتشر شود تا داوری دقیقتر کنیم اینکه بیرون آوردن تولید از فلاکت را مورد ارزیابی قرار دهند و ببینند اندیشهای در این زمینه وجود دارد یا ندارد. عنصر بعدی که بلافاصله از منظر فهم صحیح توالیهای توسعهای مطرح هست مسئلهٔ توانمندی حکومت است. اگر واقعاً میفهمید مسئولیت کجا را بر عهده میگیرید یا تلاش میکنید بر عهده بگیرید مردم از کاندیدها بخواهند یک گزارشی دهند از درکی که از سطح توانمندی اجرایی حکومت دارند.
مؤمنی با بیان اینکه عزیزانی که اینقدر بیپروا وعده میدهند باید بفهمند میخواهند با این توان اجرایی وعدهها را جلو ببرند، افزود: گزارشی ایران ازنظر توانمندی اجرایی در زمرهٔ کشورهای ضعیف قرار دارد. تفاوت ضعف ایران ازنظر توانمندی اجرایی نسبت به بقیهٔ کشورهای ضعیف دنیا اینکه در طی 10 سال گذشته شیب سقوط توانمندی اجرایی در کشور در دنیا جزو کمنظیرها است. بنابراین از منظر توالیها اگر کاندیدی ادعای داشتن برنامه کرد و حرفی دربارهٔ توانمندی اجرایی کشور نزند و برنامهای از موضع آسیبشناسی و ارائهٔ راهحل برای آن ارائه نکرد بدین معنا است که صلاحیت اندیشهای برای این مسئولیت ندارد.
او ادامه داد: تقریباً عموم متفکران توسعه میگویند هیچ کشوری قادر به تحقق توسعه نیست الا اینکه ابتدا صلاحیتهای خودش را در زمینهٔ حداکثرسازی استفاده از ظرفیتهای سرمایهٔ انسانی مشخص کرده باشد و استفادهٔ مولد و کارآمد از انسانها و سایر منابع مادی که در اختیار حکومت هست به همین خاطر در مطالعات توسعه یکی از مهمترین نشانهای توسعهنیافتگی را اندازهٔ ظرفیتهای بلااستفادهٔ منابع مادی و انسانی بهحساب میآورند.
مؤمنی تصریح کرد: ازنظر رشد انگیزههای خروج سرمایههای انسانی در سالهای اخیر وضعیتی بسیار وخیمتر از موج خروج سرمایههای مادی را تجربه میکنیم.
او در ادامه افزود: در اقتصاد سیاسی گفته میشود تورم حکم جیببری از مردم توسط حکومت دارد. اکنون نزدیک به 50 سال هست که ازنظر تورم دو رقمی در دنیا جزو ممتازها هستیم. فقر، فلاکت، طلاق، دزدی، رشوه، بزهکاری اطفال جزو پیامدهای تورم هستند. بنابراین این هم یکی از متغیرهای کنترلی بسیار کلیدی هست. اگر عزیزان ادعا دارند و چهار خط چیز مینویسند و اسم آن را برنامه میگذارند یکی حیاتیترین چیزهایی که باید توضیح دهند اینکه میخواهند با این تورم چهکاری انجام دهند؟
مؤمنی افزود: زمانی که در ایران همهچیز به ابتذال و سیاستزدگی کشیده شود درحالیکه ایران بیسابقهترین نابرابریهای مبتنی بر فساد و رانت و شوکدرمانی را تجربه کرده در بزنبزنهای سیاسی پدیدهٔ حقوقبگیران نجومی مطرح شد و این برجسته شد تا شکاف وحشتناک ثروت بین خانوارهای ایرانی مسکوت گذاشته شود. این فاجعهای است که در ایران در غیاب یک اندیشهٔ عدالت راه را به فرصتطلبی در حیطهٔ عدالتگستری و مبارزه با نابرابریها هم کشانده است.
او تصریح کرد: یکی از مفاهیمی که در ایران به ابتذال کشیده شده مفهوم خصوصیسازی است. از منظر توالیهای سیاستی در تحلیلهای سطح توسعه میگویند اگر میخواهید به معنای دقیق کلمه خصوصیسازی توسعهگرا داشته باشید باید به گسترش فضای رقابتی و کارآمدسازی نظام اداری تقدم دهید ولی اگر هدف به نام خصوصیسازی کسب درآمد و توزیع رانت و خیررسانی به خودیها است باید اولویت را برای واگذاری داراییها بگذارید.
بهگفته مؤمنی به گواه سوابقی که از این کاندیدها وجود دارد و به گواه حرفهایی که تا امروزه زدهاند ردی از توسعهخواهی در گفتار و عملکردشان ندیدهام.