دنیا در میانه انقلاب آسمانخراشهاست. سال گذشته بیش از 100ساختمان بلندتر از 200متر در دنیا ساخته شدهاست. چه چیزی باعث این بلندپروازیها شدهاست؟ جیسون بار کتاب جدیدی دارد که در آن به عنوان اقتصاددان در این زمینه اظهار نظر کردهاست. او تمرکز خود را روی ساختمانهای بلند منهتن قرار داده و توضیح داده که این غولهای عظیمالجثه از کجا آب میخورند و بزرگ میشوند. کتاب به شیوهای مجادلهبرانگیز این مسئله را به بحث میگذارد و کاری میکند که شما فراموش کنید در حال خواندن کتابی با محور تاریخ اقتصاد هستید.
چرا همه منهتن را مساوی با آسمانخراشها میدانند؟ در اواخر قرن نوزدهم انقلابی در این جزیره رخ داد: همه تقاضای زندگی در نقاط خاصی را داشتند و چارهای نمیماند جز اینکه ساختمانها رو به بالا ساخته شوند و هر بار که ساخته میشوند بالاتر بروند. البته جغرافیا نیز نقش مهمی ایفا کردهاست. الگویی که در حال حاضر در این شهر دنبال میشود نخستین بار در اوایل قرن کلید خورد و دلیل آن نیز کم بودن زمینهای موجود در این جزیره بود. منهتن به خودیِ خود یک قطعه زمین بسیار کوچک است. طبق گفته آقای بار، همین کوچکی منهتن باعث شده نتواند در زمینه فعالیتهای اقتصادی به صورت اساسی و پررنگ ظاهر شود.
نخستین آسمانخراش نیویورک یک برج 11طبقه بود که در فاصله سالهای 1880 تا 1889 سر به فلک گذاشتن را آغاز کرد. این ساختمان در یک راه عریض قرار داشت و موقعیت بسیار ویژهای را خلق کرده بود. بردفورد لی گیلبرت معمار این جریان با تکنیکهای جدیدی برای خلق آسمانخراشها و ساختمانهای خیلی بلند آشنا شد و آنها را در کار به خود به کار بست. او به این نتیجه رسیده بود که دیوارها باید بسیار ضخیم باشند به همین خاطر یک قاب آهنی خلق کرد که تنها دغدغهاش نیز دور نگه داشتن آن از باران بود. یک روز مهآلود در سال 1888 بود که نیویورکیها دیدن گیلبرت با هیجان به بالای ساختمان میرود تا بر فراز آن بایستد.
آقای بار در حالیکه به تاریخ آسمانخراشها اشاره میکند، برخی از اسرار و رموز ساختوساز را نیز مطرح میکند. برای مثال از پایینشهر تا مرکز شهر تعداد آسمانخراشها بسیار کم است. ساختمانهای خیلی بلند نیز به ندرت در این بخشها دیده میَشوند. برخی از مردم شهری بر این باورند که زمینشناسی نیویورک باعث این مسئله شدهاست: نوعی بستر سنگی بزرگ زیر این بخشهای شهر است که مانع برقرار شدن شالوده ساختمانهای بزرگ میشود.
توضیح بهتر دیگری که وجود دارد به تاریخ اقتصاد نیویورک باز میگردد. آقای بار تأکید کرده که منطقه بین پایینشهر تا مرکز شهر به طور تاریخی ارزش اقتصادی بسیار پایینی داشتهاست. در قرن هجدهم مردم ثروتمند در نواحی پایینشهر که به اسکلهها و بندرگاهها نزدیک بودند، زندگی میکردند. دولت نیز در همان محل قرار داشت و مردم فقیر دور از آنها بودند. اما رفتهرفته تحولاتی در این بخش ایجاد شد. آنها به بالای شهر هجوم آوردند و ساختمانهایی باب سلیقهشان در آن بخش ساخته شد. آنچه در بستر تاریخ وجود داشته تا به امروز در منهتن جریان دارد.
نفرین آسمانخراشها
آقای بار به راز بزرگتری نیز اشاره میکند که گاهی از آن با عنوان «نفرین آسمانخراش» یاد میکنند. برخی از اقتصاددانان به ارزش مصنوعی زمین در این ناحیه اشاره میکنند. برخی حتی به دنبال ساخت ساختمانهای بلندتر نیز هستند تا ارزش آن را بالاتر ببرند. همه اینها باعث شکلگیری نوعی حباب در اقتصاد این منطقه شدهاست. واقعیت این است که دهه 20میلادی نوعی جنون افزایش طبقات در میان مردم شکل گرفته بود. کسی به منطق اقتصادی آن فکر نمیکرد. در همان دوران بود که پروژه امپایراستیت کلید خورد و در سال 1031 به پایان رسید. اما درست در همان زمان بحران بزرگ اقتصادی در جهان به وقوع پیوست و ضربههای سنگینی را به اقتصادهای پیشرفته جهان از جمله ایالات متحده امریکا وارد کرد. البته بررسیهای عمقی آقای بار نشان میدهد ساخت آسمانخراشها در طول زمان به صورت کلی از منطقی اصولی پیروی کردهاست و ارزش آن هر روز بیشتر خواهد شد.
به هر حال آقای بار در کتاب خود با هوشمندی به مسائل معمارها و تاریخ آسمانخراشها اشاره کردهاست. هر کسی که به جزئیات تارخی علاقه داشته باشد حتماً از خواندن این کتاب نیز لذت میبرد. اگر این کتاب را بخوانید دیگر هیچگاه نمیتواند آسمانخراشها را به چشم سابق ببینید.