گاهی این گونه میاندیشم که قالی، پرچم دوم ایران است چراکه در اقصی نقاط دنیا، ایران را با تولیدات فرش میشناسند. پس چرا به این محصول هنری مباهات نکنیم که اگر به معروفترین موزههای دنیا سرک بکشیم، نفیسترین قالیهایی که در آنجا خودنمایی میکنند مربوط به این سرزمین و آب و خاک هستند و در ایران تولید شدهاند و یا حتی اگر به تاریخ مراجعه کنیم میبینیم سیگموند پادشاه لهستان مقدار متنابهی قالی به شاه عباس صفوی سفارش داده و شاهعباس هنرمندان و طراحان طراز اول ایران را فرا خوانده و در کنار کاخهای چهلستون و عالی قاپو کارگاههای قالیبافی را دایر کرده است.
بیدلیل نیست که یک دوره صد ساله عصر مشعشع دوران هنر از قبیل قالیبافی، ساختن مساجد، کاشیکاری، مُقَرنَس و معرقکاری مربوط به همین دوره و عصر صفوی است که هنر را به والای خود رساند و فرشهای نفیسی مربوط به همین دوره در موزههای دنیا یافت میشود، موزههایی از جمله موزه ویکتوریا و آلبرت لندن، روم واتیکان، اتریش، نیویورک و غیره.
حتی در تاریخ آمده است شاه طهماسب خود به طراحی فرش علاقه نشان میداد و طرحهایی برای بافت قالی طراحی کرده است. در همین دوران صفویه بود که قالیبافی از یک هنر تولید روستایی به یک هنر تولید در سطح کشور ارتقا پیدا کرد.
حال چرا به این هنر مفتخر نباشیم؟ در حالی که از خاور دور گرفته تا غرب اروپا و از آمریکای شمالی تا آمریکای جنوبی و آفریقا و کشورهای حوزه خلیج فارس هر کس که یک تخته قالی دستبافت ایرانی را رویت میکند با دید تحسین و تعجب به آن مینگرد و لذت میبرد و میتوان گفت، بدین واسطه به خوبی میتوان فرهنگ و هنر این سرزمین را به دیگر بلاد معرفی و انتقال داد. در کنار آن تولید این هنر کمترین میزان وابستگی به واردات را داشته و از نظر نسبی دارای ارزآوری خوبی است.
ارزآوری این «هنرتولید» در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ که صادرات غیرنفتی کل کشور چیزی حدود ۴ میلیارد دلار بود، حدود یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار برآورد میشود به عبارتی باید بگوییم چیزی حدود یک سوم صادرات کل کشور.
علاوه بر موضوع ارزآوری با سرمایه بسیار اندک (حدود ۵۰ میلیون تومان) میتوان دار قالی بر پا و برای ۳ نفر به طور مستقیم اشتغال ایجاد و چیزی حدود ۵۰ شغل جانبی را هم حمایت کرد. حتی میتوان این "هنر تولید" را شغل اول به حساب آورد و یا حتی در کنار شغل اصلی آن را شغل دوم در نظر گرفت و حتی خانوادهها در کنار کار منزل در ایام فراغت میتوانند به تولید این هنر قالی اهتمام ورزند. پس این "هنر تولید" که به این اندازه از بعد جهانی، اشتغالزایی، داخلی و ارزآوری اهمیت دارد چرا مدیران و مسئولان برای حمایت از آن بیشتر همت به خرج نمیدهند؟
نکته جالب اینجاست که در سرزمین پهناور و کهن ایران در هر منطقه یک سبک طرح و نقش بافت، وجود دارد که این خود ویژگی منحصر به فرد در ایران است در صورتی که رقبای ایران در دیگر کشورها از چنین شرایطی برخوردار نیستند؛ در هر کجای دنیا نامی از فرش تمام ابریشم برده میشود نام شهر قم به ذهنها متبادر می شود چرا که در قم به طور تخصصی فرش دستباف تمام ابریشم بافته میشود.
متاسفانه در شرایط کنونی، صادرات فرش دستباف وضعیت اسفباری را پشت سر میگذارد اگر دولتمردان حمایت ویژه از تولید قالی و صنایع دستی به عمل بیاورند با قاطعیت میتوان گفت که صادرات فرش جان تازهای خواهد گرفت.
تولید قالی وابستگی اندکی حتی در حد ناچیز به واردات دارد پس دولت با قدمی مثبت و برداشتن پیمان و تعهد ارزی از روی فرش و صنایع دستی، اجازه میدهد تا این محصول صادراتی جان تازهای بگیرد.
فرش صادر شده باید در انبار بازار هدف نگهداری و سپس به بازار عرضه شود تا فروش برود بنابراین صادرکننده نمیتواند ارز آن را در زمان تعیین شده توسط دولت برگرداند. مهمترین مسئلهای که در حال حاضر گریبانگیر صادرات فرش دستباف است همین موضوع است که باید مورد توجه تصمیمگیران کشور قرار بگیرد.