بنگاههای تولیدی و چشمانداز آن؟
وضعیت امروز تولید چگونه است؟ محمدقلی یوسفی، اقتصاددان میگوید: «متأسفانه شرایط اقتصادی ایران بهگونهای است که بازدهی بخش مولد در آن بسیار پایین و هزینه تولید بالاست؛ تولید با یک رقابت نامناسب وارداتی مواجه است. هزینه ناخواستهای بر آنها تحمیلشده است. تورم، تغییر سیاست پولی و بانکی، تحریم بینالمللی، واردات بیرویه و بیتوجهی به مشکلات تولید باعث میشود فعالان تولیدی و کسانی که در بخش مولد هستند، از بین روند. این بنگاهها وقتی میبینند که سرمایههای خود را بهجای صنعت و کشاورزی، به تجارت و سیستم پولی وارد کنند بازدهی سود بیشتری به دست میآورند، از انگیزه آنها کاسته میشود و دلسرد میشوند. هیچ نوع دلگرمی و حمایتی از طرف مسئولان صورت نمیگیرد، ضمن اینکه اینها در تیررس سازمان امور مالیاتی، مشکلات قوانین کارگری، مشکلات تولید و نهادهای مختلف دولتی هستند که مدام برای اینها دردسرساز درست میکند.»
سیاست ناامیدکننده دولت
یوسفی میگوید: «یکی از مشکلات ما این است که هر بخشی از اقتصاد ایران به فکر رفع مشکلات خود است. دولت به فکر خود است و سیستم بانکی به فکر حل مشکلات خود است و کاری با رکود ندارد و بخشهای دیگر هم میبینند که کمککنندهای ندارند که بخواهند به آن امید ببندند و بخشی از مشکلات خود را با کمک آنها برطرف کنند؛ راه دیگری در پیش میگیرند. دولت ازنظر اقتصادی سیاست ناامیدکنندهای دنبال کرده و ضربه آخر را به بخش مولد زده است.»
نقش بانک و بنگاهها در بحران پیشآمده چگونه است؟
باید دست کسانی را که در حوزه صنعت و کشاورزی مشغول به کار هستند را باید بوسید ولو اینکه اینها از امتیازاتی هم برخوردار باشند. من معتقد هستم که کشور پیشرفت پیدا نمیکند مگر با توسعه صنعت و کشاورزی. مهمترین شاخص توجه به منافع ملی و پیشرفت کشور در گروه توسعه صنعتی و کشاورزی است؛ اگر این دو حوزه متزلزل باشد، پیشرفت بیمعناست. ممکن است تجارت و واردات رشد داشته باشد اما رشد اقتصادی یک متغیر سیاسی است. صنعت و کشاورزی برای آینده کشور سرمایهگذاری میکنند و باید با احترام با آنها برخورد شود. اگر رانتی هم در کشور باشد، باید به سمت تولید برود نه بخش غیرمولد. رانت را از واردات، تجارت پول و واسطهگری به تولید دهند.
بنگاهها برای غلبه به مشکلات چه رویهای در پیش گیرند؟
اولاً اینکه هر بنگاهی بهتر از دیگران میدانند که چه سیاستی در پیش گیرد. بحث ما این نیست که بگوییم که بنگاهها ضرر کنند و دولت این ضرر را بپردازد، یا اینکه آنها خطا نمیکنند. بنگاهها محصولی که تولید میکنند موردتوجه نیست و بازار نمیخواهد؛ بازار و نیاز آن را نمیشناسند. البته نگاه من به بخش تولید است. باید به بخش تولید کمک کنیم تا هزینه جامعه، سیاست خارجی و بینالمللی که به آنها تحمیل میشود، کاهش یابد.
تولید زیربنای توسعه است
یوسفی میگوید: استراتژی حمایت از تولید شرط اساسی توسعه است؛ هر دولتی که به مردم و پیشرفت کشور فکر میکند باید خط و مشی اساسی داشته باشد؛ کسانی که سواد لازم را ندارد آدرس غلط میدهند که درنهایت این روشها به ضرر بخش مولد تمام میشود. واقعاً دولت باسیاست غلط خود بخشهای مولد را نابود کرده است. اگرچه در این دوره بخشهای مولد جان گرفته است، اما خراب کردن آسان است و درست کردن سخت؛ اما صحبتهای مسئولان افزایش تقاضا، رشد اقتصادی و تورم است. اینها متغیرهای صوری برای دولتمردان است. رشد اقتصادی ملموس در تولید است. مهمترین مسئله ما کاری است که بازدهی بخش تولیدی را بالا ببرند.
اما درنهایت بازدهی بخش تجاری، واردات، ساختمانسازی و تجارت پول را بالابردهاند. دولت هم اینها را راهنمای میکند که پول را در بانک بگذارند و از رانت پولی استفاده کنند، پول به چرخش درنمیآید.