حدود دو ماه از آغاز به کار «علیرضا اشرف» به عنوان دبیرکل اتاق ایران میگذرد؛ مردی که لبخند همیشگیاش او را از دیگر همصنفانش متمایز میکند. اشرف، با سابقه 39 ساله حضور در بخش خصوصی، به دنبال ارتقای عملکرد اتاق ایران و تقویت اخلاق صنفی است. او در مراسم تودیع خود درباره شرایط امروز اقتصادی کشور گفته بود: «مشکل امروز اقتصاد ایران عدم شفافیت، رانت، صعف اخلاق صنفی و اجتماعی است؛ اگر در اتاق نتوانیم عملکردهای اخلاقی را ارتقا بخشیم، نمیتوانیم در جامعه تاثیرگذار باشیم.»
اشرف با روی خوش، پاسخگوی سوالات ما بود و نظراتش را درباره مسائل کلان اقتصاد کشور با ما در میان گذاشت. گفتوگوی «پایگاه خبری اتاق ایران» با علیرضا اشرف، دبیر کل اتاق ایران پیش روی شما است.
اخیرا شاهد رفتوآمدهای مختلف هیاتهای خارجی به اتاق ایران و همچنین سفر فعالان بخش خصوصی به دیگر کشورها هستیم. نتیجه مطلوب این مراوادات چه بوده است؟
ارتباط اتاق و فعالان اقتصادی ایران سالها با دنیای خارج به دلیل تحریمها کم شده بود و در حال حاضر با توجه به مطرح شدن بحث پسابرجام، دریچه جدیدی باز شده است. بخشی از این رفت و آمدها برای کسب شناخت از کشورهایی است که مدتها از آنها دور بودهایم تا ببینیم مراوادات اقتصادی با آنها به چه صورتی می تواند باشد. وقتی بحث از شناخت است، انتظار نتیجه 100 درصدی هم نمی رود. انتظار میرود هیاتهایی هم که از ایران به دیگر کشورها میروند، بازارهای جدید را شناسایی کنند.
ما باید اطلاعات جامع بهروز از محیطی که هیاتها به آن سفر میکنند داشته باشیم؛ همچنین اطلاعات جامع در زمینه نیازهای سرمایهگذاری و مزیتهای اقتصادی ایران در بخش های مختلف داشته باشیم تا به هیاتهایی که به اتاق ایران میآیند ارائه دهیم.
اگر این اطلاعات زیربنایی را برای تمام کشورهای هدف داشته باشیم و پیش از آن اطلاعات جامعه اقتصادی خودمان را هم داشته باشیم، بهتر می توانیم برنامه ریزی کنیم. اما اگر این اطلاعات را به عنوان پشتوانه سفرها نداشته باشیم، طبیعتا به همان اندازه سفرها تشریفاتی می شود و نقطهضعف سفرها در حال حاضر همین است. همچنین وقتی سفرها همراه با مقامات دولتی است، به دلیل خلقاساعه بودن نمی توان هدف گذاری لازم را روی آنها داشت. فراموش نکنیم هیچ رفتوآمدی بی اثر نیست و هرچه دقت را بالا ببریم و حواشی سیاسی کار را حذف کنیم، راندمان بالا می رود.
در حال حاضر 10 ماه از لغو تحریمها و شروع سفرها گذشته است، آیا شناخت حاصل شده از آنها منجر به بروندادی عینی شده یا در سطح شناخت باقی مانده است؟
وقتی ارتباط ایران چندین سال با کشورها قطع بوده، نمیتوان انتظار داشت با یک دید و بازدید مسائل برطرف شود. در چنین شرایطی درصد توفیقات نمی تواند ایدهآل باشد. تبلیغاتی که در دنیا علیه اقتصاد ایران و سیاست خارجه آن شده، به این راحتی قابل بازگشت نیست. جامعه بینالمللی در دوران تحریم سمت کسانی رفته که تحریمها را علیه ایران تصویب کردهاند و حالا میخواهیم آنها را یکی یکی به سمت ایران برگردانیم. لذا توقع درستی نیست که فکر کنیم ظرف 10 ماه میشود انقلابی در برقراری ارتباط با جهان ایجاد کرد و همینکه درهای مجامع بینالمللی به سمت ایران باز شده، خودش گام مثبتی است.
به نظر شما موانع برقراری ارتباطات بینالمللی چیست؟
متاسفانه هنوز ارتباط بانکی بین المللی را به شکل عادی به دست نیاوردهایم، هرچند میگویند روابط با بعضی بانکها برقرار شده اما در دنیای امروز باید کل سیستم بانکی دنیا با ما آشتی کند و ارتباطات با ما را بپذیرد. امروز در دنیا هیچ اقدام روشن، اقتصادی و پایداری را نمیتوان خارج از سیستم بانکی جهانی انجام داد. استباط این است که بانکهای جهان برای ایجاد ارتباط با بانکهای ایران مقاومت میکنند و به همین دلیل سرعت ارتباط پایین است. به همان اندازه که سیستم بانکی ایران ارتباطش با دنیا قوی باشد، می توان به ارتباط اقتصادی با جهان سرعت داد.
فعالان اقتصادی نسبت به رکود حاکم بر اقتصاد که خصوصا به تولید کشور آسیب زده، اعلام نارضایتی میکنند. ارزیابی شما از این شرایط چیست؟
تورم بالای 20 درصد چیزی بود که دولت یازدهم به ارث برد و لذا دولت دنبال این رفت که به هر قیمتی تورم را کنترل کند و به هر شکلی آن را پایین آورد که توفیق هم به دست آورد. اما در ازای آن تولید شکسته و رکود بالای اقتصادی حاصل شد. هدف اولیه این بود که قیمتها کنترل شود ولی علم اقتصاد قبول نمیکند بدون داشته های کافی این کار را انجام دهیم. بنابراین رکود بر اقتصاد حاکم شده که آثار آن بر تولید و تجارت مشهود است. این مقولات همه به هم وابسته هستند و رکود و تورم را نمی توان بدون در نظر گرفتن یکدیگر درمان کرد. وقتی تورم شدید حاکم بر کشوری را زیر 10 درصد میآوریم، کار کوچکی نیست. ولی کاش قبل از آن نگاهی به بحث های اقتصادی میکردیم که تولید را زمین نزنیم.
یکی از اقدامات دولت برای تقویت تولید کشور طرح تسهیلات 16 هزار میلیاردی به واحدهای اقتصادی کوچک و متوسط بوده است؛ این طرح از نظر شما چه تاثیری داشته است؟
این طرح قطعا بی اثر نبوده اما کافی هم نیست، چرا که مشکل فراتر از 16 هزار میلیارد تومان است. باید به مصرف کننده قدرت داد و بازار ایجاد کرد. در این شرایط، یکی از مسائل توسعه صادرات است و تولید باید برای صادرات باشد، چون نمی توان روی بازار داخل مانور داد. لذا 16 هزار میلیارد تومان صرفا یکی از اقدامات لازم بوده است؛ اقدامی که در حد خودش خوب هم بوده است. این طرح حرکتی هم به بانکها داد، چون منابع آنها حبس شده بود و کسی با سود 25 درصد وام نمی گرفت. پس دولت با اجرای این طرح هم به بانکها کمک کرد و هم به تولید. ولی عمق رکود به حدی است که باید برنامههای مختلف و بلند مدتی در بخش اقتصاد پیاده شود.
هزینه تولید در داخل به حدی هست که بتوان وارد تولید رقابتی شد؟
وقتی ظرفیت اقتصادی بنگاهی کم شود قیمت تمام شده آن بالا می رود. اگر واحد تولیدی با 30 درصد ظرفیت کار کند، هزینه ثابت آن به قدری بالاست که قیمت تمام شده را بالا می برد و رقابت پذیری را از آن می گیرد. تولید وابسته به بازار توزیع است؛ امروزه هزینه توزیع بیشتر از درآمد تولید است که این هم قیمتها را بالا میبرد. امروزه تعداد افرادی که از بحث خدمات و توزیع درآمد دارند بیش از کسانی است که تولید دارند. به این صورت هزینه تمام شده یک واحد کالا برای مصرف کننده بالا می رود که هیچ ارتباطی ممکن است به تولید نداشته باشد.
فارغ از این ها یکی از معضلات تولید داخلی، بحث قاچاق کالاست. قاچاق در اقتصاد ما چه جایگاهی دارد و وظیفه بخش خصوصی برای مقابله با این معضل چیست؟
وقتی کار مذمومی را سالها ادامه میدهیم، جمع کردن آن هم آسان نیست. این مساله مذموم به حدی توسعه یافته که امروزه ارقام میلیاردی از قاچاق اعلام شود و قاچاق تولیدکنندگان ایرانی را به زانو درآورده است. تعرفه عامل کوچکی از این موضوع است و بهنظر من برای حفاظت از تولید، لازم است نظام تعرفهای برقرار باشد. در واردات نیز نگاه باید به تقویت تولید داخلی باشد. در مجموع به اعتقاد من ریسک قاچاق باید بهحدی بالا برود که قاچاقچی به سمت قاچاق نرود.