اولویت دادن به منافع ملی، توجه به بهره وری، برنامه محوری، جسارت در تصمیم گیری و ریسکپذیری بالا در مسایل اقتصادی ، تامین کمبودها با بلند پروازی و جسارت دادن به مسئولان و برنامه ریزان کشور برای اتخاذ تصمیم در شرایط سخت مهمترین محورهایی است که آیت الله هاشمی رفسنجانی را تبدیل به مردی کرد که سیاست را به خدمت اقتصاد در آورد.
اواخر پاییز سال 1368، همزمان با پایان جنگ تحمیلی وآغاز بازسازی مناطق جنگی و در شرایطی که قیمت نفت حدود 8 دلار و زیربناهای انرژی ، آب و حمل ونقل، تحقیقات و آموزش و... از هم پاشیده بود، سه ماه از ورود آیت الله هاشمی به دولت می گذشت که با دعوت از مرحوم نوربخش رئیس کل وقت بانک مرکزی اعلام کردند، که کشور برای بازسازی نیازمند حداقل 30 میلیارد دلار سرمایه است و به وی برای بررسی چگونگی تامین این منابع طی مدت یک ماه ماموریت دادند، رئیس کل وقت بانک مرکزی مرکزی نیز پس از بررسی اعلام کرد که می توانیم این پول را تا دو سال آینده با رفع مسایل بین المللی تامین کنیم به شرط آن که آقای هاشمی مسایل سیاسی این موضوع را حل کند، این موضوع مورد پذیرش ایشان قرار گرفت و در نهایت طی سالهای 69 تا 70 بیش از 30 میلیارد دلار سرمایه وارد کشور و در بخشهای برق و انرژی ، حمل و نقل ، صنایع سنگین و ... به کار گرفته شد. ایشان هیچ واهمی نداشت تا تصمیمات بزرگی برای اصلاح ساختار اقتصادی کشور بگیرد حتی اگر به ضرر خودش تمام شود. آقای هاشمی قدرت ریسک پذیری بالایی در مسایل اقتصادی داشت به نحوی که وقتی برخی وزراء از اتخاذ چنین تصمیماتی در دولت وقت ابراز نگرانی می کردند، ایشان تاکید کردند که به هیچ وجه نگران نباشید چرا که اگر من نتوانم این کارها را در کشور انجام دهم هیچ کس دیگری قادر به انجام آن نخواهد بود. به یاد دارم که وقتی بعد از تحریمهای آمریکا و ترک ایران توسط شرکتهای بزرگ نفتی ، مساله پارس جنوبی در شورای اقتصاد مطرح شد و ایشان با کمال قدرت وحتی در شرایطی که وزیر وقت نفت با محافظه کاری به ورود توتال به کشور رای نداد، ایشان از پروژه توتال حمایت و با اعلام پذیرش ریسک انجام این کار تاکید کردند که ما باید هزینه شکستن تحریم آمریکا را با ورود توتال پرداخته واز استفاده بی رویه قطریها از منابع مشترک گازی کشورجلوگیری کنیم. واقعیت آن است که آقای هاشمی وقتی به این نتیجه می رسیدند که انجام کاری به نفع منافع ملی و مصالح کشور است، تامل و سیاسی کاری نکرده و با کمال قدرت در مورد مسایل اقتصادی تصمیم می گرفتند چرا که کشور را خوب می شناخت و به توسعه اقتصادی اعتقاد داشت. نمود عینی این شیوه تصمیم گیری را در موضوعاتی دیگری مانند تعدیل و واقعی شدن نرخ ارز، برخورد با قاچاق کالا و ارز و ... نیز شاهد بودیم.
نقطه درخشان دیگر در کارنامه اقتصادی آیتالله هاشمی رفسنجانی برنامه محوری بود. به دلیل شرایط خاص تا سال 68 کشورفاقد برنامه توسعه بود و ایشان طی مدت سه ماه برنامه اول توسعه را تصویب کردند که به نظر من یکی از موفقترین برنامههای بعد از انقلاب اسلامی بود و شاید بتوان گفت موفقترین برنامههای توسعه اقتصادی کشور برنامه اول و سوم بوده است. ایشان سازمان برنامه را که ذاتا سازمانی محافظه کاری بوده وتلاش می کند تا در راستای منابع درآمدی هزینه داشته باشد واز چنین رویکردی نیز توسعه حاصل نمی شود را مکلف کردند تا در راستای بازسازی کشور پس از دوران جنگ، حتی در صورت کمبود منابع داخلی این کار با استقراض خارجی صورت گیرد و بر اساس همین دیدگاه بود که بخشی از منابع خارجی صرف هزینههای بازسازی کشور شد.جسارت و برنامه محوری در اداره کشور رویکرد مثبت دیگر در کارنامه اقتصادی آقای هاشمی بود به نحوی که وقتی برنامه توسعه اول تصویب شد، تمام دستگاههای اجرایی را مکلف به تبعیت از این برنامه بدون ترس و واهمه و حتی کمبود و عدم تحقق بودجه برای تحقق اهداف این برنامه کردند. ایشان اعتقاد زیادی به سرمایه گذاری برای ایجاد و نوسازی زیر بناهای اقتصادی کشور داشت و حتی وزارای اقتصادی و مسئولان برنامه ریزی را وادار به جبران کمبودها با بلندپروازی می داد. چرا که معتقد بود کشوری فقیر و عقب ماند به شکاف طبقاتی بالا نمی تواند الگوی مناسبی برای سایر کشورها باشد. به یاد دارم که ایشان طرحهای توسعه نیشکر را که در مجلس دنبال می کردند بلافاصله بعد از ورود به ریاست جمهوری به من دستور دادند که این طرحها را به سرعت با اجرای عملیات سد سازی آغاز کنم. آیت الله هاشمی رفسنجانی به افزایش بهرهوری نیز اعتقاد زیادی داشت و بهره بری آب یکی از مهمترین پروژهای مد نظرشان بود به نحوی که به من گوشزد می کردند که نباید تولید در واحد سطح برای ما اهمیت داشته باشد چرا که با توجه به وسعت کشور مشکلی برای تامین خاک نداریم اما با توجه به کمبود منابع آبی کشور، باید تولید در مقابل مصرف آب اهمیت پیدا کند. نکته بارز دیگر اعتقاد ایشان به منافع ملی بود به اعتقاد ایشان اگر قرار است تا انقلاب اسلامی سرمشق دیگر کشورهای اسلامی باشد باید سبب توسعه کشور، از بین رفتن فقر و کاهش شکاف طبقاتی شود و گرنه نمی تواند چنین الگویی باشد.
در سال اول دولت که خزانه خالی بود ، مناقشه وزرا برای دریافت اعتبار طرحهای عمرانی بالا گرفت چرا که مرحوم نوربخش اعلام می کردند که هیچ پولی ندارند. آقای هاشمی با ورود به جلسه هیات دولت از خواستار ورود آقای فاطمی زاده به عنوان خزانه دار کل به دولت و توضیح در این مورد شد که وی نیز تایید کرد پولی نداریم. اما آقای هاشمی به نماز جمعه رفته و از وضعیت مناسب پولی و ارزی کشور خبر دادند این موضوع باعث شد تا روز یکشنبه بعد از آن وزراء به سراغ دکتر نوربخش آمده و خواستار دریافت اعتبارات مورد نیاز با استناد به گفتههای آقای هاشمی شوند که ایشان بعد از ورود به هیات دولت اعلام کردند آیا بهتر بود که در نماز جمعه اعلام می کردم بانک مرکزی پولی نداشته و خزانه کشور خالی است؟! نگاه ایشان در اداره کشور بهره گیری به خدمت گرفتن سیاست برای توسعه اقتصادی بود.