تغییرات قیمت خوراک و مواد اولیه در هفتهها و ماههای اخیر بهعنوان یکی از ریسکهای اقتصادی، تولیدکنندگان را نهتنها آزار میدهد بلکه به یک ریسک سیستماتیک تبدیل شده که آخرین خروجی آن را در تعیین قیمت خوراک گازی پتروشیمیها مشاهده میکنیم. این در حالی است که در شرایط مختلف، قیمتهای متفاوتی برای تسعیر ارز مطرح شده یا بهای خوراک دستخوش تغییرات غیرمنتظره میشود واقعیتی است که در شرایط فعلی به پاشنه آشیل صنعتگران در تمامی بخشهای زنجیره ارزش مخصوصاً صنعت پتروشیمی بدل شده است و اغلب نگران هستیم که بالاخره قیمتها چه خواهد شد.
پس از صنعت پتروشیمی؛ در هفته گذشته بهای محصولات پالایشی رفتوبرگشت قیمتی را تجربه تکرار کرد و مبنای ارز آن به 38 هزار تومان افزایش یافت اگرچه این نرخها تنها دو روز دوام آورد. پسازآن در فضای مجازی شاهد دستبهدست شدن نامهای بودیم که بهای خوراک گاز و سوخت گازی واحدهای پتروشیمی را به 7 هزار تومان و 4 هزار تومان در هر مترمکعب افزایش داد که باز همان خاطرات را زنده کرد. در این شرایط باید در مورد آینده قیمتها از خوراک تا پلیمر یا ترکیبات شیمیایی چه انتظاری داشت؟
این در حالی است که اثرات جانبی این تغییرات هنوز برای بسیاری از فعالان در زنجیره ارزش محصولات پتروشیمیایی حتی صنایع دیگر شفاف نشده گویی شوکدرمانی و سپس عقبگرد به یک رویه در قیمتگذاری بدل شده است. رویهای که بیش از همه فعالان صنعتی را هدف قرار داده و همین سردرگمی و نابسامانی قیمتگذاری خود به مؤلفه مهمی برای عدم پیشبینی پذیری بازار و ریسک تولید تبدیل شده است. این قبیل سردرگمیها مثلاً در تعیین قیمت خوراک مستقیماً بر قیمت تمامشده تولیدات اثر میگذارد و بهتر است تصمیمسازان اقتصادی بار تورمی آن را فراموش نکنند. فراموش نکنیم رشد قیمت خوراک بهای تمامشده بسیاری از بخشها در زنجیره ارزش را دستخوش تغییراتی جدی خواهد کرد و ممکن است ریسک توقف تولید را به همراه داشته باشد.
حال سؤال اینجاست که در شرایط تحریمی واحدهای تولید در زنجیره ارزش از بالادست تا تولیدکنندگان محصولات نهایی باید در چند جبهه بجنگند تا از یک سو اشتغال صنعتی را حفظ کرده و از سوی دیگر برای دولت ارزآوری داشته باشند همچنین به فکر توسعه با محوریت صادرات باشند؟ اعلام فرمول قیمتی و استقامت بر یک فرمول معین به نظر نمیرسد برای بخش تصمیمسازی دولتی در اقتصاد کار چندان دشواری باشد ولی واقعیت آن است که نهتنها دقیقاً شاهد عکس آن هستیم بلکه رفتارهای خلقالساعه قیمتی بهگونهای ایفای نقش میکنند که نهتنها یک صنعت خاص، بلکه تمامی زنجیره ارزش محصولات را تحتالشعاع قرار میدهد.
ناگفته پیداست که سردرگمی فعالان صنعتی هماکنون خودنمایی مشهودی داشته و اثرات آن را نهتنها در زنجیره ارزش بلکه در بازار سرمایه نیز بهوضوح مشاهده میکنیم. در پایان ذکر این مطلب ضروری است که قیمت خوراک یا ماده اولیه تنها یک نرخ در صورتهای مالی و اسناد حسابداری دولتی یا شرکتهای بزرگ نیست بلکه سلاحی است که مستقیماً تولید و اشتغال را هدف قرار میدهد.