علی نقوی

27 اردیبهشت 1404
شناسه : 85366
لینک : https://otaghiranonline.ir/news2/85366

یادداشت علی نقوی، رئیس کمیسیون احداث اتاق ایران

سرمایه‌گذاری، آینه اعتماد جهانی؛ از ریاض تا تهران

علی نقوی، رئیس کمیسیون خدمات فنی، مهندسی احداث اتاق ایران در یادداشتی به سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه و رویکردهای سرمایه‌گذاری عربستان پرداخته است.

اگر بخواهیم بدانیم کشوری در کجای نقشه اعتماد جهانی ایستاده، کافی است به جریان سرمایه نگاه کنیم. سرمایه‌گذار، با پای خود به کشوری نمی‌رود که فقط منابع دارد؛ او به‌جایی می‌رود که «اطمینان» هست، «افق» هست، و «قابلیت نقدشوندگی آینده».

 در هفته‌ای که پنجمین دور گفت‌وگوهای ایران و آمریکا بار دیگر نگاه‌ها را متوجه میز دیپلماسی کرده، سفر پرطمطراق دونالد ترامپ و هیأت همراه به عربستان، پرسشی حیاتی‌تر از متن مذاکرات ایجاد کرد: آیا ایران هنوز در ذهن سرمایه‌گذاران جهان، یک مقصد ممکن است؟

نخستین پاسخ این پرسش، نه در بیانیه‌ها، بلکه در رفتار دیگران پیدا می‌شود؛ آن‌جا که مدیران عامل غول‌های اقتصادی آمریکا، هم‌زمان با حضور ترامپ در ریاض، با چمدان‌هایی از قرارداد و سرمایه، وارد همایش سرمایه‌گذاری مشترک آمریکا و عربستان می‌شوند. آن‌جا که عربستان با زبان سرمایه‌پذیری، روایت منطقه را بازنویسی می‌کند. آن‌جا که توسعه، دیگر در حد یک هدف بلندمدت نیست؛ یک ابزار قدرت است.

 هیچ چیز عجیب نیست؛ اصلاً طبیعی‌تر از این نمی‌شود!

تصاویر سفر ترامپ به عربستان و حضور او در همایشی با نام رسمی Saudi-US CEO Forum در نگاه نخست، چیزی فراتر از یک مراسم رسمی و آراسته به نظر نمی‌رسید: سالن‌هایی مجلل، پنل‌هایی منظم، مدیرانی خوش‌پوش، و لبخندهایی دیپلماتیک. از حیث ظاهر، ما هم کم‌ذوق نیستیم. حتی شاید بتوان گفت در برخی جزئیات، جلوتر نیز هستیم.

 اما راستش را بخواهید، آنچه دل آدم را می‌لرزاند، نه شکوه طراحی مرکز بین‌المللی کنفرانس ملک عبدالعزیز است، بلکه پیامی است که در سکوت تصاویر نهفته: اینکه کشوری توانسته اعتماد بسازد؛ اعتمادِ سرمایه‌گذار، سیاستمدار و حتی رقیب. اعتمادی که یک‌شبه به‌دست نمی‌آید، بلکه حاصل سال‌ها انضباط، بازنگری و نگاه بلندمدت است. و ما، هنوز از آن فاصله داریم.

 این رویداد، فقط یک همایش اقتصادی نبود؛ نمایش بلوغ زیرساختی و مدیریتی کشوری بود که توسعه را در عمل پیش می‌برد. وقتی عربستان، میزبان مدیران شرکت‌هایی با ارزشی بیش از ۱۲ هزار میلیارد دلار می‌شود، موضوع دیگر صرفاً دیپلماسی نیست؛ بازطراحی نقشه قدرت در خاورمیانه است، این بار با ابزار اعتماد و سرمایه.

حضور شرکت‌های تراز اول جهانی در چنین همایشی یک پیام روشن دارد: زیرساخت مهیاست، تکنولوژی فراهم است، برنامه شفاف است و مسیر ورود سرمایه روشن. این مشارکت عظیم، حاصل تصادف نیست؛ محصول حکمرانی سنجیده و اعتمادسازی پیوسته است.

 در چنین لحظه‌ای شاید بهتر باشد از مقایسه، به‌ویژه با آنچه تحت عنوان «همایش‌های سرمایه‌گذاری» در ایران برگزار می‌شود، پرهیز کنیم. مقایسه‌ای نابرابر است؛ چراکه در بسیاری از این رویدادها، نه زیرساختی آماده است، نه نقشه‌ای شفاف برای مشارکت، نه حتی امکان نقدشوندگی برای سرمایه‌گذار خارجی. آنچه در ریاض دیدیم، استاندارد جهانی یک «همایش جذب سرمایه» بود. عربستان تصمیم گرفته توسعه را نه یک شعار، بلکه اولویت نخست سیاست داخلی و خارجی خود قرار دهد. اقتصاد خود را متنوع کند و از دل نفت، برای آینده‌ای بدون نفت، شریک جهانی بتراشد. نتیجه چیست؟ کارناوالی از مدیران ارشد شرکت‌هایی که مجموع ارزش‌شان از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها فراتر رفته، راهی ریاض می‌شوند.

 این اتفاق از عربستان آغاز شد با قطر ادامه یافت و با امارات متحده عربی تکمیل شد. در این تور سرمایه‌گذاری و سرمایه پذیری ترامپ، مجموع قراردادهای امضا شده میان آمریکا و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به بیش از ۳.۲ هزار میلیارد دلار رسید. غول‌های اقتصادی آمریکا از بلک‌راک و بلک‌استون گرفته تا بوئینگ و تسلا، یک‌به‌یک وارد میدان شدند. چرا؟ چون اقتصادی آماده، افقی روشن و شریکانی قابل اتکا می‌دیدند.

زیرساخت، آیینه توسعه: از ریاض و آنکارا تا تهران

در روزگاری که ایران، یکی از کهن‌ترین تمدن‌های صاحب انرژی در جهان، همچنان با چالش‌های جدی و ناترازی ۲۰ تا ۳۰ هزار مگاواتی در تأمین پایدار برق و همچنین ۲۰ میلیارد مترمکعبی گاز روبه‌روست، کشورهای همسایه مسیرهای متفاوتی را برای توانمندسازی زیرساخت‌های خود پیموده‌اند؛ مسیری که نه از ثروت بیشتر، بلکه از اراده برای تحول، بهره‌برداری هوشمند از ظرفیت‌ها و جذب اعتماد بین‌المللی می‌گذرد.

 در حوزه برق، عربستان با ظرفیت تولیدی بیش از ۸۰ هزار مگاوات برق پایدار، نه‌تنها نیاز داخلی را پوشش می‌دهد، بلکه به‌سمت صادرات انرژی به کشورهای همسایه نیز حرکت کرده است.

در بخش گاز، پروژه عظیم توسعه میدان گازی جفورا (با ذخیره‌ای معادل ۲۰۰ تریلیون فوت مکعب) عربستان را در مسیر تبدیل به یکی از قطب‌های گاز دنیا قرار داده است.

در حمل‌ونقل و لجستیک، پروژه‌هایی مثل قطار سریع‌السیر حرمین (مکه تا مدینه با سرعت ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت) و شبکه راه‌آهن GCC، عربستان را به شاهراه منطقه‌ای اتصال می‌دهند.

در بنادر، بنادری چون جده اسلامی، الجبیل و طرح بندر ملک سلمان با تجهیزات مدرن و اتصال چندمسیره، زیرساخت لجستیکی امن و سریع برای صادرات و واردات کلان فراهم کرده‌اند.

 این‌ها بدان معناست که سرمایه‌گذار خارجی، در ورود به پروژه‌ای در عربستان، با شرایطی از زیرساخت‌های آماده و کارآمد مواجه است: برق پایدار در اختیار دارد، تأمین گاز تضمین‌شده است، مسیر صادرات از طریق بنادر مجهز هموار است، و جابه‌جایی کالا با شبکه ریلی و جاده‌ای پیشرفته، سریع و مطمئن انجام می‌شود.

مقایسه تلخ دیگر، ترکیه بدون منابع، اما بدون ناترازی مزمن

حالا بیایید به ترکیه نگاه کنیم؛ کشوری که با وجود نداشتن منابع عظیم انرژی، به‌دلیل زیرساخت قوی، تنوع در منابع، و حکمرانی اقتصادی شفاف‌تر، ناترازی مزمن ندارد:

 ترکیه بیش از ۹۰ گازش را وارد می‌کند، اما با تنوع در مبادی وارداتی، LNG، و ذخایر استراتژیک، بحران گاز را تجربه نمی‌کند. در برق، با ظرفیتی بیش از ۱۰۰ هزار مگاوات، حتی در پیک مصرف هم ناترازی ساختاری ندارد. و مهم‌تر از همه، با سرمایه‌گذاری گسترده در انرژی تجدیدپذیر و همکاری‌های راهبردی با غرب، موفق شده تعادل را حفظ کند.

در مقابل، ایران ایستاده با دست‌هایی خالی از توازن زیرساختی. علیرغم داشتن بزرگ‌ترین ذخایر گاز دنیا، در زمستان با بحران گاز دست‌وپنجه نرم می‌کند. ناترازی برق، به بیش از ۲۰ تا ۳۰ هزار مگاوات رسیده و فرسودگی نیروگاه‌ها، پاشنه آشیل تأمین پایدار انرژی شده است.

اما مشکل فقط انرژی نیست. مسئله، نبود یک چارچوب قابل اعتماد برای سرمایه‌گذاری است. با وجود سند همکاری ۲۵ ساله با چین و حضور شرکت‌هایی همچون Sinopec، CNPC و Wanhua که در سطح جهانی بازیگران اصلی صنایع انرژی و پتروشیمی‌اند، هیچ پروژه جدی‌ای به ثمر ننشسته است. دلیل روشن است: سرمایه‌گذار، نه صرفاً پول، بلکه اعتمادش را به کشور می‌آورد. و تا زمانی که گره تحریم باز نشود، حتی نزدیک‌ترین شرکای راهبردی نیز پا پیش نخواهند گذاشت.

مقایسه تلخ اما صادقانه است: ریاض با همه نفتش، سرمایه‌پذیر شده؛ تهران با همه منابعش، سرمایه‌گریز مانده. و این، یک هشدار جدی است: فرصت‌های منطقه، منتظر ما نخواهند ماند.

اگر تصمیم راهبردی برای بازگشت به مسیر تعامل جهانی، به‌ویژه در قالب توافقی پایدار با ایالات متحده، به تأخیر بیفتد، ایران نه‌تنها سرمایه‌گذار، بلکه موقعیت ژئواکونومیک خود را نیز به رقبا واگذار خواهد کرد.