سال ۱۳۸۹، تازه بیتکوین به بازار آمده بود. آمارها میگویند در آن زمان در ایران با حدود ۶ دلار یعنی حدود ۱۲ هزار تومان امکان خرید ۱۰۰ بیتکوین وجود داشت. حالا بیتکوین ۱۰۶ هزار دلار است. یعنی همان ۱۰۰ بیتکوین تبدیل به ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار شده است که با قیمت بازار آزاد به رقم هنگفت هزار و دویست میلیارد تومان میرسد که به عنوان مثال معادل کل پولی است که دولت به مددجویان بهزیستی تخصیص میدهد.
در طول بازدید از جیتکس ۲۰۲۵ در دبی، به عنوان یک فعال اقتصادی که سالها در عرصه تولید و بازرگانی حضور دارد، به این میاندیشیدم که اقتصاد دیجیتال در قیاس با اقتصاد سنتی، به معنای واقعی کلمه، پول درآوردن از هوش است. زمانی نخستین دغدغه یک فعال اقتصادی برای تأسیس یک واحد تولیدی، این بود که زمینی برای آن تهیه کند ولی اکنون یک فرد میتواند از اتاق خواب خود با یک دستگاه کامپیوتر، یک فعالیت اقتصادی گسترده رقم زند و نتیجه آن نمایشگاهی میشود مانند نمایشگاه جیتکس 2025 در دبی با حدود ۲۰۰ هزار بازدیدکننده در روز.
اما بیش از آنکه در این مجال قصد مقایسه اقتصاد سنتی و اقتصاد دیجیتال را داشته باشم، مقایسه ایران و امارات از نظر بستری که برای فضای مجازی و اقتصاد دیجیتال ایجاد شده است، جالب توجه است. در گفتوگو با فعالان اکوسیستم دیجیتال در ایران در بازدید از جیتکس 2025، آنها بیش از هر چیز به فقدان یک مقرراتگذاری شفاف و ثابت در خصوص این فضا اشاره میکردند و معتقد بودند که سیاستگذار و مقرراتگذار باید چارهای اساسی برای توانمند شدن جثه نحیف اقتصاد دیجیتال در ایران بیندیشد.
کسبوکاری در فضای دیجیتال مشغول فعالیت است و ناگهان یک نهاد به دلیلی که شاید ذات آن نیز موجه و قابل درک باشد، تصمیم میگیرد کل مقررات این عرصه را دگرگون کند. این همان چیزی است که ما نیز در عرصه اقتصاد سنتی با آن روبهرو بوده و هستیم. به محض اینکه بازار یک کالا به هم میریزد و رسانهها شروع به پرداختن به گرانی آن میکنند؛ ناگهان میبینیم که مقررات صادرات و واردات آن دگرگون میشود.
از این مقایسه چه دستگیرمان میشود؟ با وجود اینکه ما در صنعت پذیرفتیم که اقتصاد دانشبنیانی وجود دارد و حتی تلاش کردیم از آن برای بالا بردن بهرهوری خود استفاده کنیم، ولی ظاهراً مجموعه نهاد دولت (فارغ از اینکه چه کسی مسئولیت آن را به عهده داشته باشد) این مسئله را صرفاً به عنوان یک نام فانتزی مینگرد و هنوز در عرصه مقرراتگذاری سنتی به سر میبرد.
اقتصاد دیجیتال در شرایطی که قانونگذار ایرانی هنوز در فکر این است که به یک کسبوکار «مجوز» بدهد یا ندهد، نمیتواند خود را به اندازهای برساند که یک روز ایران میزبان رویداد بزرگ فناوری اطلاعات مانند جیتکس شود. اقتصادی که میتواند با «شفافیت» خود جلوی کالای قاچاق را بگیرد و قیمتگذاری را واقعاً به دست بازار بسپارد، به شکل تهدیدی در ذهن و اندیشه مقرراتگذاری ایرانی تبدیل شده است؛ به نوعی که شاهد بسته شدن درگاه بزرگترین فروشگاه اینترنتی ایران برای مقطعی بودیم و یک پلتفرم ثبت آگهی نیز به عنوان دلیلی برای گرانی مسکن در ایران شناخته میشود.
به عنوان فعال اقتصادی که سالها شاهد بودهام که همکارانم وقت خود را در راهروهای ادارات و نهادهای دولتی برای کسب مجوز و متقاعد کردن مدیران برای تسهیل کسبوکار سپری کردهاند، باید اعتراف کنم که جیتکس دبی برای من نمونهای بود از اکوسیستمی که میتواند با تسهیل مقررات کسبوکار به جایی برسد که اقتصاد شانزدهم جهان در ردهبندی محیطهای کسبوکار جهان به ارزیابی بانک جهانی باشد و پلتفرمی شود که حتی مهمترین پیامرسان مورد استفاده ما ایرانیها یعنی «تلگرام» مقر اصلی خود را به این کشور منتقل کند.
امیدوارم با تجربهنگاریهای اینچنینی ذهنیت نهاد قانونگذار در ایران را تغییر دهیم و به این نهاد بگوییم که اگر آینده جهان با اقتصاد دیجیتال است؛ آینده اقتصاد دیجیتال در گروی مقرراتگذاریهای درست دولتی آن هم با رویکرد حداقل دخالت دولت است.