خرما در بوشهر تنها میوه نیست؛ جان زمین در آغوش خورشید میتپد و از شعله گرما زندگی میسازد. نخلها از خاک برمیخیزند و آسمان را لمس میکنند؛ ریشه در غیرت میدوانند و شاخه در ایمان میگسترانند. مردمان از دیلم، بوشهر ، تنگستان تا عسلویه، میان شعله و شرجی کار را به عبادت بدل کردهاند.
استان بوشهر، سرزمین تلاقی دریاست و دل. هوایش بوی نمک دارد و اقتصادش با عطر نخل و صدای باد معنا میگیرد. در دل هر موج، قایقی میتپد که نان از عمق میگیرد و نام از غیرت میسازد. مردان این خاک، هم در ساحل میایستند و هم در سنگر؛ در کار میکوشند و در مرزها ایران زمین پاسداری میکنند.
خرما در این دیار، تکرار زندگی میآفریند؛ از ریشه تا برگ، از خشکی تا باروری، از رنج تا روشنایی. هر خوشه شعری از صبر میسراید و هر نخل درسی از امید میدهد. خرما دیگر محصول نیست؛ منشور هویت جنوب ایران میشود، روایتی از پیوند خاک و دریا، کار و کرامت، ایمان و آینده.
در آسمان بوشهر، خورشید آسمان بر نخلها میتابد و در زمینش، خورشید زمین بر دلها میدرخشد؛ خورشیدی از جنس مهر و تدبیر. اینجا، گرمای خورشید آسمان با صفای خورشید زمین میآمیزد و شیرینی خرما را به معجزه بدل میکند. از عسلویه تا دیلم ، از بندر تا تنگستان، بوشهر بر باد و خورشید میایستد، با مردمانی که ایران را در کار میفهمند، نه در شعار.
خرما، طلای شیرین جنوب، نشانه ایمان به فردا میماند. طلوع هر روز در بوشهر، گفتوگوی جاودانه خاک و نور را ادامه میدهد؛ میان دریا و دل، میان نخل و انسان پیوند میسازد و در هفتمین جشنواره خرما، شاگرد نخلها میمانیم تا بیاموزیم چگونه در گرما ایستاد، ثمر داد و سایه بخشید.