زمانی که دادهها و اطلاعات رسمی موجود را بررسی میکنیم، در کنار بسیاری از موضوعات تلخ و شیرین، یک واقعیت ناخوشایند قابل مشاهده است؛ طی 45 سال گذشته، بهرهوری در ایران تغییر معناداری نداشته است.
شاید بتوان از مفهوم بهرهوری، تعاریف متعددی ارائه داد اما بهطورکلی استفاده بهینه از منابع هر سازمان به منظور رسیدن به اهداف کارا و اثربخش، در چارچوب یک نظام ارزشی مورد قبول، بهرهوری خوانده میشود. نکته قابل توجه دراینباره این است که شاید ارتقای سطح بهرهوری به عنوان هدفی مهم در هر جامعهای مطرح باشد اما تحقق این هدف تنها منوط به یک بخش، ارگان با نهاد نمیشود. مجموعهای عوامل باید دستبهدست هم دهند و زمینه رشد بهرهوری را مهیا سازند.
بهرهوری تنها منوط به عملکرد دولتها نمیشود بلکه در تفاهم و همکاری بین حکومت و مردم رشد مییابد. از طرفی تا زمانی که انسانها درست کار کردن را آموزش نبینند نمیتوان از آنها انتظار کار درست را داشت.
دولتهای مختلفی بر سر کار آمدند و هرکدام برای ارتقای سطح بهرهوری در کشور برنامههایی ارائه دادند که متأسفانه هیچیک نتوانستند آن طور که باید در این رابطه گام جدی بردارند چراکه شناخت درستی از این مفهوم در سطح جامعه وجود نداشته و ندارد.
یکی از مهمترین اقداماتی که باید برای رشد این شاخص مهم در محیط کسبوکار کشور انجام داد، شناخت دقیق زوایای آن بوده و اینکه بتوانیم به صورت ریشهای این موضوع را بررسی کرده و آنگاه راهکار مناسب را ارائه دهیم.
در این رابطه نباید فقط از دولت بخواهیم که بهرهوری را ارتقا دهد. این خواسته معقولی نیست چراکه بهرهوری به آحاد جامعه مربوط شده و موضوعی بین مردم و حکومت است. حکومت، راهبری میکند و از طریق میزان نفوذپذیری خود، فرهنگ بهرهوری را در جامعه میپروراند.
متأسفانه امروز، فرهنگ بهرهوری نه در نظام آموزشی، نه در کارخانهها، نه حتی در سیستمهای نانوایی و سیستم متروی کشور که جز یکی از پیشرفتهترین سیستمهای موجود در دنیا به شمار میآید، رعایت نمیشود. دولت به عنوان قوه مجریه بهتنهایی در این وادی نقشآفرین نیست، مطالبی هم که هنگام انتخابات از سوی نامزدها مطرح میشود، مبنی بر این که فلان دولت نتوانست کاری برای بهرهوری انجام دهد اما ما برنامه سازندهای داریم، سخنانی است که تاریخ مصرفشان تا زمان رأیگیری است و بعد از آن به کار نمیآیند.
نباید این اصل را فراموش کرد که بدون رشد کارآیی فردبهفرد مردم جامعه، امکان رشد بهرهوری وجود ندارد. برای بهبود وضعیت بهرهوری باید کارآیی را بالا برد. اگر قرار است در کشور نظام بهرهور حاکم شود، ضرورتی ندارد که از همین ابتدای امر، تشکیلات عریض و طویل فناوریهای جدید مانند IT را در بخشهای مختلف پیاده کرد. ما میتوانیم همین سیستمهای سنتی را هم بهرهور کنیم. در واقع بدون سرمایهگذاریهای کلان، تنها با تغییر در مدیریتها هم میتوان در پله اول، زمینه رشد بهرهوری را ایجاد کرد.
در رشد بهرهوری، حرکت تدریجی به جای پشت سرگذاشتن یکباره چندین پله به نفع اقتصاد خواهد بود. در این رابطه، آموزش صحیح به فرزندان از طریق کانون خانواده اهمیت بالایی دارد. امروز خانوادههای ایرانی هم از نظر بهرهوری وضعیت مناسبی ندارند. بسیاری از آنها نظام دخلوخرج درستی نداشته و نمیتوانند نگاه بهرهور را از همان زمان کودکی به فرزندان خود آموزش دهند. بعد از آن نقش آموزشوپرورش کشور پررنگ میشود که متأسفانه در این بخش هم با معضلات جدی روبرو هستیم.
ضعف آموزشوپرورش کشور در تربیت افراد با کارآیی بالا بسیار جدی و اساسی است. دولتها میتوانند با اصلاح این نظام آموزشی پر از نقص، اثرگذار باشند و روشهای جدیدی را اعمال کنند. البته نمیتوان انتظار داشت که این روند به همین ترتیب و همین سرعتی که بر زبان جاری میشود، اصلاح شود، زمان زیادی طول لازم است و باید اصلاحات در همه بخشها به طور همزمان آغاز شود.
یک سوپر مارکت، یک عینکفروشی و حتی یک خیاطی هم باید بهرهور باشند، تمرین بهرهوری از دل جامعه شروع میشود. بنگاههای کوچک به این دلیل که منعطفتر بوده و امکان سازگاری بیشتری دارند، خیلی راحتتر و سریعتر میتوانند به بهرهوری برسند. هرچند در این سالها چون دولتها درگیر بنگاههای بزرگ و مادر بودند، نتوانستند به این بخش از اقتصاد کمک کنند.
شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات نیز یکی از لازمههای رشد بهرهوری تلقی میشود. در هر کشوری که اطلاعات به راحتی و با سرعت چرخش میکند و هرکس به فراخور توانمندی خود میتواند از اطلاعات موجود استفاده کند و در واقع رانت اطلاعاتی وجود ندارد، بهرهوری وضعیت بهتری خواهد داشت.