رادیو مجازی اتاق ایران - 4 فروردین 1403

آلبرت بغزیان در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران

نهادهای نظارتی در شفاف‌‌سازی، درست عمل نمی‌کنند

بغزیان، می‌گوید: عدم شفافیت اقتصادی می‌تواند باعث به‌هم خوردن تبادل بین ریسک و بازدهی شود. زمانی که اطلاعات شفاف در دسترس همگان نباشد، افراد غیر مطلع از اطلاعات در فضای پر ریسک‌تری عمل می‌کنند.

12 مرداد 1395
کد خبر : 2943
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
بغزیان، می‌گوید: عدم شفافیت اقتصادی می‌تواند باعث به‌هم خوردن تبادل بین ریسک و بازدهی شود. زمانی که اطلاعات شفاف در دسترس همگان نباشد، افراد غیر مطلع از اطلاعات در فضای پر ریسک‌تری عمل می‌کنند.

آلبرت بغزیان، اقتصاددان

سمت تاریک اقتصاد کدام است؟ عدم شفافیت و فساد همزاد هم هستند و در کنار هم حرکت می‌کنند. آلبرت بغزیان، استاد اقتصاد دانشگاه تهران در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران، می‌گوید: «امروز یکی از مسائل و چالش‌های اصلی اقتصاد ایران عدم شفافیت است و به شکلی اقتصاد ما به این مسئله خو گرفته است.»

او معتقد است: «باید فکر اساسی برای این موضوع داشت. غیرشفاف شدن و قانون‌گریزی، یکی از بزرگ‌ترین ضربه‌هایی بوده که به اقتصاد ایران واردشده و فراتر از آن ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی نیز پیداکرده است. شاید به این سادگی نتوان وضعیت فعلی را تغییر داد و به وضعیت عادی بازگشت اما باید برای خروج از این تاریکخانه، تلاش کرد.»

او درباره مفهوم شفافیت در معنای اعم آن و سپس شفافیت اقتصادی می‌گوید: «شفافیت به معنی وجود و جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی سهل و آسان به آن برای همه است. به این معنا که هزینه‌ای مازاد به‌صورت پولی و صرف زمان دربر نداشته باشد و اگر هم هزینه‌ای بر آن مترتب باشد برای همه یکسان باشد. در مفهومی دیگر آگاهی افراد جامعه از چگونگی اتخاذ و اجرای تصمیمات و سیاست‌گذاری‌ها را هم شفافیت تعریف کرد.»

او یکی از شرایط لازم برای تحقق شفافیت را این می‌داند که «رسانه‌های گروهی و همچنین شبکه‌های اجتماعی به‌راحتی و بدون هیچ‌گونه ترس و واهمه قادر به اطلاع‌رسانی، تجزیه‌وتحلیل و نقد سیاست‌های اتخاذشده در نظام تصمیم‌گیری در همه قوای سه‌گانه و حتی در مواردی نظامی کشور باشند. بنابراین یکسر شفافیت به وضعیت حکمرانی در کشور و سطح دموکراسی و آزادی و آزاداندیشی مرتبط می‌شود.»

بغزیان معتقد است: «ناخودآگاه مفهوم شفافیت با نظام سیاسی، حکمرانی، دولت‌مداری، حاکمیت قانون مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی گره خورده است. شفافیت می‌تواند با برخی از ارزش‌های اجتماعی و منافع قدرتمندان سیاسی در تضاد باشد و در سایه تاریکخانه عدم شفافیت است که برخی ناهنجاری‌ها، هنجارشکنی‌ها و رفتارهایی که به لحاظ اجتماعی و اخلاقی زیبنده به نظر نمی‌رسند، فقط امکان بروز می‌یابند و مخفی می‌شوند.»

او تصریح می‌کند: «این عدم شفافیت است که محملی برای ادامه و گسترش این ناهنجاری‌ها می‌شود.» بغزیان شفافیت را در دو حوزه شفافیت اقتصادی- نهادی و شفافیت سیاسی بررسی می‌کند. بغزیان شفافیت اقتصادی را در دو سطح خرد و کلان قابل‌بررسی و ارزیابی می‌داند. «در سطح خرد، شفافیت به عملکرد شرکت‌ها، بنگاه‌های اقتصادی، بورس و غیره برمی‌گردد.»

 اما شفافیت در سطح کلان بسیار مهم است. بغزیان معتقد است: «شفافیت اقتصادی عمدتاً قابل تلخیص در شفافیت اطلاعات است. شفافیت اطلاعات نه‌تنها یکی از عمده‌ترین فروض در بحث اقتصاد بازار و رقابت کامل از بدو تولد علم اقتصاد بوده، بلکه امروزه نیز مهم‌ترین پیش‌شرط عملکرد صحیح فضای اقتصادی دنیا به شمار می‌رود. عدم شفافیت از منظر اقتصادی می‌تواند به هم خوردن تبادل (Trade off) بین ریسک و بازدهی تلقی شود.»

 او ادامه می‌دهد: «بدیهی است زمانی که اطلاعات شفاف و کامل در دسترس همگان نباشد، افراد غیر مطلع از اطلاعات در فضای پر ریسک‌تر و به دیگر سخن پرهزینه‌تری عمل می‌کنند و برعکس افراد دارای دسترسی به اطلاعات شفاف در فضای آرام‌تر، کم ریسک و بنابراین کم‌هزینه‌تر به سر می‌برند و بنابراین امکان حصول سود بیشتر نسبت به حالت عادی و رقابتی برای آن‌ها فراهم‌تر است.»

 آلبرت بغزیان می‌گوید: «شفافیت در سطح کلان به عملکرد دولت، آمارهای منتشرشده در حوزه رکود و تورم حجم واردات و صادرات و غیره مربوط است که درنهایت باعث برنامه‌ریزی دقیق در اقتصاد می‌شود.»

 او تأکید می‌کند اگر این آمارها درست و قابل استناد نباشد درنهایت برنامه‌های کلان کشور هم با مشکل مواجه می‌شود و درنهایت کشور با چالش بی‌برنامگی مواجه می‌شود.

بغزیان، با مقایسه وضعیت شفافیت اقتصادی در دولت یازدهم و دولت دهم می‌گوید: «وضعیت این شاخص در دولت فعلی خیلی بهتر از دولت قبلی است. دولت باانضباط مالی که بخشی از همان شفافیت مالی دولت است مواجه است. آمارهای منتشرشده قابل استناد است.»

اما بغزیان پیشنهاد می‌کند: «موارد شفاف‌سازی عملکرد دولت و شرکت‌ها به‌صورت قانون در مجلس تصویب شود و برخورد فصلی یا سیاسی با مسئله شفافیت نشود.» او تأکید می‌کند باید از تجارب دنیا در این حوزه استفاده شود.

بغزیان حلقه مفقود در عدم شفافیت را به حوزه نظارت مربوط می‌داند: ‌«نهادهای نظارتی از سطح پایین تا بالا کم‌کاری می‌کنند. اگر موسسه مالی-اعتباری ثامن‌الحجج بدعمل کرده به دلیل عدم نظارت و یا نظارت ناقص بانک مرکزی است. یا اگر موضوع فیش‌های حقوقی پیش‌آمده به دلیل عملکرد بد نهادهای نظارتی است.»

او عامل بازدارنده دوم فساد را اخلاق می‌داند و می‌گوید: «اخلاق نقش بسیاری مهمی در شفافیت و یا مقابله با فساد دارد اما این روزها، فساد، گرایش به فساد خود به فرهنگ تبدیل‌شده و در لایه‌های متعدد جامعه رسوخ کرده است که باید برای آن تدبیری اندیشید.» 

در همین رابطه