پیشبینیهای مختلفی درباره وضعیت اقتصادی کشور در شرایطی که درآمد نفتی زیر سایه تحریمهای سنگین امریکا به کمترین میزان خود رسیده است، مطرح میشود. گمانههایی که اغلب فضای مطلوبی را تصویر نمیکنند و موجد این نگرانی هستند که آلترناتیوهای موجود، متناسب با تحولات پرفراز و فرود سیاست خارجی نیست؛ اما غلامرضا انصاری، معاون اقتصادی وزارت خارجه نگاه دیگری دارد و معتقد است راهبرد اقتصادی توسعه صادرات و اتکا به سیاست صادرات غیرنفتی و افزایش سهم آن در تجارت جهانی برای رهایی از وابستگی اقتصاد کشور به نفت تنها راه قابل اعتنا برای عبور از وضعیت موجود است. راهبردی که گرچه بواسطه فشار حداکثری امریکا در دستور کاردولت قرار گرفته است اما به باور او پیگیری این سیاست همواره یکی از اهداف مهم اقتصادی برای تصمیمگیران نظام در چندین دهه گذشته به شمار میرفته است که حالا اجرای آن ضرورت یافته است. ذیل همین نگاه است که نگاه به شرق و توسعه روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای این حوزه و منطقه خاورمیانه بیش از هر زمان دیگری مورد بحث قرار دارد.
انصاری در گفتوگوی پیش رو به نحو بارزی به فشارهای اقتصادی سنگین حاصل از پیگیری این سیاست در بازه زمانی چند ساله بر سبد معیشتی مردم اشاره میکند و در عین حال میگوید که نتایج چنین رویکردی در بلند مدت به گشوده شدن روزنههای جدیدی برای تأمین منافع اقتصادی مردم خواهد انجامید. این گفتوگو را با هم میخوانیم.
بهنظر میرسد شیب سیاست فشار حداکثری امریکا به کمک تحریمهایی که با هدف به بنبست رساندن اجرای توافق هستهای علیه ایران به تصویب رسانده است، در بالاترین سطح ممکن قرار گرفته است. بفرمایید این سیاست تا چه اندازه بر روند صادرات نفتی و تبادلات اقتصادی ایران با کشورهای دیگر تأثیرگذار بوده است؟ به عبارت دیگر در شرایط کنونی هدف امریکا در ایجاد تنگنای اقتصادی ایران تا چه اندازه تحقق پیدا کرده است؟
ما قطعاً دوران سختی را سپری میکنیم که تحت تأثیر وقوع سه رویداد مهم حاصل شده است. هر چند که ما در بخش عمدهای از این سختی در دنیا تنها نیستیم و این وضعیت فقط برای کشور ما عارض نشده است اما بهدلیل تحریمهای امریکا فشارهای وارده بر ایران دوچندان است. دولت امریکا در مقطع کنونی از همه توان و امکانات اقتصادی و سیاسی خود برای فشار علیه ایران بهره گرفته است. امریکاییها حتی پرستِیژ انسانی و بحثهای حقوق بشری که گاهی ژست حمایت از آن را میگرفتند، به وضوح کنار زدند و از هرروشی برای به سختی انداختن ایران استفاده میکنند. به همین دلیل بحث دارو و غذا که انسانیترین موضوع در همه بحرانها به شمار میآید، از دایره فشارهای امریکا مستثنی نشده، این در حالی است که بحث کرونا هم خیلی جدی است که نه تنها ایران را تحت تأثیر قرار داد بلکه تجارت و اقتصاد جهانی و روابط اجتماعی بین ملتها را بشدت تحت تأثیر قرار داد؛ بهطور مثال بحث گردشگری که یک بعد اقتصادی بسیار مهمی برای همه کشورها و بویژه برای اقشار متنوع جوامع بود کاملاً در دنیا متوقف شده است و روابط اقتصادی کشورها و حملونقل و گمرکات را تحت تأثیر قرار داده و ایران هم از این وضعیت فشار مستثنی نبود.
از طرف دیگر تحولی که در ایران در حال وقوع است و طبیعتاً فشارهای اقتصادی زیادی را به مردم وارد میکند، جدی شدن تغییر سیاست حذف نفت از بودجه است. این سیاستی بوده که از ابتدای انقلاب و از سوی همه دولت هایی که روی کار آمدند، مطرح شده اما هرگز به اندازه سالهای اخیر مورد توجه قرار نگرفته است. اجرای این سیاست در سال 98 و 99 و در دولت آقای روحانی بهطور کامل در دستور کار قرارگرفت و اجرایی شد؛ یعنی برای اولین بار از زمان کشف نفت در ایران، دولت، بودجه بدون نفت را به مجلس عرضه کرد. طبیعتاً این اقدام بزرگ فشارهایی را به مردم وارد میکند، چرا که بر پایه این سیاست، کشور از یک جامعه واردکننده که براساس پول نفت اداره میشد به کشوری تبدیل میشود که باید دنبال جایگزین و صادرات تولیدات خود باشد.
ما تحت تأثیر این سه عامل دوران سخت و بحرانی را سپری میکنیم، بویژه آنکه وقوع کرونا این بحران را تشدید کرده است. بیش از 95 درصد درآمد بسیاری از کشورهای منطقه که طرف تجاری ما بودند و درآمد اصلی آنها صادرات نفت بوده است بهدلیل شیوع کرونا با بحران رو به رو شده است. بنابراین ایران هم آسیب میبیند. اینها مجموعه عواملی است که در کشور جمعاً موجب گرفتاریها و نارضایتی شده و ما را مجبور میکند با فکر نو به کارهای اقتصادی و برنامههای جدید نگاه کنیم تا فشارها را به حداقل برسانیم.
ما در کنار جدال همه جانبه با امریکا دعوای بزرگی هم با اروپا بر سر برجام داریم. دیگر مشخص شده که اروپا عملاً توان اجرای اقدامات مقابلهای با تحریمهای امریکا را نداشته و در اجرای سازوکار مالی خود با تهران شکست خورده است. بنابراین در این شرایط میتوان گفت که سیاست حفظ برجام فارغ از وجه اقتصادی آن همچنان در دستور کار ایران قرار دارد؟
شرایط اقتصادی جدید، ما را متوجه مشکلات جدی ساختاری اقتصادی ایران کرد و یکی از مشکلات این بود که ما برای رفع نیازهای خود بویژه در حوزههای صنعتی همه تخم مرغهای خود را در سبد تجارت با اروپا گذاشته بودیم. خب تحریمهای امریکا ادامه این روند را مشکل کرد و وقتی بحث تحریمها و خروج امریکا از برجام پیش آمد، این مشکلات کاملاً تشدید شد.
ما بویژه در 3 الی 4 سال اخیر بر تغییر ساختار تجارت خارجی متمرکز شدیم و بخش عمدهای از تجارت خود را متوجه کشورهای حوزه شرق نمودیم. امروز بیش از 47 درصد تجارت خارجی ما با کشورهای همسایه است. ما در هیچ جای دنیا به بنبست نرسیدیم تحریمها هزینههای ما را بالا برده است.
روند تجارت با اروپا بویژه تحت تأثیر مشکلاتی که برای اجرای برجام به وجود آمده است، در چه سطحی است؟
ما با اروپا به رغم همه تحریمها و فشارهای امریکا تجارت رسمی داریم البته رقم این تجارت در مقایسه با گذشته قابل ملاحظه نیست؛ اما ما هنوز محصولات کشاورزی خود را تا رقم 400 الی 500 میلیون دلار به اروپا صادر میکنیم و صادرات صنعتی اروپا هم از طریق کانالهای غیر مستقیم به ایران میرسد. بنابراین بحث بنبست مطرح نیست بلکه مسأله اراده ماست که تغییر کرده و تجارتی که پیشتر فقط متکی به واردات از غرب بوده، متنوع شده است. به همین دلیل امروز حوزه شرق برای ما یک طرف تجاری بزرگ محسوب میشود و بیش از 85 درصد تجارت ما به شرق و همسایگان گرایش یافته است و بیش از 47 درصد تجارت ما با منطقه انجام میشود. به رغم تحریمها بیش از 120 کشور در سال 98 هدف صادرات ایران و بیش از 110 کشور مبدأ واردات ایران بودند. این روند نشان میدهد ما منفعل نبودیم و تحت فشارهای جاری اقداماتی جدی انجام دادیم.
می فرمایید روند تجارت ما با اروپا همچنان ادامه دارد هرچند که به پایینترین سطح رسیده است اما مشکل اصلی ما با این کشورها فقدان یک سازوکار مالی مؤثر برای تبادل کالاهایی فراتر از محصولات کشاورزی و ایجاد یک کانال تسهیلکننده برای مبادلات بانکی است؛ یعنی منافعی که ما در چارچوب برجام بهدنبال آن بودیم، محقق نشده است.
اولاً که برنامه ما در حوزه تجارت خارجی ایجاد تنوع در بازارهای خودمان است بنابراین ما هیچ کشوری را از هدف بازار خود و تنوع تأمین نیازهای خود حذف نکردیم و نمیکنیم و با هر جایی که بتوانیم و طرف مقابل هم تمایل داشته باشد ارتباط برقرار میکنیم و بویژه بهدنبال تأمین نیازهای علمی، تکنولوژیک و صنعتی هستیم که به همین منظور اروپا هم بهعنوان مبدأ واردات و صادرات یکی از نقاط هدف تجارت ماست؛ اما ما چند مشکل اساسی در صادرات تجارت خارجی خود داریم؛ یک مشکل به تسلط بسیار قوی، غیرمنطقی و غیرانسانی امریکا بر سیستم بانکی جهانی بازمیگردد که ما را از استفاده از مسیرهای رسمی بانکی تا حد زیادی محروم کرده است این یکی از مشکلات بسیار جدی است که ما تحت تحریمها با آن رو به رو شدیم. به همین دلیل ما به شیوههای متنوعی متوسل شدیم تا بتوانیم از طریق دور زدن سیستم بانکی بینالمللی، تجارت خود را ادامه دهیم. ما برای دور زدن سیستمهای بانکی با همه کشورها به تفاهماتی میرسیم و وارد عمل میشویم و تا الان موفق شدیم بخش عمدهای از نیازهای خود را بدون عبور از کانالهای مالی رسمی انجام دهیم. ما این روش را ادامه خواهیم داد و قطعاً روشهای جدیدتری را هم پیدا خواهیم کرد.
اما ما با هدف حرکت میکنیم و تنوع صادرات و منابع وارداتی و دسترسی به علم و تکنولوژی جزئی از برنامههاست. «اینستکس» سازوکاری پیشنهادی براساس تعهدات طرف اروپایی بود تا ما در برجام بمانیم و به تعهدات خود عمل کنیم. قرار بود ما بتوانیم از مزایای اقتصادی برجام برخوردار شویم؛ اما متأسفانه اروپاییها نتوانستند به تعهدات خود چه به علت فشارهای شدید امریکا چه به علت فقدان یک اراده بسیار قوی برای مقابله با فشارهای امریکا عمل کنند. با وجود این «اینستکس» فعال شد اگرچه با دو تبادل کوچک مالی همراه بود اما بهطور محدود فعال شد. ما الان هم علاقهمند هستیم که این کانال را فعالتر کنیم مشروط بر اینکه منابع مالی برای آن درست شود اگر قرار به ادامه تجارت باشد، منابع مالی و برقراری سیستم بانکی مورد نیاز است و ما امیدواریم اروپاییها با توجه به اینکه ایران پایبندی جدی به تعهدات خود در برجام را نشان داده است، به تعهدات خود پایبند باشند و برای فعالتر کردن این کانال کار کند.
اشاره کردید که سیاست حذف نفت از بودجه تحت تأثیر فشارهای امریکا در دولت آقای روحانی بهطور جدی در دستور کار قرار گرفته است. این در شرایطی است که در واقعیت، بیشترین اتکای بودجه ما تاکنون به صادرات نفت بوده است. بههمین دلیل امریکا ایجاد فشار اقتصادی بر ایران را از طریق به صفر رساندن فروش نفت ایران دنبال کرده است. سؤال من این است که سیاست اقتصاد غیرنفتی و گسترش مراودات اقتصادی با کشورهای حوزه شرق و همسایگان در مقطع جاری که بحران اقتصادی داخل کشور به بالاترین سطح خود رسیده است تا چه اندازه پاسخگوی نیازهای فعلی ماست؟ بههر حال ما برای اجرای این سیاست در کوتاه مدت آماده نیستیم و هنوز بسترهای لازم برای عملیاتی شدن آن شکل نگرفته است.
نفت برای ایران درآمد بسیار مهمی بوده است. امریکا در درجه اول همه فشارهای خود را برای محروم کردن ایران از درآمد نفتی اش گذاشت. نفت محصولی است که کد و تابلو دارد؛ یعنی اگر شما امروز بخواهید یک بشکه نفت را به بازارهای جهانی ارائه دهید مشخص است که این میزان نفت حتی از چه چاهی بیرون آمده است. بهعلت کد دار بودن این کالا و کالایی نیست که بتوان با شیوههایی خرید و فروش آن را خیلی پنهان کرد، امریکاییها از طریق تهدید مشتریان ایران برای کاهش بسیار شدید صادرات رسمی نفت ما خیلی متمرکز هستند. این یک واقعیت است اما این اتفاق به معنای پایان تلاش ما نبوده است. هنوز هم کشورهایی هستند که از ما بهصورت رسمی نفت دریافت می کنند و همچنین ما بهصورت غیررسمی بخشی از نفت خود را میفروشیم.
اما دیگر روشهای فروش ما پاسخگوی نیازهای بودجه ما نیست. کشوری که زمانی به طور روزانه 2.8میلیون بشکه صادر میکرده است امروز با شیوهها و فشارهای شدیدی روبهرو شده است. امریکاییها همه بنادر دنیا و همه دولتها، شرکتها و بانکها را تهدید کرده و فشار میآورند و بسیار سختگیرانه برخورد میکنند تا تأمین منابع مالی ایران به حداقل برسد. ما تحت این فشارها مجبور شدیم در تجارت خارجی خود بهدنبال جایگزین باشیم و همین تغییر رویکرد میتواند زمینه موفقیت ما در اصلاح ساختار اقتصادی کشورمان باشد. با نگاهی واقع بینانه این تغییرات به نفع کشور است اگرچه فشار شدیدی بر مردم و اقشار آسیب پذیر وارد میشود. اما واقعیت این است که صادرات نفت ما بشدت کاهش یافته و آثار فشار اقتصادی آن در ایران بسیار شدید است و ما امروز نمیتوانیم به درآمد نفت بهعنوان یک درآمد روشن و ثابت حساب باز کنیم. از اینرو چارهای جز روی آوردن به تغییر رویکرد در تجارت خارجی بویژه صادرات غیر نفتی خود نداریم.
این سیاستی که تحت اضطرار دچار تغییر شده و گسترش تجارت با کشورهای منطقه و حوزه شرق در کانون آن قرار گرفته است بر اساس چه مؤلفههایی طراحی میشود؟
ظرفیت دارای دو وجه است؛ یکی ظرفیت ما و دیگری ظرفیت پذیرنده. ایران در منطقهای قرار دارد که قریب به 500 میلیون جمعیت در اطراف بلافصل آن قرار دارد و تنوع خوبی در این بازار وجود دارد و ظرفیت بازار و پذیرش بسیار بالاست. کمی که از کشورهای مرزی دورتر میرویم فرصتها افزایش پیدا میکند. بازار هند با یک فاصله کشتیرانی چندساعته در دسترس است، بازار چین مورد توجه ماست و چینیها امروز شرایط خوبی را در بازارهای داخلی خود برای کالای با کیفیت ایرانی فراهم کردند. بازار روسیه و عراق بسیار ثروتمند و مصرفکننده است و درهای آن به روی ما باز است. بازارهای کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس مصرفکنندگان بالایی دارد و تا حدودی درهای آن باز است و اگر ما کیفیت تولید خود را بالا ببریم قطعاً فرصتهای بهتری خواهیم داشت.
ما خوشبختانه تنوع خوبی در صادرات داریم و در سال 98 هم تنوع صادراتی داشتیم که ویژگی یک کشور در حال توسعه است اما بحث داخل و ظرفیتهای داخلی را باید جدی بگیریم؛ زیرا سازوکارهای اقتصادی کشور ما برای واردات درست شده است. تفکر مردم همچنان براساس واردات سودآور است و این طرز فکر قریب به چهل سال بر کشور حاکم است. ما به مدت 40 سال از محل نفت به تولیدکننده خارجی یارانه دادیم تا به کشور ما جنس صادر کنند. خب این ساختار باید تغییر کند. ما همیشه فکر میکردیم هرکسی که تولیدکننده است، میتواند صادرکننده هم باشد؛ اما امروز شاهد هستیم که صادرات به سازوکار ویژه و نهادهایی نیاز دارد که در صادرات و بازاریابی متخصص باشند. برای صادرات به وجود قوانین و مقررات حمایتی نیاز است تا صادرکننده خیالش راحت باشد که پول حاصل از صادرات محصولش به دست میرسد. به همین دلیل وجود بانک توسعه صادرات قوی، صندوق ضمانت صادرات و صندوق توسعه ملی قوی مورد نیاز است که روند صادرات را زیر نظر داشته باشد و حمایت کند. یعنی سازوکاری باید وجود داشته باشد که با قاطعیت از صادرات دفاع کنیم حتی اگر در نتیجه این رویکرد، در داخل کمبودهایی هم ایجاد شود نباید بازار را از دست بدهیم. بهعنوان مثال امروز محصولات کشاورزی ما با کیفیت خوبی تولید و صادر میشود اما در مواردی یکباره صادرات آن ممنوع اعلام میشود؛ زیرا قیمت آن در داخل کشور بالا رفته است. بهدلیل چنین سیاست های کج دار و مریزی روند صادرات بخوبی صورت نمیگیرد. دولت باید با همراهی مردم سیاستی را در پیش گیرد که بتوان سیاست تجاری جایگزین فروش نفت را در دستور کار قرار داد.
همراهی مردم از این منظر مهم است و باید فرهنگ مصرف در کشور تغییر کند. امروز از بخشی از کالاها مانند گاز، سوخت، برق و میوه در داخل کشور بهصورت افراطی استفاده میشود. درکجای دنیا به شکلی که در ایران میوه مصرف میکنیم، میوه مصرف میکنند. 40 سال گذشته که بلیت مسافرتهای خارجی مردم مجانی بوده و هر کسی در این 40 سال به خارج از کشور رفته پول خود را از محل یارانه ارز گرفته است. چنین مقررات و فرهنگی به این دلیل رواج دارد که صادرات برای ما مهم نیست و هنوز هم تمرکز اصلی ما بر بازار داخل خودمان است. ولی اگر زمانی صادرات برای کشور جدی شود هم اقتصاد بزرگ خواهد شد و هم نان این صادرات در سفرهها پیدا خواهد شد اما این کار نیاز به تحمل و صبر و حوصله، زمان و برنامهریزی دارد بنابراین باید ظرفیتهای داخل را از طریق توجیه افکار عمومی بالا ببریم که زمان نیاز دارد.
در فرآیند تغییراتی که ما در زمینه رویکرد اقتصادی خود داریم قطعاً روزها و سالهای سختی پیش رو است؛ سال 98، 99 و 1400 سالهای بسیار سختی خواهند بود زیرا اقتصاد ایران در حال پوستاندازی است و دارد از یک اقتصاد واردکننده و نفتی به یک اقتصاد غیر نفتی بر پایه تولید تغییر میکند. برای چنین تحولی دولت باید سازوکار مختص آن را ایجاد کند و به موازات فرهنگ آن در مردم شکل گیرد و همه متفقالنظر باشند. یعنی مجلس، دولت، قوه قضائیه و همه نهادهای کشور در جهت نیاز اصلی کشور و کمک به ایجاد آرامش در بازار و تقویت تجارت خارجی حرکت کنند تا بتوان بازارهای تضمین شدهای در منطقه پیدا کرد و روحیه صادرات در کشور را ایجاد نمود. چه اشکالی دارد برخی از کالاها فقط برای صادرات تولید شود؟ اگر گیلاس ما در همه جای دنیا با بهترین و گرمترین استقبال رو به رو میشود چرا ما نباید این محصول را عمدتاً برای صادرات تولید کنیم؟ برنج ایرانی با این کیفیت در هیچ جا مانند کشورمان تولید نمیشود؛ ولی ما امروز هر چه تولید میکنیم خودمان مصرف میکنیم. اگر ما نیازمند درآمد ارزی هستیم خب تولید و صادرات این کالاها درآمد ارزی برای تولیدکننده بهدنبال دارد. صادرات تنها راهی است که تولیدکننده میتواند درآمد حاصل از تولید خود را به سر سفرهها بکشاند.البته تولید در سال گذشته و امسال خیلی خوب بوده است و در صادرات هم موفق بودیم ولی ظرفیتها خیلی بیشتر است.
بهنظر میرسد دولت در پیگیری این سیاست روی دو کشور بزرگ حوزه شرق یعنی روسیه و چین حساب ویژهای باز کرده است. اگرچه منتقدان این تحرکات را در قالب یک سیاست نمایشی که در فقدان مناسبات معمول با غرب پیگیری شده، ارزیابی میکنند و مدعی هستند دولت برای جبران مافات حاصل از مخدوش شدن اجرای برجام و از روی ناچاری به حوزه شرق بیش از گذشته نزدیک شده است. چه پاسخی به این ادعا دارید؟ روسیه و چین قرار است درتغییر رویکرد اقتصادی ایران چه جایگاهی داشته باشند؟
ما ابتدا در تجارت خارجی چه بهعنوان مبدأ و چه مقصد بهدنبال تنوع هستیم. شاخص دومی که آن را دنبال میکنیم یکی پذیرش و دوم ظرفیت است. کشوری که هم پذیرش و هم ظرفیت ما را داشته باشد اینجاست که ما دست به مقایسه میزنیم. چین و روسیه از منظر ظرفیت و پذیرش ایران در جایگاه خوبی برای ما قرار دارند. وقتی ما ظرفیت کشوری مانند چین را با کشوری چون ویتنام مقایسه کنیم متوجه تفاوت فاحش آن از منظر ظرفیت بالقوه میشویم. ظرفیت و پذیرش در چین برای کالای ایرانی بالاست و ما الان یک تنوع صادراتی و پذیرش خوب به چین داریم.
ما انواع فلزات، کالاهای کشاورزی، شیلات و میوه را به چین صادر میکنیم. همچنین گردشگری ما بهصورت دو طرفه با این کشور بسیار فعال بوده بنابراین ما با چین بهدلیل پذیرش وظرفیت، تنوع روابط اقتصادی داریم، بخصوص که روابط سیاسی ایران با چین هم فعال و مثبت است؛ اما ما نمیتوانیم این ظرفیت را در کشور کوچکی آسیایی پیدا کنیم. ما مشابه این وضعیت را با روسیه داریم. این کشور بازار بسیار پرظرفیتی است ولی دارای جمعیت 140 میلیونی است؛ یعنی در حالی که پذیرش خوبی برای ما دارد ولی در مقایسه با چین ظرفیت کمتری دارد. تنوع کالا در روند تجارت ایران با روسیه خیلی کمتر است؛ زیرا ما و روسیه دو اقتصاد مشابه و هر دو صادرکننده بزرگ نفت، گاز و فلزات هستیم. لذا این کار ما را محدود میکند در حالی که این محدودیتها درباره چین خیلی کمتر است اگر ما فلزات را تولید کنیم میتوانیم مشتری آن را در بازار چین پیدا کنیم هر چه صنعت پتروشیمی ما کودهای شیمیایی تولید کند یک جمعیت یک میلیارد و چهارصد میلیونی در چین مایل به دریافت این کالاست، این در حالی است که ما موانع جدی نداریم.
فارغ از چین و روسیه، ظرفیت این بده بستان اقتصادی در سایر کشورهای آسیایی چگونه دیده میشود؟
ما باید دنبال بازارهای بزرگ باشیم مانند بازار هند که یک بازار بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفری است. البته مسأله تعرفهها مطرح است که یکی از کارهای وزارت امور خارجه این است که به تجارت خارجی ثبات دهد. ایجاد این ثبات از طریق موافقتنامهها انجام میشود. یکی از برنامههای وزارت خارجه تمرکز در موافقتنامههای تجارت ترجیحی است. اما لازمه دستیابی به چنین موافقتنامههایی، شکلگیری فرهنگ آن است؛ یعنی وقتی ما به کشوری پیشنهاد میدهیم که قصد داریم از بازار آن برای صادرات خود استفاده کنیم و درخواست میکنیم آن کشور تعرفههای خود را کم کند تا ما بهتر در بازار آن کشور حاضر شویم آن کشور هم درخواست دارد و به بازار ما علاقهمند است و ما هم باید بخشی از تعرفههای خود را پایین بیاوریم حالا محاسبه ما این است که آیا برای ما صرف میکند که با این کشور موافقتنامه داشته باشیم که بخشی از بازار خود را به آن واگذار کنیم و بخشی از بازار آن را بگیریم یا نه.
ما الان با کشورهای مختلف بهدنبال این موافقتنامههای تجاری هستیم و صرفاً به یک کشور خاص فکر نمیکنیم. ما امروز در حوزه فلزات، پتروشیمی، صنایع پایین دستی نفت، انواع فرآوردههای نفتی و حوزه کشاورزی صادرات بسیار متنوعی داریم؛ اما لازمه آن این است که با ایجاد ساختار، بهرهوری را بیشتر کنیم. طبیعی است که تحریمها هزینه ما را در صادرات بالا برده و باید سعی کنیم با مقررات و پشتیبانی هزینههای صادرکننده را پایین بیاوریم. ما در جهت بسیار درستی حرکت میکنیم و فکر نمیکنیم تنها کشورهای مشخصی امید ما هستند. البته برخی کشورها مانند روسیه، چین، هند و همسایگان روابط بهتری با ما دارند و بازارهایشان را بهتر برای ما باز کردند و به تجارت ما کمک میکنند. بنابراین طبیعی است توجه بیشتری به آنها داشته باشید ولی یکی از ویژگیهای خوب روند تجارت خارجی ما تنوع است.
عراق یکی از کشورهای همسایه و شرکای راهبردی ایران است طبیعتاً انتظار میرود در تحولات جاری یکی از کشورهایی باشد که همه ظرفیتهای ممکن را برای توسعه تجارت با ایران فعال کند. اما انتقاداتی پیرامون رویکرد این کشور درباره ایران مطرح است از جمله قوانین دست و پاگیر و سختگیرانه و تعرفههای گمرکی که بهعنوان مانعی جدی برای توسعه تجارت میان دو کشور مطرح شده است.
ما اولین یا دومین صادرکننده و طرف تجاری عراق هستیم و در عراق موفق بودهایم. در عراق پذیرش خوبی نسبت به کالاهای ایرانی بوده است. ما 12 تا 13 میلیارد دلار به عراق صادر میکنیم و در این کشور رقبایی مانند چین و ترکیه داشتیم که آنها را پشت سر گذاشتیم. این نزدیکی هم به این علت است که جغرافیای ایران و عراق برای هر دو طرف دارای مزیت است. همه شهرهای اصلی عراق در فاصله زمانی یک ساعت و نیمه در دسترس شهرهای بزرگ ایران است. هر کشور دیگری که بخواهد با شهرهای بزرگ عراق تجارت کند باید چندین ساعت فاصله را طی کند. راه های گمرکات و دسترسی ما به عراق بسیار متنوع و مثبت است. دو طرف در حال استفاده از این مزیت هستیم. ارتباطات فرهنگی هم در این تجارت بسیار مؤثر بوده است.
اما ما باید این رابطه تجاری را توسعه داده و برای آن ثبات ایجاد کنیم. این کار از طریق افزایش کیفیت محصولات ممکن است. دوم اینکه ما باید بهدنبال رسیدن به یک تراز معقول در تجارت با عراق باشیم و به عراقیها کمک کرده تا جنس تولید کرده و به ایران صادر کنند و به این ترتیب خودشان هم وارد صحنه تولید و تجارت شوند. این کار در حقیقت کمک به خودمان است. ما باید به ثبات تجاری با عراق برسیم. ما در راه رسیدن به موافقتنامههای تجاری میتوانیم به تجارت خودمان با کشورها ثبات بدهیم. ما الان دنبال این کار هستیم که بتوانیم موافقتنامههای گمرکی، ترانزیت و موافقتنامههای تجارت ترجیحی را کسب کنیم که البته به بخشی از آن رسیدهایم و به بخشهای دیگری هم باید برسیم، تا تجارت مطمئن تری با این کشور داشته باشیم. در حال حاضر بخش بزرگی از نیازهای عراق به برق و گاز و فرآوردههای نفتی را ما تأمین میکنیم. ولی باید بهدنبال موفقیتها و ثبات بیشتری در تجارت خودمان با این کشور باشیم.
این مناسبات تجاری در رابطه با سایر شرکا و همسایگان مهم ایران در سطحی پایینتر برقرار است. چرا؟ بهعنوان مثال موانع توسعه تجارت ما با کشورهایی همچون ترکیه و افغانستان چیست؟
در حال حاضر حدود 40 درصد کل تجارت خارجی افغانستان با ایران است. همچنین ما موفقیتهای خوبی با ترکیه داشتیم؛ اما متأسفانه در حوزه ثبات تجاری با این کشور کم تلاش کردیم. موافقتنامه تجارت ترجیحی بین ایران و ترکیه فعال نیست که باید فعال شود. ما باید این موافقتنامه تجاری را روز به روز گسترش میدادیم تا امروز بعد از 40 سال در تجارت با ترکیه به موافقتنامه تجارت آزاد میرسیدیم، نه اینکه عقبگرد کنیم. خب این امر به روحیه تجاری و سیاستهای تجاری ایران برمی گردد. ما در افغانستان تجارت موفقی داشتیم. ولی باید برای موفقیت بیشتر به سمت ثبات و بهبود برویم. ما باید ضمن بهبود کیفیت کالا و تسهیلات بیشتر، به تجار افغانی برای صادرات به ایران کمک کنیم. ما باید آنقدر تسهیلات به تاجر افغانستانی بدهیم که اگر بخواهد کالای خود را صادر کند این کار را از کانال ایران انجام دهد. ما همچنین هیچ محدودیتی برای صادرات با روسیه نداریم. محدودیت آن زمانی ایجاد میشود که ما بهعلت نداشتن کیفیت لازم، امکان حضور در بازارهای آن کشور را نداشته باشیم. این مسأله دیگر نه ربطی به سیاست خارجی دارد و نه وزارت امور خارجه بلکه به خودمان برمی گردد. ما باید کیفیت تولیدات داخلی کشور را بالا ببریم و سازوکارهای صادراتی درست کنیم.
ما سال گذشته در یکی از استانها تصمیم گرفتیم که سیب این استان را به هند برسانیم. خریدار در هند نشسته بود و برای خرید سیب جدی بود؛ اما ما در این طرف دنبال ایجاد سازوکار صادراتی بودیم. به ما گفتند در این استان صدها صادرکننده سیب وجود دارد. صدها صادرکننده سیب! که یکی یک کانتینر دارد، یکی سه تا و دیگری تعداد بیشتری دارد. مگر میتوان در این وضعیت محصولی را صادر کرد؟ راه درست این است که ما بگوییم آن استان چند صادرکننده بزرگ سیب دارد که آنها در کیفیت و بازاریابی با هم رقابت میکنند و میتوانند برای چند سال صادرات سیب ایران به هند تضمین بدهند؛ این کار یعنی صادرات. بنابراین ما نیازهای بسیار زیادی برای اصلاح ساختار داخلی خودمان داریم. ما در صادرات خودمان در سالهای 97، 98 و 99 موفق بودهایم و در سال آینده هم قطعاً موفقیم؛ اما این روند پایدار نیست. علت آن هم این است که شرایط اقتصادی منطقه تغییر کرده است. کشورهایی که وابسته به نفت بودهاند آسیب دیدهاند. کرونا هم سبب شده که اقتصاد بسیاری از کشورها آسیبهای شدیدی به خود ببیند. اقتصاد این کشورها بشدت کوچک شدهاند. راهش این است که ما بهدنبال بازارهای بزرگ و پایدارتری هم مانند بازار چین، هند، بازار آسیای جنوب شرقی، ویتنام، تایلند و کشورهایی باشیم که امروز پذیرای کالای ما و تجارت با ما هستند.
با این اوصاف به نظر میرسد کشورهای حوزه شرق در مقایسه با کشورهای منطقه خاورمیانه زمینه بهتری برای توسعه تجاری ایران دارند.
ما باید تخم مرغها را در هیچ سبدی به تنهایی جمع نکنیم. هرچه بیشتر این تخم مرغها تقسیم بشوند، امنیت تجاری بیشتری دارد. ما باید بهدنبال بازارهای نو و تثبیت خودمان در بازارها برویم؛ مثلاً یکی از ایرادهایی که در کشور ما وجود دارد، تصمیم گیریهای لحظهای است. مثلاً یکی از معادن ما رفته در کشوری برای تولیدات خود بازار پیدا کرده و دو سال هم برای آن کشور مواد خام فرستاده است؛ اما ما یکدفعه اعلام کردیم که صادرات فلان ماده خام ممنوع است. خب این فرصت بازار از دست میرود. پیشنهاد من این نیست که وقتی کارخانههای خود ما نیاز دارند، همه مواد خام را صادر کنیم بلکه منظورم این است که باید سیاستی را تحت عنوان صادرات و واردات هوشمند انتخاب کنیم. ممنوعیت، راهکار نیست. ما میتوانیم به صادرکنندهای که به وارداتش نیاز داریم بگوییم شما فقط میتوانید درصدی از کالای خود را صادر کنید و ما به بخش دیگر آن نیاز داریم. به این ترتیب رابطه او با بازارش را قطع نمیکنیم. او سه سال زحمت کشیده تا بازار خود را پیدا کرده و بازار به او اعتماد کند. امروز به دست آوردن بازار صادراتی بزرگترین هنر تجارت خارجی کشورها است؛ ولی ما به سادگی بازار را از دست صادرکننده آن میگیریم. الان مواردی وجود دارد که کشوری بهطور مثال میآید از خاک ما سیب زمینی به عراق صادر میکند و عراق جلوی ورود سیب زمینی ما را بهدلیل کیفیت نامناسب میگیرد. این جای تأسف دارد. چرا ما اجازه دادیم که سیب زمینی بیکیفیت به مرز برسد چرا گمرک ما اجازه داده که این کالا برود؟ چرا سازمانهای موظف ما در دوران قرنطینه اجازه داده که این کالا بهنام ایران وارد خاک کشور دیگری شود. حالا این خاک یا عراق است یا ترکیه، یا هر جای دیگر. ما باید مواظبت کنیم. هیچ تولیدکنندهای حق ندارد بازار را خراب کند. آنهم به خاطر اینکه میخواسته یک محموله بفرستد که پولی به دست آورد. این موارد به کنترل نیاز دارد. سال 98 که سال رونق تولید بوده و سال 99 که سال جهش تولید است و صادرات راه تحقق این دو شعار است. صادرات سالم تضمینکننده آوردن پول روی سفره مردم است. طول میکشد ولی زیربنایی است.
سیاست توسعه تجارت ایران با کشورهای آسیایی و منطقه در حالی ابعاد تازهای به خود گرفته که مشکلات ما بهدلیل تعهدات ارزی و مسائل نقل و انتقالات بانکی، کار را خیلی سخت کرده است. چه راهکاری برای بازگشت ارز حاصل از صادرات در دستور کار قرار گرفته است؟ رابطه تجاری تهاتری به چه طرقی در حال اجراست؟
سیستم بانکی و اقتصاد بینالملل اسیر دلار امریکاست. بنابراین ما باید طوری سیاست خود را تنظیم کنیم که از اسارت بیرون بیاییم و بتوانیم این سیستم را دور بزنیم. ما داریم این کار را میکنیم. دنیا هم در تلاش است تا این کار را بکند. بیش از چندین سال است که ایران در این زمینه بسیار متبحر شده است. امروز برای ما تحریم ممنوعیت نیست بلکه هزینه است. ما داریم از فرصتهای دنیا استفاده میکنیم. امروز هیچ کالایی در دنیا نیست که برای ما قابل دسترس نباشد. حتی اگر در امریکا و کانادا تولید شود. وقتی پول داشته باشید میتوانید کالا را به داخل کشور برسانید. اما هزینه بالا میرود. پس باید تمام تلاشمان این باشد که هزینههای خودمان را پایین بیاوریم.
نقل و انتقالات بانکی بهصورت رسمی خیلی مشکل است ولی ما این کار را از طریق غیررسمی انجام میدهیم. روش کالا به کالا هم امروز در کشور اجرا میشود. تقریباً میتوان گفت که همه کشورهای طرف تجاری ما از آن استقبال میکنند. کشورهایی که ما به آنها مراجعه میکنیم قبلاً به ما کالایی را میفروختند اگر امروز از آنها نخریم بشدت ضرر میکنند. ما میگوییم که اگر میخواهید این کالا را به ما بفروشید و همچنان ما بازار شما باشیم راه آن این است که جنس مورد نیازتان را ما تأمین کنیم. ما از طریق تهاتر میتوانیم در چرخههای تولید هم قرار گیریم.
چرا با توجه به ضرورت جاری و نیازهای کنونی کشور رویکرد تهاتری چنان که باید مورد توجه قرار نمیگیرد و بعضاً یک نگاه منفی در داخل نسبت به آن وجود دارد؟
تمایل به تهاتر کم و سازوکار و اراده لازم در سازمانهای دولتی برای تهاتر ضعیف است. حالا من دلایل آن را نمیگویم؛ چون مطلوب نیست و نمیخواهم وارد آن مباحث شوم. دولت باید واحدهای صادرکننده و واردکننده را وادار کند تا به سازوکار تهاتر بهصورت جدی توجه کنند. اگر این کار انجام شود هم صادرات ما بسرعت افزایش پیدا خواهد کرد، هم به نیازهای وارداتی ما بهتر پاسخ داده خواهد شد. بههر حال ما کشوری هستیم که بخش عمدهای از تولیداتمان متکی به واردات مواد اولیه و ماشینآلات است. ما باید پاسخگوی نیاز واردکنندهها باشیم.
مصداقی میفرمایید که این تهاتر به چه طرقی انجام میگیرد؟
من قطعاً وارد مصداق نمیشوم. چون امریکاییها به طرفهای تجاری ما فشار میآورند و آنها را تحت فشار قرار میدهند. ولی ما به هر کشور طرف تجاری خود پیشنهاد تهاتر دادیم که امکان تأمین کالای مورد نیازشان را داشتهایم مورد استقبال واقع شد.
حتی اروپا؟
بله. اروپا هم جزو همین مصداق است. واردات ماشینآلات از اروپا به ایران هرگز قطع نشد ولی با روش هایی که تجربه کردیم هیچ جای دنیا برای ما محدودیت نیست. حتی کشورهای انگلوساکسون که دشمنان اصلی ما هستند هم در این حلقه قرار میگیرند و ما محدودیتی برای تأمین کالا از این کشورها نداریم. ولی باز هم بگویم که بحث هزینه و انتخاب ما مطرح است؛ یعنی باید انتخاب کنیم که برویم کالایی را که چندین برابر قیمت در یکی از کشورهای انگلوساکسون تولید میشود، بگیریم یا همان کالا را از شرکتی که در یک کشور دیگر تولید میشود، تهیه کنیم.
تغییر رویکرد سیاست اقتصادی ایران که در روند مناسبات دیپلماتیک ایران بازتاب چشمگیری یافته است با انتقاداتی جدی در داخل کشور همراه بوده است. خصوصاً موضوع موافقتنامه راهبردی ایران و چین که هنوز به مرحله نهایی نرسیده است و به تعبیر مخالفان در نتیجه تنگنا و اضطرار کشور در دستور کار قرار گرفته است.
این سند همکاری یک شاهکار سیاسی – اقتصادی است. چرا؟ ببینید واکنش دشمنان ما مانند امریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی در برابر این سند چه بود؟ خیلی ساده است. منویات و ذهنیتشان هم روشن شد. غربیها به سرکردگی انگلوساکسونها بهدنبال فشار بر ایران برای: 1) عدم پیشرفت و 2) افتادن به روزمرگی هستند. این دو خطر جدی برای ایران است. مبتلا شدن به روزمرگی و ندیدن تحولات منطقه و جهان و دچار روزمرگی شدن، نتیجهاش عدم توسعه است. این سند همکاری درست ضد این دو اتفاق است و عصبانیت آنها هم دقیقاً به همین دلیل بود. آنها به این دلیل که ایران تحت فشارهای بینهایت و حداکثری در مدیریت امور اقتصادی خود به یکباره با یک طرف تجاری خویش به چنین چارچوب همکاری اقتصادی رسید، دچار نارضایتی عمیق شدند. به نظر من این کار یکی از موفقیتهای بزرگ دولت آقای روحانی است.
برخی میگویند امتیازاتی که ایران به موجب این توافقنامه به چین واگذار میکند، نامتوازن است.
اولاً حتماً کسانی که این مطلب را گفتند نمیدانند که ماهیت این سند همکاری چیست. اصلاً چنین مواردی در این سند وجود ندارد. این یک سند و چارچوب همکاریهای بسیار متوازنی است که دو طرف در همه بندهای آن جهت تصمیمگیری بر اجرا یا عدم اجرا اراده کامل دارند بررسی شرایط در هر زمان برای دو طرف بسیار مهم است و جزو روح این سند و چارچوب همکاری محسوب میشود. فکر میکنم کسانی که با روح این سند همکاری آشنا نیستند قضاوت هایی میکنند –البته منظورم دوستان ما هستند، یکسری دشمنان همیشه هستند که تکلیفشان معلوم است شما هر کاری کنید ایراد میگیرند- ولی الان خطابم به دوستان است. کسانی که دلشان برای توسعه ایران میتپد بدانند که این یک سند بسیار متوازنی است ضمن اینکه فعلاً در حال آماده و نهایی شدن در طرف ماست. این سند همکاری در طول مذاکرات ممکن است خیلی تغییر شکل پیدا کند که باید منتظر باشیم تا مذاکرات آن آغاز شود.
آیا انعقاد چنین موافقتنامههایی با سایر کشورها از جمله روسیه هم در دستور کار است؟
من وارد مصداق نمیشوم. کشورهای دیگر هم هستند. ما درباره هر کشوری که احساس کنیم روابط تجاری و سیاسی و فرهنگی ما با آن به یک بلوغ جدی و لازم رسیده باشد، حتماً سند همکاری از این نوع را امضا میکنیم. ایران کشوری است که در مورد سیاست خارجی و اقتصاد خود بهصورت مستقل تصمیم میگیرد و این سند هم از تصمیمات بسیار درست بود و امیدواریم بندهایی که در سند همکاری ایران و چین آمده و برای توسعه اقتصادی کشورمان بسیار مهم است، به نتیجه عملیاتی برسد. چین رقیب بسیار جدی قدرتهای مطرح دنیا از جمله امریکاست و در حوزه تجارت و صنعت در همه دنیا حضور دارد و در خود امریکا پروژههای بسیار عظیمی توسط شرکتهای چینی اجرا میشود.
آیا از مجموع صحبتهای شما پیرامون پیگیری سیاست اقتصادی بدون اتکا به درآمد نفتی، تنوع بخشی به بازارهای هدف صادرات ایران و دور زدن تحریمها میتوان این گونه برداشت کرد که اقتصاد ما میتواند بدون آسیب جدی از این سال بحرانی و سخت عبور کند؟ بویژه آنکه افزون بر فشارهایی که امریکا تاکنون وارد کرده چه بسا دور جدیدی هم از تحریم های جدید علیه ایران در راه است تا ایران را بیش از هر زمان دیگری در تنگنا قرار دهد.
من اصلاً خوشبینانه صحبت نکردم بلکه براساس واقعیات حرف زدم. ما ظرفیتهای زیادی در حوزه معدن، صنعت، کشاورزی و از همه مهمتر نیروی انسانی قوی داریم. ما در حوزه دانشهای بنیادی با توجه به مشکلات و موانع در حد معجزه کار میکنیم. چند کشور در زمان کرونا توانستند که در تولیدات و ابتکارات به پای ما برسند؟ اگر الان راه صادرات باز شود خواهید دید که کارهای ما در دنیا نمایش داده میشود. بنابراین اگر ما با همین ظرفیت که درحال کار هستیم، کار کنیم براحتی میتوانیم امسال را بگذرانیم. ولی ما همیشه نباید بهدنبال روزمرگی باشیم. ما امسال را میگذرانیم؛ اما برنامهریزی ما باید برای سال های آینده باشد. اگر ما از همین ظرفیت های کم خود هم استفاده کنیم از امسال عبور میکنیم و باید ببینیم که چه برنامهای برای سال 1400 به بعد داریم. ما به تغییرات ساختاری جدی، تمرکز و هماهنگی بیشتر مجلس و دولت نیاز داریم.
اما بهنظر نمیرسد که مجلس یازدهم چندان با دولت آقای روحانی همراهی داشته باشد.
من به اصل وجود انتقاد اعتقاد دارم و معتقدم بدون نقد، شاهد توسعه و رشد نخواهیم بود. کشورهای توسعه یافته با همین اساس رشد کردند. مجلس هم در کنار سایر نهادها و رسانهها باید نقدهای خود را مطرح کند ما نیز در وزارت امور خارجه باید خود را اصلاح و تقویت کنیم اما در کنار آن، منتقدان باید راهکار هم بدهند و مسئولیت این کار را هم بپذیرند. اگر میگویند که دولت باید این کار را انجام دهد همه باید پاسخگو باشند که اگر روزی مشکلی پیش آمد، پای آن بایستند. من امروز میگویم که باید کمک کنیم راه صادرات باز شود. اگر صادرات افزایش یابد، قیمت کالا در کشور هم تا ایجاد تعادل بالا میرود ولی ارز مورد نیاز کشور برای ادامه توسعه و تولید تأمین میشود. تولید که اضافه شد اشتغال ایجاد میشود و مردم درآمد بیشتری دارند. بنابراین اگر شما صادرات و بازار خوب میخواهید باید تحمل کنید. صداوسیما باید از رویکرد صادرات دولت حمایت کند. ما باید مردم خود را از طریق تلویزیون و مطبوعات روشن کنیم و به آنها بگوییم مشکلات کجاست و تاکنون چه کردیم. کسی نمیتواند معجزه کند. آقای ظریف در رابطه با مجلس تصمیم گرفتهاند که ارتباط فعالی با این نهاد داشته باشیم و هر سؤالی که از سوی مجلس مطرح شود، ما آماده پاسخگویی هستیم و از همه مهمتر آماده تبادل نظر.
اخیراً از سوی مجلس پیشنهادی برای تغییر عنوان وزارت خارجه به وزارت خارجه و تجارت بینالملل مطرح شده است، نظر شما چیست؟
من شخصاً اعتقاد دارم که تجارت خارجی از سیاست خارجی جدا نیست. شما نمیتوانید یک سیاست خارجی و یک تجارت خارجی متفاوت داشته باشید. نمیتوانید با یک کشور در سیاست خارجی دعوا کنید و از طرف دیگر به آن کشور صادرات داشته باشید. شما نمیتوانید در منطقهای رفتار نامأنوسی داشته باشید و بخواهید به آنجا صادرات هم داشته باشید. تجارت خارجی و سیاست خارجی در یک جهت هستند.
امروز دنیا نه تنها ازنظر عملکرد اینها را همسو کرده حتی کشورهای انگلوساکسون، بخش توسعه خارجی خود را به جزئی از وزارت خارجه تبدیل کرده است. تجارت خارجی ما باید منسجم و متمرکز شود. من اگر تصمیم گیر بودم میگفتم که تجارت خارجی باید زیر نظر وزارت امور خارجه بیاید. همه سازمانها موظف هستند که در تجارت خارجی به توصیههای وزارت امور خارجه توجه کنند. البته از نظر سازوکار، ستاد هماهنگی روابط اقتصادی خارجی در وزارت امور خارجه وجود دارد که از سال 1360 براساس مصوبه هیأت دولت تأسیس و آیین نامه آن در سال 1372 برای بار دیگر مورد بازبینی قرار گرفته است. بر این اساس و طبق قانون موجود بایستی کلیه فعالیتهای اقتصادی در خارج از کشور در این ستاد بررسی و مورد تأیید قرار گیرد. این موارد باید اجرایی شود و دولت و مجلس آن را حمایت کنند. باید از ستاد بپرسند که چه اقداماتی انجام داده است و اگر سازمانی خود را با ستاد هماهنگ نکرد باید پاسخگو باشد. امروز همه سازمان ها نشسته اند و دارند برای وزارت امور خارجه دستورالعمل مینویسند. اما این دستورالعملها را با چه ابزاری باید اجرا کنند؟ ما خیلی مشتاقیم که همه مأموریتها برای وزارت خارجه تعریف شود ولی باید ابزار اجرای آن وجود داشته باشد. ما در 143 کشور دنیا نمایندگی داریم. هیچ سازمانی ظرفیت ما را در خارج از کشور ندارد. نمایندگیهای ما به بهترین و به روزترین اطلاعات دسترسی دارند و براحتی میتوانند با رؤسای جمهوری، معاونان رئیس جمهوری و وزرا ملاقات کنند. بهترین کانال برای استفاده از تجربیات صنعتی و اقتصادی کشورهای دیگر وزارت امور خارجه است. امیدواریم به جای انتقاد از وزارت خارجه ابزار کار در اختیار ما بگذارند. مجلس و دولت باید این موضوع را جدی بگیرند. ما اگر میخواهیم وزارت خارجه موفق داشته باشیم باید برنامهریزی و حمایت هم داشته باشیم. دنیا هم به این سمت میرود. شما ژاپن و کره را در نظر بگیرید. تجارت خارجیشان تحت کنترل است. اگر رفتار سیاسی شما با آن کشور درست نباشد، تجارت خارجی آن کشور با شما وضعیت دیگری خواهد داشت. امروز بخش عظیمی از قدرت امریکا در سیاست تجاری این کشور متمرکز شده است. اروپا متحد امریکاست و ببینید در روابط تجاری چقدر با آنها تحقیرآمیز رفتار میشود؛ زیرا سیاست خارجی امریکا در اختیار سیاست اقتصادی آن است. ما در مواردی توصیه کردیم که از یک کشور مشخصی جنس نخرند، اما به ما پاسخ دادند که بازار ما نیاز دارد. یا زمانی که توصیه میکنیم تهاتر باید در تجارت خارجی ما محور باشد نباید هیچ کسی بیتوجه باشد و خارج از این سیاست عمل کند. رسانهها روی تمرکز در تجارت خارجی کار کنند. من احساس میکنم کسی که وزارت خارجه را اداره میکند باید در تجارت خارجی هم دخالت داشته باشد. البته ما برای این کار ابزارهای قوی میخواهیم. اگر زمانی قرار باشد که وزارت خارجه مسئول تجارت خارجی هم باشد باید بتوانیم نیروهای خیلی خوبی را گزینش کنیم. خوشبختانه ما در یکی دو سال اخیر نیروهای بسیار خوبی را در بخش اقتصادی توانستهایم جذب کنیم. اما تا آنها به نیروهای حرفهای ودنیا دیده تبدیل شوند، زمان میبرد.
در مورد عملکرد معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه بفرمایید. از زمان تشکیل این معاونت انتقاداتی درباره عملکرد آن و رایزنان اقتصادی و تجاری مستقر در کشورهای مختلف مطرح شده است از جمله اینکه گفته میشود وزارت خارجه در راستای توسعه صادرات غیرنفتی ضعیف عمل کرده است و دیگر اینکه وزارت خارجه به شرایط امروز همانند زمان صلح مینگرد. پاسخ شما به این انتقادات چیست؟
من فکر میکنم کسانی که کتاب هایی که در مورد تحریمها نوشته شده را خوانده باشند، میدانند بخش عمدهای از سازوکاری که امریکاییها برای فشار به ایران بهکار گرفتهاند، براساس اطلاعاتی است که از داخل کشور ایران جمعآوری میشود. اینکه من مصاحبه کنم و هر روز بگویم که ما داریم چکار میکنیم و چگونه تحریمها را دور میزنیم یک اشتباه است. ما نمیتوانیم درباره خیلی از کارها توضیح دهیم و نخواهیم گفت. ما الان در معاونت دیپلماسی اقتصادی و چه در سایر بخشهای وزارت خارجه حرکت دشمن را در رابطه با تحریم تحت نظر داریم و به تناسب فشارهایی که آنها ایجاد میکنند، بهدنبال راهکار میگردیم. ما اولاً سعی میکنیم این راهکارها را از طریق مکاتبات منتقل کنیم و ثانیاً در طول جلسات بتوانیم هم گزارش بدهیم و هم راهکار پیشنهاد بدهیم.
گرچه عمر معاونت دیپلماسی اقتصادی کوتاه است ولی موفقیتهای خیلی خوبی در جهت دادن به ضرورت های تجارت خارجی کشورمان وجود داشته است. ما به طور مرتب از مرزها بازدید داریم. گمرگات ما با توجه به نیازهایی که برای تجارت با همسایگان خود داریم در مانیتورینگ ما هستند. نمایندگان وزارت امور خارجه در تمام استانها حضور دارند. یکی از وظایف این نمایندگان، رصد وضعیت اقتصادی استان، بازدید از نقاط مرزی، گمرکات، ظرفیتها و مشکلات و موانع تجاری استانها بویژه استانهای مرزی است. ما در سراسر دنیا و در بیش از 140 کشور نمایندگی و حضور فعال داریم. همه این نمایندگیها بسیج هستند تا ظرفیتهای تجاری ایران را معرفی و ظرفیتهای تجاری آن کشور را به داخل منتقل کنند. بنابراین ما یک شبکه گستردهای در حوزه اقتصادی هستیم و سعی کردیم در این سالها فعال بوده و نیازهای کشور را تحت نظر داشته باشیم و به تغییر ساختار، رفع نواقص و برطرف کردن نیازها کمک کنیم. نمایندگیهای ما تلاش میکنند که با بخش خصوصی در ارتباط فعال باشند. البته روحیه وزارت خارجه در سالهای گذشته یک روحیه عمدتاً سیاسی بوده است. کار سختی است که ما بتوانیم این سازوکار را به یک نگاه اقتصادی تبدیل کنیم. نمایندگیهای ما در کشورهایی که طرف جدی ما هستند از جمله در چین، هند، روسیه، عراق، افغانستان خواب شبانه روز ندارند. اگر میبینید که در اوج بحران کرونا مرزهای کشور باز شده و مشکل تردد کامیونهای ما رفع میشود و وارد کشور میشوند و همه ایرانیهایی که در سایر کشورها دچار مشکل بوده به ایران بر میگردند، همه در نتیجه اقدامات وزارت خارجه بود. وزارت خارجه توانست در یک مقطع کوتاه همه مرزها را باز کند که با وجود فشارهای زیاد کار بسیار بزرگی بود. ما در همین ماه های اخیر توانستیم ضعف ها و کمبودها را با آموزش و ارسال دستورالعملها پوشش دهیم.
یکی از مشکلات موجود در تجارت خارجی که باید به آن توجه جدی شود تمرکز در این زمینه است. ما الان دچار پراکنده کاری در مرزها و تجارت خارجی هستیم. گاهی صادرکنندگان ما رقابتهایی را انجام میدهند که نباید در خارج از کشور انجام شود. باید بهدنبال تمرکز در بازارهای صادراتی خود بوده و در صادرات به کشورهای میزبان وحدت رویه باشد.
این یکی از نیازهای تجارت خارجی ایران است که وزارت خارجه بشدت روی آن کار میکند. بحث همسایگان در اولویت مطلق ماست. اگر اصلاح ساختار اقتصادی اتفاق افتاده و تمرکز بر همسایهها و شرق انجام شده، نقش وزارت خارجه بسیار بارز بوده است. کسی در خارج از کشور جز ما حضور ندارد. وزارت خارجه یک سازمان بیبدیل است. اگر شما هر موفقیتی را در خارج از کشور ببینید قطعاً بخش عمدهای از آن مدیون تلاش وزارت امور خارجه است. اگر ما شاهد رشد تجارت و بازاریابی هستیم ناشی از اقدامات وزارت خارجه است. برنامههایی که ما برای تجارت خارجی داریم، موافقتنامهها است. ما موافقتنامه تجارت ترجیحی را با اوراسیا امضا کردیم. این موفقیت بزرگی برای دولت بود. ببینید که زمینه ساز موافقتنامه چه نهادی است؟ چه کسی با آن کشورها برای امضای موافقتنامه زمینهسازی میکند. چه کسی اصرار دارد بازارهای صادراتی ما باید ثبات داشته باشد. باید از بعضی از نیازهای خودمان در داخل کشور بگذریم تا بازارهای صادراتی خود را حفظ کنیم. باید دید چه کسی پیشتاز این اقدامات است. ما برای این کار حقوق میگیریم، تعهد داریم و من فکر میکنم که دستاوردهای وزارت خارجه در این دو سال و نیم قابل قبول بوده است. مردم میبینند که سفارتخانههای ما چگونه بهدنبال کارهای اقتصادی هستند و بهدنبال پیدا کردن بازار برای صادرکنندگان هستند و با عشق و علاقه کار خود را انجام میدهند. امیدواریم بجای اینکه در محافل مختلف همواره مورد انتقاد قرار بگیریم، این خستگی را برای سفارتخانههای ما باقی نگذارند بویژه با انتقاداتی که مستندی ندارد. ما خیلی فراتر از دیپلماسی اقتصادی فعالیت میکنیم و به اصلاح ساختار کمک میکنیم در حالی که این اقدامات جزو وظایف ما نبوده اما احساس ملی ماست که باید در این شرایط کمک کنیم تا این دوران را بگذرانیم. امیدواریم با آموزشهای تخصصی بیشتر و سازمان یافتهتر بتوانیم کیفیت کار را در نمایندگیها بالاتر ببریم.
نیم نگاه
سند همکاری ایران و چین یک شاهکار سیاسی – اقتصادی است. واکنش دشمنان ما مانند امریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی در برابر این سند چه بود؟ خیلی ساده است. منویات و ذهنیتشان هم روشن شد. غربیها به سرکردگی انگلوساکسونها بهدنبال فشار بر ایران برای: 1) عدم پیشرفت و 2) افتادن به روزمرگی هستند. این دو خطر جدی برای ایران است. مبتلا شدن به روزمرگی و ندیدن تحولات منطقه و جهان و دچار روزمرگی شدن، نتیجهاش عدم توسعه است. این سند همکاری درست ضد این دو اتفاق است و عصبانیت آنها هم دقیقاً به همین دلیل بود. آنها به این دلیل که ایران تحت فشارهای بینهایت و حداکثری در مدیریت امور اقتصادی خود به یکباره با یک طرف تجاری خویش به چنین چارچوب همکاری اقتصادی رسید، دچار نارضایتی عمیق شدند. به نظر من این کار یکی از موفقیتهای بزرگ دولت آقای روحانی است
گرچه عمر معاونت دیپلماسی اقتصادی کوتاه است ولی موفقیتهای خیلی خوبی در جهت دادن به ضرورت های تجارت خارجی کشورمان وجود داشته است. ما به طور مرتب از مرزها بازدید داریم. گمرگات ما با توجه به نیازهایی که برای تجارت با همسایگان خود داریم در مانیتورینگ ما هستند. نمایندگان وزارت امور خارجه در تمام استانها حضور دارند. یکی از وظایف این نمایندگان، رصد وضعیت اقتصادی استان، بازدید از نقاط مرزی، گمرکات، ظرفیتها و مشکلات و موانع تجاری استانها بویژه استانهای مرزی است. ما در سراسر دنیا و در بیش از 140 کشور نمایندگی و حضور فعال داریم. همه این نمایندگیها بسیج هستند تا ظرفیتهای تجاری ایران را معرفی و ظرفیتهای تجاری آن کشور را به داخل منتقل کنند
اعتقاد دارم که تجارت خارجی از سیاست خارجی جدا نیست. شما نمیتوانید یک سیاست خارجی و یک تجارت خارجی متفاوت داشته باشید. نمیتوانید با یک کشور در سیاست خارجی دعوا کنید و از طرف دیگر به آن کشور صادرات داشته باشید. شما نمیتوانید در منطقهای رفتار نامأنوسی داشته باشید و بخواهید به آنجا صادرات هم داشته باشید. تجارت خارجی و سیاست خارجی در یک جهت هستند. تجارت خارجی ما باید منسجم و متمرکز شود. من اگر تصمیم گیر بودم میگفتم که تجارت خارجی باید زیر نظر وزارت امور خارجه بیاید. همه سازمانها موظف هستند که در تجارت خارجی به توصیههای وزارت امور خارجه توجه کنند
امروز برای ما تحریم ممنوعیت نیست بلکه هزینه است. ما داریم از فرصتهای دنیا استفاده میکنیم. امروز هیچ کالایی در دنیا نیست که برای ما قابل دسترس نباشد. حتی اگر در امریکا و کانادا تولید شود. وقتی پول داشته باشید میتوانید کالا را به داخل کشور برسانید. اما هزینه بالا میرود. پس باید تمام تلاشمان این باشد که هزینههای خودمان را پایین بیاوریم