دیپلماسی، هنر مذاکره است؛ از قدیمالایام تنظیم روابط کشورها، بر اساس هنر دیپلماسی انجام میشد. در دورهای، حرکت دولتها در قالب تامین اهداف سیاسی انجام میشد. البته از همان دوران هم، هدف اصلی دولتها، کسب بیشترین منافع اقتصادی برای کشور متبوع خود بود. همه کشورها میخواستند در قالب روابط سیاسی، بیشترین منافع اقتصادی را برای کشور خود فراهم کنند. بعد از اینکه نهادهای خصوصی و بنگاههای خصوصی اقتصادی شکل گرفتند و رشد کردند، باقدرت یافتن این نهادهای خصوصی وظیفه دولتها، محدود به صیانت از مرزها و امنیت ملی نشد. منافع عمومی یک دولت اقتضا میکرد که اقدامی کند تا بیشترین منافع، توسط بازیگران بخش خصوصی، عاید کشورشان شود.
بعد از جنگ جهانی دوم، روابط دیپلماسی کشورها وارد مرحله جدیدی شد؛ بعد از جنگ دوم که ژاپن و آلمان از داشتن قدرت میلیتاریستی محروم شدند، سعی کردند که برای کسب قدرت، به حوزه دیگری، که همان کسب منافع اقتصادی است رجوع کنند. برای همین شرکتها و کمپانیها و خود آن دولتها، شروع به تجدیدنظر در روابط خود با دنیا کردند. توسعه اقتصادی هدف قرار گرفت و این دولتها همه سعی خود را برای آن به کار گرفتند. برای همین در سفارتخانهها، برای کسب و انتقال اطلاعات، بخش بازرگانی سفارتخانه فعال شد. نمایندگیهای بازرگانی در دورهای از اهمیت بالایی برخوردار بود و همه کشورها سعی میکردند در سفارتخانههای خود، اطلاعات بازرگانی کشورها را داشته باشند و برای تسهیل روابط بازرگانی اقدام کنند.
امروز هم یکی از اهداف مهم دولتها کسب بیشترین منافع اقتصادی است؛ اما این روابط به شکل دیگری توسعهیافته است. در این دوره نقش نمایندگی بازرگانی در سفارتخانهها کمرنگ شده است؛ در عصر ارتباطات و دنیای اطلاعات هر شرکتی جداگانه دایره ارتباط خود را گسترده میکند؛ اما این به معنای این نیست که نقش دولتها در تسهیل روابط تجاری-اقتصادی کمرنگ شده است. دولتها با روابط دوستانه سیاسی زمینه را برای روابط اقتصادی فراهم میکنند. رونق اقتصادی و توسعه روابط اقتصادی در سایه امنیت و روابط دوستانه کشورها اتفاق میافتد و این همان دیپلماسی است که از آن انتظار میرود منافع اقتصادی کشور را تأمین کند.
چالش دیپلماسی اقتصادی ایران
ما در سه سطح، جهانی، منطقهای و داخلی با چالشهای مواجه هستیم؛ در سطح تحلیل جهانی، آمریکا، نظام مالی جهانی، ابعاد روابط دیپلماسی از چالشهایی است که دیپلماتها ما با آن مواجه هستند. در سطح منطقهای نیز دیپلماسی اقتصادی ایران با چالشهای چندلایهای مواجه است و این چالشها در داخل هم در ابعاد متعدد قابلبررسی است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، و با شروع جنگ و دوران تحریمها ما با مشکلات متعددی در حوزه دیپلماسی مواجه شدیم. اما این دوره، دوره اعتدال و عقلانیت است. برای کار عقلانی، نیازمند این هستیم که منافع سیاسی، اقتصادی و منافع ملی را باهمدیگر در عرصه بینالمللی دنبال کنیم.
باید روابط فعال و پویایی با دنیا داشته باشیم؛ اما رابطه با دنیا قواعد خاص خود را دارد. بهعنوانمثال، اتحادیه اروپا میخواهد برای روابط اقتصادی در ایران دفتر باز کند؛ اما افتتاح این دفتر با اعتراضهای متعددی مواجه شده است. ما با کشورهای انگلستان، آلمان، ایتالیا، اسپانیا و خیلی از کشورهای اروپایی رابطه اقتصادی-سیاسی داریم. ولی برخی در داخل کشور با این دفتر که برای انسجام فعالیت اقتصادی است مخالفت میکنند. در بازی بینالمللی باید قواعد بینالمللی را رعایت کرد. باید در این دوره روابط اقتصادی و سیاسی خود را با دنیا توسعه داد و این برخلاف تنش است. باید برخلاف رویهای که به تنش میانجامد رفتار کرد.
دوره پسابرجام را میتوان دوره رونق دیپلماسی اقتصادی ایران دانست؛ به دیگر سخن پس از یک دهه رکود بهتدریج آثار رونق در این حوزه در حال بروز و ظهور است، اما بهموازات رونق گرفتن دیپلماسی اقتصادی کشور، چالشهای آن نیز بروز و ظهور مییابند. اگرچه مابعد از برجام، در حوزه دیپلماسی سیاسی و اقتصادی بسیار موفق بودیم، حتی به دوران قبل از تحریم برگشتهایم اما باید این روابط سیاسی و همراستای آن روابط اقتصادی ادامه یابد. ما نباید در داخل کشور رویهای را در پیش بگیریم که به دست مبلغان ایرانهراسی بهانه دهیم. باید به ایجاد آرامش در کشور کمک کنیم؛ اقتصاد در بستر آرامش توسعه مییابد نه در بستر هرجومرج و تنش.