اصلاح بودجه 99 و کاهش وابستگی بزرگترین سند مالی کشور به نفت در صورتی محقق میشود که بتوان نظام مالیاتی را اصلاح و اطلاعات دقیق در باره مؤدیان مالیاتی کسب کرد. در این شرایط است که مالیات بر درآمد اشخاص قابل احیا و بودجهریزی بر مبنای مالیات قابلیت تحقق دارد. در واقع با بدست آوردن این اطلاعات ظرفیت مالیاتستانی کشور محقق میشود.
از سوی دیگر اصلاح بودجه بر مبنای مالیات یکی از مهمترین درآمدهای دولتها محسوب میشود و به همین سبب با اینکه اقدام دشواری است اما اغلب کشورهای توسعه یافته به این سمت حرکت کردهاند. حال که نسبت به اصلاحات بودجه تصمیم گرفته شده است، ضرورت دارد تا از تجربه موفق دیگر کشورها در این زمینه استفاده کنیم چرا که نظام مالیاتی در کشورهای توسعه یافته نظامی پیشرفته و موفق بوده است. البته در سالهای گذشته بنا بود اصلاحاتی به کمک فرانسویها در اقتصاد کشور صورت بگیرد و در نهایت به یک نظام جامع اطلاعات مالیاتی منجر شود که اطلاعاتی از روند اجرای آن در دست نیست، آن هم در شرایطی که با بررسی عملکرد کشورهای پیشرفته و توسعهیافته مشخص میشود که عقبماندگی ما در این حوزه بسیار مشهود و نیازمند استفاده از الگوهای موفق جهانی هستیم.
علاوه بر این موضوع نظام اقتصادی ما از درآمد افراد و ظرفیت مالیاتستانی از آنها اطلاعاتی ندارد، به همین دلیل نه تنها نمیتوان از افراد مالیات دریافت کرد، بلکه به افرادی که استحقاق دریافت یارانه ندارند هم، یارانه پرداخت میشود که میتوان گفت یارانه نوعی مالیات منفی بهشمار میرود.
حال که تغییر در درآمدهای نفتی کشور ما را به صرافت انداخته تا بودجهریزی مبتنی بر مالیات را تحقق ببخشیم، این موضوع را باید به فال نیک گرفت. هر چند که هنوز گامهای جدی و برنامهریزیهایی که لازمه اجرای این مهم است به وقوع نپیوسته و قدری دور به نظر میرسد که بتوان با اتکا به توان داخلی اصلاحات نظام مالیاتی را به سرانجام رساند. لازم است باز هم بر استفاده از تجربیات موفق داخلی تأکید کرد هر چند که موانع داخلی و خارجی برای تحقق آن وجود دارد.
موانع سیاسی و اعمال تحریمها دو عاملی هستند که سبب میشود برخی کشورها تمایل نداشته باشند تجربیات خود را در اختیار ما بگذارند. در داخل کشور هم مقاومتهایی نسبت به استفاده از کارشناسان و متخصصان خارجی جهت اصلاح بودجه نظام مالیاتی وجود دارد و این اما و اگرها کار را دشوار میکند.
این نکته را هم نباید از نظر دور دانست که مالیات تنها از وجه درآمدهای دولتی بررسی شود. مالیات ابزاری در دست دولتهاست که بتوانند بوسیله آن اقتصاد را مدیریت کنند. با این توضیح که از فعالیتهایی که قرار است حضور کمرنگتری در اقتصاد داشته باشند مالیات بیشتری اخذ شود و بالعکس با دریافت مالیات کمتر انگیزه بیشتری برای فعالیت و حضور در برخی حرفهها فراهم شود. در تعریف دیگر میتوان مالیات را ابزاری دانست برای اثرگذاری بر انگیزه افراد تا اقتصاد به نقطه مطلوب هدایت شود. ما تا کنون از این ظرفیت و توان اقتصادی خود بهره نبردهایم و مالیات در کشور ما صرفاً نوعی درآمد دولتی درنظر گرفته شده که با توجه به درآمدهای نفتی، دولتها خود را بینیاز از آن احساس کرده و در جهت اصلاح نظام مالیاتی تدبیری نداشتهاند.
هر چند که میدانیم مسئولان در وزارت اقتصاد به دنبال ایجاد اصلاحاتی در حوزه مالیاتها هستند اما تاکنون برنامه جامعی در این حوزه رونمایی نشده است. این موضوع به قدری اهمیت دارد که میتوان از اصلاح نظام مالیاتی به عنوان یکی از چالشهای اقتصادی کشور نام برد که تا به حال به آن توجه جدی نشده است.در حالی که به کمک ابزار مالیاتی جلوگیری از تحقق سفتهبازیهای موجود، دلالیها و سوداگریهای اخیر امکانپذیر بود. در نهایت میتوان گفت هر چه ما در حوزه اصلاح نظام مالیاتی بیشتر سرمایهگذاری کنیم کل جامعه از کارکرد و اثرات آن بهرهمند میشود.