رادیو مجازی اتاق ایران - 5 اردیبهشت 1403

یادداشتی تحلیلی درباره توسعه مکران و مزیت‌های آن

آبزی‌پروری کلید طلایی توسعه اقتصاد سواحل مکران

چقدر در برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری در مکران بر مزیت‌های منطقه‌ای و ایجاد محرک‌های توسعه‌ای مبتنی بر آن‌ها تاکید شده است؟ برای استفاده از مزیت مکران چه برنامه‌ریزی انجام شده است؟ تحلیل مصاحبی، کارشناس‎ارشد مدیریت منابع آب، بهرامی‌اصل، دکتری شهرسازی و دادگر، کارشناس‌ارشد برنامه‌ریزی منطقه‌ای را در این مقاله بخوانید.

11 مرداد 1399
کد خبر : 34105
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

رویکردهای برنامه‌ریزی، در دو گروه کلی رویکردهای مسئله مبنا و رویکردهای مزیت مبنا دسته‌بندی می‌شوند. در رویکرد مسئله مبنا، توسعه و ارتقا یک منطقه بر پایه حل مسائل آن برنامه‌ریزی می‌شود و برنامه‌ریزان در این رویکرد معتقدند که برای توسعه یک منطقه بایستی مسائل آن را حل کرد. بر مبنای این رویکرد مسائل و مشکلات منطقه در زمینه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و در راستای حل مسائل آن برنامه‌ریزی صورت می‌گیرد. اما رویکرد دیگر بر مزیت‌های یک منطقه تأکید می‌کند و بیان می‌کند که برای توسعه یک منطقه بایستی به نقاط قوت و پتانسیل‌های آن توجه داشت و نظام برنامه‌ریزی را منطبق با آن تنظیم کرد. برنامه‌ریزان در این رویکرد معتقدند که تمامی مسائل یک منطقه را به دلیل محدودیت‌های زمانی و مالی نمی‌توان حل کرد و حل مسائل نمی‌تواند منجر به توسعه‌یافتگی مناطق محروم و کمتر توسعه‌یافته شود. بنابراین به‌جای حل مسائل و مشکلات بایستی به دنبال برنامه‌ریزی بر ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های منطقه بود. درواقع با تمرکز بر مزیت‌های یک منطقه، زمینهٔ توسعهٔ یک بخش مهیا می‌شود و اثرات توسعه‌ای آن به دیگر بخش‌های منطقه تسری یافته و منجر به تحریک آن‌ها می‌شود. شکل‌گیری توسعه در یک منطقه به دلیل ایجاد رشد اقتصادی و ارتقا توانگری ساکنان آن درنهایت منجر به افزایش مشارکت مردم در حل مسائل و بهبود شرایط زندگی در منطقه خواهد شد.

 توسعه بر مبنای مزیت و کارایی منطقه‌ای

 تجارب زیادی در نقاط مختلف جهان در زمینه توسعه مبتنی بر مزیت‌ها و کارایی منطقه‌ای وجود دارد که با اهداف مختلف توسعه‌ای برنامه‌ریزی شده‌اند. نکته مشترک در تمامی این برنامه‌ریزی‌ها تأکید بر ایجاد محرک‌های توسعه بر اساس یک یا چند مزیت اصلی در منطقه بوده است. برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری بر مزیت‌های منطقه‌ای و ایجاد محرک‌های توسعه‌ای مبتنی بر آن‌ها منجر به توسعه همه‌جانبه در دیگر بخش‌ها شده و توسعه اقتصادی دیگر بخش‌ها در این نمونه‌ها مشهود است. به‌عنوان نمونه در بندر جبل علی که یکی از بنادر خلیج‌فارس در کشور امارات متحده عربی است، هدف توسعه‌ای خود را در طی بیش از 40 سال محقق کرده است و بر اساس یک برنامه توسعه‌ای بلندمدت، از سال 1977 میلادی روند توسعه منطقه آن شروع شده است. با توجه به موقعیت این بندر نسبت به خلیج‌فارس و فاصله اندک با دهانه آن، برنامه‌ریزان مزیت اصلی منطقه را موقعیت و جایگاه جغرافیایی و ظرفیت‌های توسعه بندر آن در نظر گرفته‌اند و سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته در این زمینه نه‌تنها منجر به توسعه حوزه پیرامونی بندر جبل علی شده است که توانسته به رشد دیگر شهرهای کشور نیز کمک کند. این بندر در حال حاضر به‌عنوان بزرگ‌ترین بندر منطقه و نهمین بندر جهان شناخته می‌شود.

 سواحل مکران دروازهٔ طلایی کشور

سواحل مکران (سواحل دریای عمان) به‌عنوان نیمه متقارن سواحل خلیج‌فارس بخشی از پهنه ساحلی جنوب کشور را شکل داده و از ویژگی‌های منحصربه‌فردی برخوردار است. سواحل مکران دروازه طلایی کشور به‌سوی دریاهای آزاد و فرصت‌هایی ارزشمند آن است و کلید بهره‌گیری از این فرصت استثنایی توسعه آن است، به‌طوری‌که در صورت ایجاد زیرساخت‌های لازم در منطقه، مکران می‌تواند نقش بسیار مهم و استراتژیکی را در منطقه ایفا نماید. با اینحال علی‌رغم ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های موجود، منطقه دچار عقب‌ماندگی‌های فراوانی در زمینه‌های اقتصادی، زیرساختی و ... است. توسعه مزیت محور منطقه مکران عمدتاً بر دارائی‌های منطقه‌ای اعم از دارائی‌های طبیعی دریا، ذخائر شیلاتی، کشاورزی و دامداری، گردشگری و تجارت و دریانوردی سنتی و غیر صنعتی، قطب بزرگ حمل‌ونقل بین‌المللی در ارتباط با کریدور شمال-جنوب و راه ارتباطی کشورهای حاشیه دریای عمان و حاشیه اقیانوس هند به کشورهای آسیای مرکزی تکیه دارد. در این میان شیلات به‌عنوان یکی از بخش‌های مهم و تأثیرگذار توسعه در منطقه مکران همواره مورد اهمیت بوده است و با توجه به جایگاه آن در تولیدات شیلاتی منطقه، در طرح‌های فرادست موردتوجه قرارگرفته است که استفاده از این مزیت و استقرار ایده‌ای جدید با نام هاب شیلاتی مکران می‌تواند منجر به توسعه منطقه مکران شود.

محصولات شیلاتی یکی از بازارهای غذایی بزرگ در جهان

محصولات شیلاتی یکی از محصولات غذایی حیوانی بوده که رشد بسیار بالایی داشته است و پیش‌بینی می‌شود که در دهه آینده نیز مجموع تولید آبزی‌پروری و شیلات بیش از گوشت گاو، خوک یا طیور استفاده گردد. تولید جهانی محصولات دریایی در سال 2016 حدود 171 میلیون تن بوده که طی سال‌های 1961 تا 2016 میلادی متوسط رشد سالانه مصرف ماهی با در نظر گرفتن رشد جمعیت 1.6 درصدی، حدود 3.2 درصد افزایش یافته است. میزان اشتغال در بخش شیلات برابر با 59.6 میلیون نفر (تمام‌وقت و نیمه‌وقت) است که از این تعداد 19.3 میلیون نفر در بخش آبزی‌پروری و 40.3 میلیون نفر در بخش صیادی اشتغال داشته‌اند و حدود 14 درصد از این شاغلان را زنان تشکیل داده‌اند. حدود 85 درصد از جمعیت شاغل در بخش شیلات و آبزی‌پروری در آسیا ساکن بودند که نشان از تمرکز آبزی‌پروری در آسیا است. میزان صادرات محصولات شیلاتی در دهه‌های اخیر در جهان نیز رشد زیادی داشتند به‌طوری‌که از 8 میلیارد دلار در سال 1976 به 143 میلیارد دلار در سال 2016 رسیده است.

 هاب شیلاتی، پلی به سوی توسعه مکران

هاب شیلاتی به‌عنوان یک پارادایم عملیاتی نوآور که پیش‌تر به آن پرداخته نشده است، مرکزی است که باهدف توسعه منطقه‌ای با محوریت شیلاتی در یک منطقه ایجاد می‌شود. این مرکز سعی دارد تا با تمرکز عناصر و عوامل تولید، ایجاد ارتباطات چند سطحی میان عناصر و تنظیم روابط عمودی و افقی، ظرفیت‌های شیلاتی منطقه را شکوفا کرده و آن را با زنجیره ارزش دیگر بخش‌های اقتصادی پیوند دهد. در این راستا هستهٔ مرکزی هاب شیلاتی مشتمل بر سه بخش اصلی نظام برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری، تأمین و توسعه بازار و ارائه خدمات پشتیبان در منطقه است. در بخش نظام برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری، اهداف کلان و راهبردهای اساسی توسعه منطقه تبین و برنامه‌ریزی می‌شود که بر اساس آن راهبردهای کلان در بخش‌های شیلات و آبزی‌پروری تبیین می‌گردد. بخش بازار از مهم‌ترین عناصر مفهوم هاب است که در آن به‌منظور تأمین دسترسی به بازارها در سطوح مختلف منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی برنامه‌ریزی صورت می‌گیرد. در واقع به‌منظور ایجاد یک هاب شیلاتی بعد از مشخص‌شدن جهت‌گیری‌ها و اهداف کلان، تعریف و ایجاد بازار در اولویت نخست است. یک بازار ارتباط میان منابع تولید و منابع مصرف را تعریف می‌کند که یکی از اهداف آن تضمین فروش محصولات تهیه‌شده و رونق فعالیت‌های مرتبط با آن و به‌تبع آن رونق اقتصادی و افزایش توان اقتصادی ساکنین و افراد بومی منطقه است. این امر سبب می‌شود تا دیگر بخش‌های اقتصادی نیز تحت تأثیر افزایش توان مالی ساکنان، تحریک‌شده و شروع به رشد کنند. بنابراین نحوهٔ ایجاد و مدیریت بازار در هاب شیلاتی در موفقیت و عدم موفقیت آن بسیار حائز اهمیت است. بخش آخر هستهٔ هاب شیلاتی، خدمات پشتیبان است که به‌منظور تقویت زیرساخت‌های منطقه در زمینه‌های مختلف حمل‌ونقلی، لجستیکی، آزمایشگاهی، مالی و... سعی در ارائه خدمات و افزایش توان ساکنین آن دارد. در واقع هدف از این بخش افزایش توان رقابتی منطقه و ایجاد یک منطقه متمایز در بخش زیرساختی است.

 منابع تولید و صنایع شیلاتی در مدل هاب شیلاتی

در مدل مفهومی هاب شیلاتی دو عامل خارج از هستهٔ هاب شامل عوامل یا منابع تولید و صنایع شیلاتی نیز ارائه شده است. این عوامل در ارتباط مستقیم با اجزای هستهٔ هاب شیلاتی بوده و جزء عناصر اجرایی نهایی هاب شیلاتی به‌حساب می‌آیند که از آن‌ها می‌توان به‌عنوان پوسته هاب شیلاتی نام برد. منابع تولید (صیادی و آبزی‌پروری) عملیاتی‌ترین عنصر در هاب شیلاتی هستند و بدون آن‌ها یک هاب شیلاتی نمی‌تواند تولیدی داشته باشد. در هاب شیلاتی منابع تولید با عناصر آموزش، تجهیزات و بازار فروش در ارتباط هستند که با تأکید بر این روابط و نحوهٔ ارتباط آن‌ها می‌توان بهره‌وری آن‌ها و پایداری در تولید در فصول مختلف را ایجاد کرد. صنایع شیلاتی یکی از دیگر اجزای هاب شیلاتی است که ارتباط تنگاتنگی با تصاحب بازارهای شیلاتی در رقابت مجموعه‌های تولیدی دیگر دارد. این صنایع با تبدیل مواد خام به محصولات فرآوری شده باارزش افزوده بیشتر، زمینهٔ رشد و توسعه اقتصادی این بخش را تضمین می‌کند. درواقع زنده فروشی محصولات شیلاتی به‌جز مواردی خاص، ارزش‌افزوده چندانی برای این بخش ایجاد نمی‌کند و منافع اصلی در منجمدسازی، فرآوری و تولید محصولات جدید شیلاتی است. صنایع شیلاتی برای تولید و افزایش بهره‌وری خود نیاز به ارتباط با تجهیزات، آموزش و بازار فروش دارد که نحوه ارتباط آن‌ها و تعریف سطوح ارتباطی آن دارای اهمیت است. تجهیزات آزمایشگاهی و لجستیکی ازجمله تجهیزاتی هستند که هر یک از صنایع به‌صورت مجزا توان ایجاد آن را ندارد اما در یک مجموعه هاب به دلیل صرفه‌جویی‌های ناشی از تمرکز و تجمع، این خدمات به‌راحتی می‌تواند مستقر و مورد بهره‌برداری قرار گیرند. این در حالی است که نشر دانش به‌واسطه هم‌جواری صنایع با یکدیگر و همچنین ایجاد نظام آموزشی مرتبط با صنایع مستقرشده می‌تواند بهره‌وری و روند توسعه آن را بهبود بخشد.

نکته حائز اهمیت در تشکیلات یک هاب نحوه سازمان‌دهی و چیدمان ارتباطات در ساختار مدیریتی- اجرایی هاب است. بدان معنا که مدیریت عناصر تشکیل‌دهندهٔ هاب شیلاتی در یک ساختار منسجم و یکپارچه می‌تواند محرک توسعه باشد. کما آنکه ممکن است عناصر ذکرشده در یک منطقه وجود داشته باشد اما شاهد رخداد توسعه‌ای در بخش شیلات و دیگر بخش‌ها نباشیم. درواقع این عناصر به‌خودی‌خود نمی‌توانند منجر به شکل‌گیری یک هاب شیلاتی و به‌تبع آن توسعه‌ای منطقه‌ای باشند بلکه این عناصر در یک نظام یکپارچه اثرات توسعه‌ای خود را بروز می‌دهند.

 مدل مفهومی هاب شیلاتی مکران

سازمان اجرایی مفهوم هاب شیلاتی شامل سه جزء اصلی است که تمامی فرآیندهای بیان‌شده در آن انجام می‌شود. این سه بخش شامل عناصر تولید، مراکز تبادل منطقه‌ای و مدیریت یکپارچه هاب شیلاتی است که با توجه به موقعیت و جایگاه خود نقش‌های مختلفی را ایفا خواهند کرد. ویژگی‌های هر یک از بخش‌های سه‌گانه در زیر ارائه شده است: عناصر تولید، مراکز تبادل منطقه‌ای و مدیریت یکپارچه هاب شیلاتی.

عناصر تولید: در یک مجموعه هاب شیلاتی شامل دو نوع تولید صیادی و تولید آبزی‌پروری می‌شود که در مقیاس‌های مختلف عملکردی در یک تقسیم‌کار منطقه‌ای با یکدیگر به فعالیت‌های تولیدی شیلاتی می‌پردازند. عناصر تولید در وضع موجود دارای امکانات و تجهیزاتی است که تعیین‌کننده توان آن‌ها در صیادی یا آبزی‌پروری است و مشخص‌کننده مقیاس عملکردی هر یک مراکز تولیدی در منطقه است. این در حالی است که میزان تولیدات هر یک از مراکز تولیدی، نوع محصولات تولیدی و موقعیت دسترسی به بازار نیز در تعیین مقیاس عملکردی دارای اهمیت است. عناصر تولیدی با توجه به ویژگی‌هایشان می‌توانند نقش‌های مختلفی را در یک تقسیم‌کار منطقه‌ای داشته باشند. ازاین‌رو هر یک از عناصر تولیدی در هاب شیلاتی در یک چارچوب و تقسیم‌کار منطقه‌ای سازمان‌دهی می‌شوند. این مراکز وظیفه تولید و تأمین محصولات خام را به عهده‌دارند. این محصولات با توجه به ویژگی‌های منطقه می‌تواند دارای تنوع بوده و شامل انواع مختلفی باشد.

مراکز تبادل منطقه‌ای: مراکز تبادل منطقه‌ای مراکزی هستند که ازنظر سلسله‌مراتب در سطح بالاتر از مراکز تولیدی قرار می‌گیرند و وظیفه تأمین خدمات پشتیبانی و حمایتی برای این مراکز و همچنین ایجاد ارتباط با سطح بالاتر است. به‌طوری‌که در مراکز تولیدی خدمات پشتیبانی اولیه خود را از این مراکز دریافت می‌کنند. این خدمات می‌تواند از نوع خدمات تعمیر و نگهداری باشد و مراکز تولیدی به‌منظور تأمین خدمات موردنیاز خود برای تأمین ابزارهای کار خود از این مراکز استفاده کنند. صنایع فرآوری سطح دوم نیز می‌توانند در مراکز تبادل منطقه واقع شوند و خدمات فرآوری محصولات را به‌صورت اولیه در این مراکز ارائه کنند. از این طریق اولین ارتباط میان صنعت و مراکز تولید در این سطح برقرار می‌شود. نکته قابل‌توجه در این مراکز توجه به نقش‌های مختلف هر یک از آن‌ها است. چراکه با توجه به موقعیت مکانی هر یک از مراکز نسبت به مراکز تولیدی و مراکز فرآوری سطح بالاتر می‌تواند نقش آن‌ها را تبیین کند. ازاین‌رو در یک تقسیم‌کار منطقه‌ای می‌توان نقش‌های بازار، خدمات پشتیبان، خدمات فرآوری اولیه و غیره یا ترکیبی از آن‌ها را برای هر مرکز در نظر گرفت. شایان‌ذکر است که این مراکز می‌توانند با یکدیگر به‌صورت افقی یا عمودی ارتباط برقرار کنند.

مدیریت یکپارچه هاب شیلاتی: مدیریت یکپارچه هاب شیلاتی هسته برنامه‌ریزی و راهبری مجموعه هاب شیلاتی را به عهده دارد. این مرکز در بالاترین سطح ازنظر برنامه‌ریزی قرار دارد و سیاست‌های کلان هاب شیلاتی و نحوه ارتباط بین اجزای مختلف هاب را مشخص می‌کند. علاوه بر این خدمات سطح بالای آموزشی، آزمایشگاه‌های تخصصی، ارزیابی کیفی، خدمات مالی و بانکی نیز در این مرکز ارائه می‌شود. علاوه بر این، با توجه به جایگاه مدیریتی این مرکز، خدمات پیشرفته بازار به‌صورت بورس ماهی (بازار چندسطحی و چندمقیاسی) که تضمین‌کنندهٔ قراردادهای فرامنطقه‌ای و ایجاد بازارهای بین‌المللی است، نیز در این مرکز انجام خواهد شد. به نظر می‌رسد با تمرکز بر مزیت‌های نسبی مناطق کشور و ایجاد بازارهای بین‌المللی می‌توان به توسعه‌ای همه‌جانبه رسید.

موضوعات :
در همین رابطه