اگر به روند خاموشیها بهطور دقیق نگاه شود و آن را در کنار آلودگیهای هوا در تهران و کلانشهرها قرار دهیم، شاهد سلسله اتفاقاتی خواهیم بود که نشاندهنده عدم وجود رویکردهای سیستمی در نحوه نگاه ما در حوزههای مختلف زیرساختی و زیربنایی است. اگر در خاطرتان مانده باشد بعد از مطرح شدن بحث آلودگیهای هوای تهران و کلانشهرها، ابتدا از سوی مسوولان به موضوع بنزین و کاهش کیفیت بنزین اشاره شد. اما هرگز مشخص نشد که این دلیل واقعی است یا توجیهی است که برای پنهان کردن سوءمدیریتهای مدیریتی و تقنینی و... ارایه میشود.
در مرحله بعد به تعداد زیاد خودروها و مشکل سیستم حمل و نقل عمومی اشاره شد و بعد تئوریهایی درخصوص مشکلات موتورخانهها طرح شد. تئوری بعد متوجه منطقه 22 تهران بود و در کل دامنه وسیعی از این موارد ردیف شدند بدون اینکه پشت این رویکردها، روند منطقی خاصی و تحلیل معقولی وجود داشته باشد. در واقع هرگز جواب روشن و درخوری به ابهامات داده نشد. در انگلستان و اساسا کشورهای توسعهیافته، وقتی ادعاهایی درخصوص موضوعاتی که به نوعی به سلامت یا معیشت عمومی ارتباط دارد، مطرح میشود، بلافاصله کمیتهای حقیقتیاب با حضور افراد مرجع، متخصص و کارشناس شکل میگیرد که این افراد اقدام به ارایه گزارشهای مستقلی درخصوص مشکلات عمومی میکنند. یک چنین ضرورتهایی در اقتصاد ایران هرگز به طور جدی مورد توجه قرار نمیگیرد و هرگز به عطش جامعه برای پاسخگویی به ابهامات توجهی نمیشود.
پرسش کلیدی آن است که آیا در اقتصاد ایران اتفاقاتی که از نوع حوادثی چون کمبود برق و مساله آلودگیها و سوخت مازوت رخ نمیدهد؟ در اقتصاد هم یک چنین حوادثی بهکرات رخ میدهد، اما چون روند بروز مشکلات در اقتصاد تدریجی است و ممکن است مستقیما با جان مردم سر و کار نداشته باشد، (هر چند به صورت تدریجی با مسائل حیاتی اجتماعی در ارتباط است) چندان به آن توجه نمیشود. یکی از موارد که من اسم آنها را زیر فرش کردن مشکلات میگذارم، عدم توجه به تاثیرات بنیادین تحریمها در اقتصاد ایران است. این فقدان توجه باعث شده تا اقتصاد ایران به مرور با انباشت مشکلات روبهرو شود، بهگونهای که زخمهای ناسور تاثیر بسیار منفی در اقتصاد ایران گذاشته شود.
نمونه عینی این نوع مشکلات در حوزه کلان پولی، کسری بودجه، توسعه پایه پولی، عدم رشد اقتصادی به دلیل تحریمها و... است که روی هم تلنبار شده یا به عبارت دیگر زیر فرش کتمان شده است. آیا این موارد، روشن نبوده است؟ چرا بررسی تحلیلی رویکرد کارشناسان اقتصادی دلسوز نشان میدهد که به طور مستمر تحلیلگران به این خطرات اشاره کردهاند و درخصوص آن تذکار دادهاند. اما هرگز جواب روشنی از سوی مسوولان و تصمیمسازان به آنها داده نشده است. همانطور که مسوولان تصور میکردند کتمان موضوعاتی چون آلودگی هوای تهران و عدم سرمایهگذاری در زیرساختهای صنعت برق و... ممکن است مشکل را حل کند در حوزههای کلان اقتصادی هم تصمیمسازان تصور میکنند، انکار مشکلات تحریمی و ارتباطی و... میتواند آنها را حل کند.
اما واقعیت نشان میدهد که انکار مشکلات هرگز باعث حل مشکلات نخواهد شد، همانطور که هوای تهران با فرافکنی و تحلیلهای اشتباه بهبود پیدا نمیکند. مسوولان باید بدانند همانطور که جارو کردن زبالههای خانه به زیر فرش و پنهان کردن آنها باعث پاکیزگی محل زندگی افراد نمیشود، بدون رویکرد واقعبینانه و درک شرایط عینی نمیتوانند مشکلات اقتصادی، مدیریتی و معیشتی مردم را حل کنند. حل مشکلاتی مثل کاهش شکاف طبقاتی، مقابله با فقر مطلق، بیکاری و... نیازمند سرمایهگذاریهای پایدار، جذب سرمایه و فناوریهای بهروز و اساسا حل مشکل تحریمها است. خاموشیهای تهران شاید نخستین نشانه از مشکلات زیربنایی باشد که اقتصاد ایران طی سالهای تحریم به آنها دچار شدهاند. نشانههایی که قبلا فعالان اقتصادی و صاحبان تولید نسبت به بروز و ظهور آنها هشدار دادهاند، اما هرگز توجهی به آنها نشده است.