رادیو مجازی اتاق ایران - 5 اردیبهشت 1403

یادداشت محمدقلی یوسفی برای پایگاه خبری اتاق ایران

دولت کارآمد، سیاست‌گذاری می‌کند نه بنگاه‌داری

یوسفی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، درباره مشخصه دولت کارآمد و پویا می‌نویسد: کار دولت بنگاه‌داری نیست؛ کار دولت تصمیم‌گیری  درست است و پیدا کردن راه‌کار که چگونه تصمیمات درست توسط مردم و بخش خصوصی به اجرا درآید.

31 خرداد 1396
کد خبر : 8948
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
یوسفی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، درباره مشخصه دولت کارآمد و پویا می‌نویسد: کار دولت بنگاه‌داری نیست؛ کار دولت تصمیم‌گیری  درست است و پیدا کردن راه‌کار که چگونه تصمیمات درست توسط مردم و بخش خصوصی به اجرا درآید.

محمدقلی یوسفی، اقتصاددان - عکس: شفقنا

دولت پویا و کارآمد چه مشخصه‌هایی دارد؟ آیا از سال 1392 تا به امروز دولت به این مشخصه نزدیک شده است یا نه؟

1-دولت پویا و کارآمد از نظر من مهم‌ترین مشخصه‌اش این است که تنها و تنها به سیاست‌گذاری، کنترل، نظارت و رگولاتوری و جلوگیری از تعدی بخش خصوصی به منافع ملی و یا به عبارتی هم‌راستا کردن منافع خصوصی و منافع ملی  و امثال این امور که  امور حاکمیتی نامیده می‌شوند، می‌پردازد و هیچ‌گونه تصدی‌گری ندارد مگر در مواردی بسیار ضروری که به لحاظ امنیت ملی تصدی مستقیم امری لازم  و ضروری باشد.

در اینجا بحث دولت هشتم و دولت یازدهم مطرح نیست، شاید این حرف قدری اغراق‌آمیز باشد اما به نظر من ما در ایران اصولاً فاقد دولت به معنای امروزی و نوین آن هستیم، دولت در ایران چنان درگیر تصدی‌گری گسترده است که اصولاً جایی برای کار اصلی آن، که حاکمیت به معنای سیاست‌گذاری و کنترل و نظارت و امثال آن است باقی نمانده است یا کمتر جایی برای این امور باقی‌مانده است.

متأسفانه اغلب دولت‌مردان ما در دوره‌های مختلف، اصولاً برداشت درستی  از کار اصلی‌شان یعنی حاکمیت ندارند، و تازه آن‌ها که خیلی موفق ارزیابی می‌شوند کسانی هستند که در تصدی‌گری و بنگاهداری تا حدودی موفق هستند درصورتی‌که کار دولت بنگاهداری نیست. اگر بخواهیم تعارف را کنار بگذاریم باید بگویم که ما باید هم ساختار دولت را متحول کنیم و درواقع  به نظر من دولت را از نو بسازیم و هم  باید مدیرانی را آموزش بدهیم که درک درستی از معنای دولت مدرن حاکمیتی داشته باشند و برای این آموزش ببینند. به‌هرحال دولت یازدهم هم وارث همین ساختار و همین تلقی است و من تحول چندان اساسی درحرکتش در این مسیر نمی‌بینم. بنده از سال‌ها پیش معتقد بودم که ماقبل از خصوصی‌سازی باید دولت‌سازی کنیم و تنها یک دولت واقعی است که می‌تواند جریان خصوصی‌سازی صحیح را طراحی و هدایت کند وگرنه همین است که شده.

2-دولت به مفهومی که من عرض کردم، کارش تماماً نرم‌افزاری است. کار دولت تصمیم‌گیری  درست است و پیدا کردن راه‌کار که چگونه تصمیمات درست توسط مردم و بخش خصوصی به اجرا درآید. حالا با این نگاه قابلیت دولت در ایران خیلی کم است و از همین قابلیت کم نیز استفاده نمی‌شود یعنی شما می‌بینید که بخش‌های مطالعاتی و پژوهشی و سیاست‌سازی و تصمیم‌سازی دولت که در نگاه من قلب دولت هستند با هزاران محرومیت مالی و امکاناتی روبرو هستند و اصولاً توجهی به ایشان نمی‌شود درصورتی‌که میلیاردها دلار و تومان صرف اموری می‌شود که بعداً معلوم می‌شود که از بیخ اشتباه بوده است و ناشی از ضعف تصمیم‌گیری و مبتنی نبودن تصمیمات بر مطالعه و نظام درست تصمیم‌سازی بوده است.

3- مدیران دولتی باید درک کنند که بنگاه‌دار نیستند. باید تفکر نرم‌افزاری پیدا کنند. حیطه‌های حاکمیتی و تصدی‌گری را  تفکیک کنند و باور کنند که کار اصلی دولت، حاکمیت است و نه بنگاه‌داری و تصدی‌گری و باید مشتاق باشند که خودشان را از تصدی بتکانند و به کار اصلی‌شان برسند.

4- در صدسال اخیر نشاط اقتصادی در ایران عمدتاً به پول نفت وابسته بوده است  تا قابلیت دولت‌ها، درآمد بالای نفت به اقتصاد ما نشاط موقت و کاذب داده است بدون توجه به بیماری‌هایی که عارض می‌کند. یعنی از سرمایه زیرزمینی که تنها باید تبدیل به سرمایه مولد روزمینی بشود، خورده‌ایم و نشاط موقتی و کاذب به ما دست داده است. نشاط واقعی مربوط به کشورهایی مانند چین و کره جنوبی است که بازارهای جهان را با تولیداتشان (و نه ارثیه طبیعی‌شان) پرکرده‌اند و نرخ‌های  رشد بالا و موفقیت اقتصادی دارند.

5- یکی از گرفتاری‌های ما اقتباس‌های کورکورانه و بدون توجه به زمینه‌های محیطی و نهادی از نظام‌های جهانی است. ما ابتدا باید تلقی و تصورمان را از دولت اصلاح کنیم بعد از همه‌جا یاد بگیریم اما  با شرایط واقعی و بومی‌مان تطبیق دهیم.

6- پروژه ساخت‌وساز و کارهای سخت‌افزاری، کار دولت نیست. دولت باید مسیر درست توسعه و پیشرفت کشور را طراحی کند و منابعش را به‌صورت خردمندانه به ترکیبی از فعالیت‌ها اختصاص دهد که تأثیر محوری در توسعه دارند و آثار انتشار دارند یعنی آثار مثبتشان به بخش‌ها و فعالیت‌های دیگر هم‌نشر پیدا می‌کند. من نمی‌توانم بگویم کدام پروژه یا اقدام بهتر است، این‌ها نیاز به مطالعه و بررسی و مشخص کردن مسیر توسعه کشور دارد. اما تحول در نظام اداری دولت را مهم می‌دانم اما  یک تحول محتوایی منبعث از یک درک درست از دولت مدرن و باور به آن.

7- قابلیت‌های نرم‌افزاری باید تقویت شود. جالب است که ما در دولت، تنها یک دستگاه (سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی) داشته‌ایم که کارش عمدتاً حاکمیتی و سیاست‌گذاری بوده  و کمتر گرفتار تصدی بوده است، بعد یک دولتی می‌آید همین را هم منحل می‌کند. دولت یازدهم وقتی این سازمان را احیا کرد، نشان از این بود که دولت به‌طور نسبی،  توجه بهتری  به جایگاه اصلی خود دارد و در همین حد مغتنم است. در دولت دوازدهم هم باید همین روند ادامه یابد؛ دولت باید تصمیم‌گیری‌هایش را ضابطه‌مند کند مثلاً معلوم باشد برای هر تصمیمی چه اسنادی باید آماده شود و چه مطالعات و بررسی‌هایی انجام‌شده است. نظام تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری کشور باید آسیب‌شناسی شود.

در همین رابطه