در حال حاضر در کشور ما، اقتصاددانان برخلاف کشورهای توسعه یافته، تاثیر مستقیم بر افکار عمومی ندارند. در کشورهای توسعه یافته اساسا برخی اقتصاددانان بهصورت تخصصی در حوزه رسانه فعال هستند و تاثیر مناسب و قابل توجهی بر افکار عمومی دارند.
مطمئنا یکی از دلایل ناتوانی اقتصاددانان در تاثیرگذاری بر عرصه عمومی این است که مسائل علمی مطرح شده از سوی آنان با ادبیاتی آکادمیک است و برای مردم عادی جذابیتی ندارد، به نحوی که از حوصله آنها خارج است. البته واقعیت این است که بهصورت کلی، در اکثر مواقع، مسائل تخصصی و علمی برای مردم عادی جذاب نیست و بخش اقتصاد نیز از این قاعده مستثنا نیست. در این حوزه اقتصاددانان منافع عمومی و بلندمدت را در نظر میگیرند، درحالی که اکثر مردم، تاثیرات کوتاهمدت و کوچک را بیشتر مورد توجه قرار میدهند. برخلاف اقتصاددانان، پوپولیستها مواردی را مطرح میکنند که مردم عادی به آن علاقهمندی نشان میدهند، لیکن در بلندمدت به نفع آنان نیست. پوپولیستها اساسا در تبلیغات خود مسائل سادهای را مطرح میکنند که عواید کوتاهمدتی را نصیب افراد جامعه میکند، همین حربه موجب میشود تا نسبت به اقتصاددانان قدرت نفوذ بیشتری در افکار عمومی داشته باشند و مردم عادی تصور کنند اقتصاددانان منافع آنها را در نظر نمیگیرند.
در حال حاضر در کشور ما، اقتصاددانان برخلاف کشورهای توسعه یافته، تاثیر مستقیم بر افکار عمومی ندارند. در کشورهای توسعه یافته اساسا برخی اقتصاددانان بهصورت تخصصی در حوزه رسانه فعال هستند و تاثیر مناسب و قابل توجهی بر افکار عمومی دارند. اقتصاددانانی که توانایی بازگویی مسائل اقتصادی را به زبان ساده دارا هستند. دلیل اصلی وجود این وضعیت در کشور، آموزش نادرست در هر دو گروه مردم عادی و اقتصاددانان است. البته مسائل فرهنگی نیز با این موضوع بیارتباط نیست. اینکه چرا مردم کشورمان تا این حد تحت تاثیر پوپولیستها قرار میگیرند؟ در همین راستا اقتصاددانان دست بازی برای تاثیرگذاری «مستقیم» بر افکار عمومی ندارند ولی بهطور غیرمستقیم از طریق رسانهها تاثیرگذار هستند.بهطور مثال روزنامه «دنیای اقتصاد» تاثیرگذاری خوبی بر سیاستهای کلان کشور دارد، ولی بهطور مستقیم بر افکار عمومی اثرگذار نیست. زیرا مخاطب این رسانه اکثرا سیاستگذاران، سیاستمداران، اقشار دانشگاهی و افراد مطلع جامعه هستند.
البته این تاثیر غیرمستقیم اقتصاددانان صورت مساله را پاک نمیکند و این افراد باید تمرین کنند تا بتوانند مسائل اقتصادی را به زبان سادهتر بیان کنند. یکی از دلایل دیگری که باعث شده اقتصاددانان نتوانند تاثیرگذاری مستقیم داشته باشند، این است که آنها تجربه گفتوگو از طریق رسانه با مردم عادی را لمس نکردهاند. من معتقدم رسانهای مانند «دنیای اقتصاد» نشان داده است که میتوان در تصمیمسازیها موثر بود و بر سیاستهای کلی اقتصادی کشور تاثیر گذاشت. باید در کنار آموزش اقتصاددانان و دانشگاهیان برای صحبت درخصوص مسائل اقتصادی به زبان عامیانه، برای مخاطبان نیز فرهنگسازی شود تا بتوانند مسائل اقتصادی را به زبان ساده درک کنند. اقتصاددانان باید آموزش ببینند که بتوانند به زبان غیر آکادمیک و ساده اقتصاد را برای عموم مردم تبیین کنند. با این روش به تدریج مردم به این مباحث علاقهمند شده و روز به روز از پوپولیسم فاصله خواهند گرفت.