رشد و توسعه در برخی از کشورها بهویژه در اروپای غربی دو نکته را به علاقهمندان اقتصاد سیاسی و دوستداران پیشرفت اقتصادی یادآوری میکند. نکته اول اینکه مقوله تجارت خارجی بهمثابه عنصری که بازار را گسترده و تولید در مقیاس بزرگ را ممکن میکند و نکته دوم، این اصل بدیهی است که تجارت با همسایهها و کشورهایی با ویژگیهای مشترک فرهنگی و جغرافیایی به لحاظ مزیت نسبی حاصل صرفهجویی در هزینه حملونقل و مطلوبیت ذهنی دو کشور بافرهنگ مشترک راه را برای دادوستد بیشتر باز میکند.
در همین عصری که در آن به سر میبریم نیز این دو نکته بهمثابه چراغ راهنما در تجارت خارجی همه کشورها در دستور کار است. به همین دلیل است که ایالاتمتحده آمریکا با مکزیک و کانادا اتحادیه تجارت تأسیس میکنند و بهرغم تلاش ترامپ هنوز پابرجاست. اتحادیه اروپا و سایر اتحادیههای تجاری مانند «آ.سه. آن» نیز برپایه این واقعیت بنانهاده شده است. روند رو به گسترش پیمانهای دوجانبه میان کشورهای نزدیک به هم نیز از این واقعیت سرچشمه میگیرد که تجارت آسان و ارزان به توسعه رفاه ملی هر دو کشور دارای مبادلات کالا و خدمات منجر میشود. شوربختانه باید گفت ایران باوجود داشتن همسایههای به نسبت پرشمار در هر چهارسوی جغرافیایی خود از این مزیتها استفاده نکرده است.
درآمدهای آسان حاصل از صادرات نفت، ایران را کشوری با تمایلات کمتر به تجارت خارجی معرفی کرده است. این وضعیت موجب شده، صادرات ایران ترکیب نسبتاً ثابتی داشته باشد و از سوی دیگر ترکیب کشورهای هدف صادرات نیز با تنوع اندکی مواجه باشد.
ایرانیان با استفاده از شرایط نادرست اقتصادی و با ذهنیتهایی نهچندان باز تا جایی که امکان بوده و هست برخی از کالاهای سنتی مثل فرش دستباف، کشمش، پسته، خاویار، آهن، فولاد و فرآوردههای پتروشیمی را با کمترین فرآوری به چند کشور هدف صادر کردهاند.
در سمت واردات نیز روزگار چندان شیرینتر نبوده است و ترکیب صادرکنندگان عمده به ایران چندان تغییر مهمی نداشته است. از طرف دیگر تجارت خارجی ایران با سیاست خارجی رابطه ارباب– رعیتی پیداکرده است. به این معنی که تجارت خارجی استقلالطبی را به نفع تبعیت از سیاست خارجی رها کرده است.
این ویژگیهای تجارت خارجی پیامدهایی را بر ایران تحمیل کرده است که نادیده گرفتن کشورهای نزدیک به ایران یکی از آنهاست. صادرکنندگان ارجمند ایرانی در وضعیتی بودهاند که نخواسته یا نتوانستهاند بازار کشوری مثل پاکستان را با یک جمعیت بزرگ و پرشمار در کانون هدف صادرات قرار دهند، چراکه چنین کاری توأم با زحمت و سختی بوده است.
به نظر میرسد با توجه به دگرگونیهای شگفتانگیز در مناسبات میان کشورها و روزگار نهچندان مناسب ایران در دوره فعلی به لحاظ تجارت کالا و خدمات و همکاریهای بانکی و پولی، بهترین راه این است که تجارت با کشورهایی مانند پاکستان را افزایش دهیم.
فرهنگ و تاریخ مشترک میان ایران و پاکستان و توازن میان قدرت خرید مصرفکنندگان پاکستانی با سطح تکنولوژی تولیدات صنعتی ایران و نزدیکی جغرافیایی و مزیت اقتصادی حملونقل راه را برای توسعه صادرات صنعتی ایران به این کشور را هموار خواهد کرد.
کارشناسان باور دارند حجم متنوعی از کالاها از قبیل فرش ماشینی و کفپوشها، مواد شوینده، کاشی و سرامیک، میوه و صیفیجات ازجمله سیبدرختی، حبوبات (بهویژه نخود و تخم گشنیز)، پسته، خرما، مواد پلاستیکی و دمپایی، پوست خام و قیر نفت ایران بهخوبی در بازار 200 میلیون نفری پاکستان به فروش خواهد رفت. این کار به لحاظ ذهنی شاید در گامهای نخست ناشدنی و توأم با ریسک زیاد بهحساب آید، اما برطرف شدن این گیر ذهنی یک ضرورت است.
از سوی دیگر برخی کالاهای پاکستانی مثل برنج، شکر و منسوجات تولیدی پاکستان برای ورود به بازار ایران راه سختی ندارند چون در حال حاضر ایران حجم زیادی برنج خریداری میکند و انواع پوشاک از مرزهای غربی و جنوبی وارد میشود که جایگزینی آن چندان دشوار نیست.
به نظر میرسد گسترش و تثبیت مناسبات دیپلماتیک دولتهای ایران و پاکستان و آسانسازی تجارت و برداشتن محدودیتهای سیاسی در این مسیر ضرورت کامل دارد. بخش خصوصی سختکوش و آیندهنگر نباید و نمیتواند این بازار مستعد را به هر دلیلی نادیده بگیرد و از کنار آن بهسادگی عبور کند.