در بولتن خردادماه بررسی مسائل روز اقتصاد ایران که از سوی مرکز تحقیقات و بررسیهای اقتصادی اتاق ایران منتشرشده، به نقش و ظرایف کار اقتصاددان در کار سیاستگذاری اقتصادی پرداخته است. «اقتصاددان بهمثابه لولهکش» عنوان یکی از مقالات جدید اقتصاددان شهیر فرانسوی-آمریکایی و استاد اقتصاد توسعه مؤسسه فناوری ماساچوست (ام.آی.تی)، خانم «اِستر دوفلو» (Esther Duflo) است. او بهعنوان برترین اقتصاددان زیر چهل سال آمریکا در سال 2010 و برنده مدال «جان بیتز کلارک»، جوایز و افتخارات دانشگاهی متعددی را در کارنامه دارد، ازجمله جایزه علوم اجتماعی نپرنسس آستوریاس»، جایزه اینفوسیس و جایزه بورسیه مک آرتور. الفاظ استعاری «لولهکش» و «لولهکشی» که در این مقاله در تبیین نقش حساس اقتصاددانان به کار رفته است، به ظرایف کار اقتصاددان و اهمیت پرداختن به جزئیات در تصمیمگیریهای سیاستی اقتصاددانان اشاره دارد.
دغدغه اصلی دوفلو در این مقاله، اثربخش نمودن سیاستهای اقتصادی در مرحله اجرا است. به همین جهت، همه تأکیدات استعاری او به «چگونگی» انجام سیاستها پیش از «چیستی» آنها دلالت دارد.
اقتصاددانان بازوی دولتها در تدوین سیاستها و مقررات جدید هستند. این امر مسؤولیتی بر دوش آنها قرار میدهد که به اعتقاد دوفلو باید در ارتباط با سیاستگذاریها بهمثابه یک «لولهکش» به «جزئیات اجرایی» سیاستها توجه کنند.
ذهنیت یک لولهکش به گونهای است که باید آنچه در دنیای واقعی میتواند جوابگو باشد را پیشبینی نماید و سپس به اصلاح و تطبیق آن با شرایط واقعی بپردازد. زیرا مدلهای نظری نمیتوانند ما را به طور کامل به چیستی (و چگونگی) اهمیت جزئیات واقف سازند. عبارت استعاری «اقتصاددان بهمثابه لولهکش» در این مقاله قصد دارد این مفهوم را تبیین نماید که اقتصاددانان در مقام تصمیمگیری باید به گونهای عمل کنند که گویی به لولهکشی اشتغال دارند و قرار است طرح آنها در دنیای واقعی نتیجهبخش باشد.
دوفلو در مقاله خود با اشاره به ماجرای انشعاب آب در یکی از شهرهای مراکش که علیرغم پرداخت وام بدون بهره مورد استقبال شهروندان فقیر قرار نگرفت، مینویسد با وجود آنکه افزایش دسترسی شهروندان به آب سالم سیاست صحیحی است، اما رویههای اجرایی آن میتواند در عمل بازدارنده باشد و سرمایهگذاریهای صورتگرفته در زیرساختهای مالی و فیزیکی را نیز نابود کند. از اینرو، او چنین استدلال میکند که اهمیت پرداختن به «جزئیات» سیاستها نباید از نظر اقتصاددان دور بماند و با همان نگاه تیزبینی که یک لولهکش به تمام جزئیات کارش احاطه دارد تا کار او در دنیای واقعی نتیجهبخش باشد، اقتصاددان نیز باید سیاستگذاریهای سیاستمداران را بر مبنای تحلیل شرایط واقعی و جزئیات اجرایی آن مورد بررسی قرار دهد.
دوفلو برای پی بردن به مشکلات اجرایی سیاستهای صحیحی که در مقام عمل ناکام ماندهاند، برای نخستین بار سنجش تصادفی کنترلشده را وارد اقتصاد کرد. او این سبک آزمایش را که به کمک گروههای شاهد (کنترل) و آزمایش انجام میشود، با هدف پیمایش جزئیات سیاستگذاریهای اقتصادی به کار میگیرد. به اعتقاد او وقتی سیاستی به اجرا درمیآید، راه دیگری وجود ندارد تا بتوان سایر روشهای پیادهسازی آن را امتحان کرد، مگر با استفاده از آزمایشهای تصادفی کنترلشده است.
چیزی که دوفلو با وارد کردن روش «سنجش تصادفی کنترلشده» در اقتصاد به آن پی میبرد، فقدان توجه به قدم نهایی سیاستگذاریهای اقتصادی یعنی اجرای سیاست است. دوفلو در قالب استعاره «اقتصاددان بهمثابه لولهکش»، ملاحظات حیاتی برای کار اقتصاددان را به طور استعاری در دو مسئولیت اصلی خلاصه میکند: «طراحی شیر» و «چیدمان و استقرار لولهها».
اقبال اقتصاددانان رفتاری همچون «ریچارد تیلر» و «کاس سانستین» به مفاهیمی چون «سقلمه» یا «تلنگر» و معماری انتخاب گویای همین اصل است که اقتصاددانان سعی دارند با تغییر گزینههای ارائهشده، بدون سلب آزادی انتخاب افراد روی تصمیمگیری آنها تأثیر بگذارند. این بخش، همان «طراحی شیر» است. اما «استقرار لولهها» به طور صحیح، بخش دومی است که به اعتقاد دوفلو، اقتصاددان باید از طریق سنجش تصادفی کنترلشده انجام دهد.
در این روش، افراد به صورت تصادفی به دو گروه یکسان تقسیم میشوند. یکی، گروه شاهد (کنترل) و دیگری، گروه آزمایش که در آن، گروهِ آزمایش متغیر مورد نظر را دریافت میکند و نتایج آن با گروه شاهد که متغیری دریافت نکرده است مورد مقایسه قرار میگیرد. دوفلو با استفاده از این روش در کشورهای در حال توسعه راههایی برای مؤثرسازی برنامه واکسیناسیون کودکان، کاهش شیوع مالاریا و افزایش مدرسهروی کودکان پیدا میکند.
دوفلو از سوی دیگر، به طرحهایی اشاره میکند که ظرایف و ابعاد پیچیده آنها از چشم سیاستگذار دور مانده است و به همین دلیل به تجاربی ناموفق تبدیل شدهاند. تجربه توزیع برنج یارانهای در اندونزی، ابعاد اقتصاد سیاسی و فساد پنهان در این سیاست را که از چشم سیاستگذار پنهان مانده بود بهخوبی نشان میدهد. تصمیم یکشبه نارندرا مؤدی، نخست وزیر هند برای تعویض اسکناسهای قدیمی و حذف 86 درصد از پول رسمی این کشور از چرخه پولی نمونه دیگری است که به نظر دوفلو بدون تأمل در جزئیات اجرایی سیاست، در عمل زمینهساز مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراوانی شده است. در نمونهای دیگر، دوفلو درمییابد اگر فقرا تورهای پشهبند را مجانی دریافت کنند از آنها استفاده نمیکنند اما وقتی بهایی هرچند بسیار ناچیز بابت آنها بپردازند، از آن استفاده میکنند.
دوفلو برای تشریح نظرات خود، به نتایج مشابه مطالعات همکارش بنرجی در این خصوص استناد میکند. بنرجی، معضل بیتوجهی سیاستگذاران به جزئیات را با یک مثال تشریح میکند. به اعتقاد او این بیتوجی ناشی از عدم توجه به متغیرهای محیطیِ مهم است. بنرجی و گروهش در اندونزی آزمایشی را انجام دادند که نتیجه آن بیانگر توجه گزینشی کشاورزان جلبک دریایی به متغیرهای محیطی کشت بود. نتیجه این آزمایش در مورد چالشهای سیاستگذاران نیز صادق است. کشاورزان اندونزیایی برای کشت جلبک دریایی از اتصال عمودهایی بهموازات جلبکها در اقیانوس استفاده میکنند. مؤلفههای بسیاری بر نتیجه این کار اثرگذار است ازجمله: طول عمود، فاصله مطلوب بین عمودها، طول مطلوب جلبک و عمود، و قطر عمود. کشاورزان بهتمامی این متغیرها توجه ندارند و تنها تعداد محدودی از آنها را رعایت میکنند. حلقه بازخوردی این سنجش حاکی از آن بود که اگر کشاورزان کار را با این باور شروع کنند که یکی از مؤلفهها مهم نیست، اصلاً بدان توجه نخواهند کرد و ممکن است هرگز به اهمیت آن پی نبرند.
متن کامل بولتن مسائل روز اقتصادی خردادماه در اینجا قابلمشاهده است.