سفر نخست وزیر هند به ایران یک اتفاق تاریخی در روابط دو کشور محسوب میشود. این سفر از چند بعد اهمیت دارد اول اینکه فضای پسابرجام با سیاست نگاه به شرق هند مصادف شده است و هند به ایران بهعنوان دروازه ورود خود به افغانستان و آسیای میانه مینگرد. این نگرش موجب شده که هند از دیرباز روی بندر چابهار به عنوان تکمیل کننده حلقه تجارت خود به آسیای میانه حساب ویژهای باز کند. اگرچه در دوران تحریمها عملاً فرصت تحقق این پروژه بزرگ اقتصادی فراهم نشد اما اکنون و در دوره پسابرجام، هند اولویت تجارت خود با آسیای میانه را از طریق افزایش سرمایهگذاری در این بندر بنا نهاده است. چابهار به هند کمک خواهد کرد تا با دور زدن پاکستان مستقیماً تجارت با افغانستان و آسیای میانه را در یک مسیر مطمئن تر و همچنین با کاهش 30 درصدی هزینههای ترانزیتی از سر گیرد. هند از طریق چابهار همچنین میخواهد قدرت چین در آسیای میانه و جنوبی را هم به چالش بکشد. چین از طریق سرمایه گذاریهای فراوان در بندر گوادر پاکستان تلاش کرده است که نبض تجارت منطقه را در دستان خود داشته باشد با این حال هند هم اکنون در برابر این رقیب قدرتمند خود از طریق سرمایهگذاری در چابهار صف آرایی کرده است.
بر این اساس ایران به بهترین وجه ممکن میتواند از این نفع مشترک هند و افغانستان در توسعه چابهار استفاده کند. چه آنکه محور چابهار به افغانستان و آسیای میانه میتواند ظرفیتهای صادراتی ایران به این کشور را تا چند برابر افزایش دهد و همچنین ایران فرصت خواهد داشت تا در فقدان یک بندر تجاری در آبهای جنوبی خود، چابهار را که واجد ویژگیهای تجارت دریایی ایده آل است به هاب دریایی منطقه تبدیل کند. اگر چه رقبای دیرینهای چون بنادر کشورهای حاشیه خلیج فارس رقیب ایران محسوب میشوند اما در کوتاه مدت چابهار میتواند هزینههای ترانزیت کالا به ایران را تا حدود زیادی کاهش دهد و همچنین در بلند مدت به رقیب توانمند در برابر بنادر کشورهای حاشیه خلیج فارس تبدیل شود.
جنبه دوم اهمیت سفر نخست وزیر هند به مسأله انرژی بر میگردد. هند با رشد اقتصادی 7 درصد و جمعیت افزون بر یک میلیارد و 200 میلیون نفر بشدت به انرژی نیازمند است و روز به روز وابستگی این کشور بیشتر هم خواهد شد. ایران قابلیت این را دارد که بخش اعظم نیاز انرژی این کشور را تأمین کند. در عرصه تأمین نفت، ایران هم اکنون روزانه 400 هزار بشکه نفت به هند صادر میکند و در آینده نزدیک دو کشور توافق خواهند کرد که این میزان بیشتر هم شود. بویژه با سرمایهگذاری جدید هند در توسعه میدان نفتی فرزاد B همکاریهای دو کشور بیش از پیش تقویت خواهد شد.
در زمینه گاز طبیعی هم هند مشتاق واردات گاز ایران است. اگر چه در گذشته تحت تأثیر مسائل سیاسی، تحریمها و فشارهای ایالات متحده پروژه خط لوله صلح برای انتقال گاز ایران به هند محقق نشد و هم اکنون نیز به لحاظ فنی قابلیت احیای این خط لوله وجود ندارد اما دو کشور مذاکراتی را آغاز کردهاند تا از طریق خطوط لوله دریایی بتوانند گاز ایران را به هند منتقل کنند.
اگر چه در این زمینه هم سرمایه گذاری زیادی نیاز است و هم در بلند مدت قابلیت تحقق یافتن دارد اما شروع تحرکات دو کشور نوید آیندهای روشن دارد.زاویه سوم سفر نخست وزیر هند هم به ظرفیت روابط راهبردی ایران و هند بر میگردد. مطابق اکثر پیشبینیها هند در آینده بعد از سالهای 2030 به قدرت سوم اقتصادی دنیا تبدیل خواهد شد. این مهم میطلبد ایران نگاه راهبردی به روابط با هند داشته باشد. این نگاه راهبردی هم در مسائل اقتصادی، ظرفیت افزایش همکاریها و سرمایه گذاریهای مشترک را خواهد داشت و هم در عرصههای همکاریهای دریایی در منطقه آسیای جنوبی و آبهای دریای عمان. هند در زمینه تأمین امنیت دریایی نقطه ضعف اساسی دارد. حضور در چابهار میتواند برای این کشور یک نقطه قوت اساسی در امنیت دریایی خود در آبهای خلیج فارس و دریای عمان باشد.