با گذشت بیش از 5 ماه از زمان خروج آمریکا از برجام، کاخ سفید نه تنها از هیچ کوششی برای کاهش صادرات نفت ایران فروگذار نکرده، بلکه اخیراً تلاش خود را برای قطع کردن دسترسی ایران به نظام مالی بینالمللی نیز دوچندان ساخته است.
دولت ترامپ به دنبال این است که همزمان با آغاز رسمی تحریمهای نفتی خود علیه ایران، دسترسی این کشور به «جامعه جهانی ارتباطات بین بانکی» موسوم به «سوئیفت» را نیز قطع کند؛ کاری که البته در حیطه اختیارات آمریکا نیست و دخالت در آن میتواند به زیان این کشور تمام شود.
تلاش احتمالی آمریکا برای دخالت در سوئیفت و زیر سؤال بردن استقلال آن میتواند شکافی که بر اثر کشمکشهای تجاری بین آمریکا و اتحادیه اروپا ایجاد شده است را عمیقتر کند. به عقیده تحلیلگر بلومبرگ، شاید بهتر باشد که آمریکا به جای فشار آوردن به اتحادیه اروپا و انتقاد از تلاش اعضای این اتحادیه برای حفظ توافق هستهای با ایران، برای ترمیم روابط خود با اروپاییها اولویت بالاتری قائل شود.
پس از خروج آمریکا از توافق هستهای سال 2015 –که در پی چندین سال مذاکره حاصل شده بود- اروپاییها همچنان اصرار به حفظ آن دارند و در همین راستا به منظور جلب رضایت تهران برای باقی ماندن در این توافق، راهکارهایی را برای تسهیل روابط تجاری ایران با سایر کشورها به رغم تحریمهای آمریکا در نظر گرفتهاند.
در این میان دولت خشمگین ترامپ در حال سنجیدن شرایط برای تحت فشار دادن سوئیفت است تا از طریق مسدود کردن دسترسی ایران به آن، شرکتهای اروپایی را از هرگونه تجارت با ایران باز دارد. احتمالاً دولت آمریکا در آیندهای نزدیک از مقامات سوئیفت خواهد خواست تا با سرپیچی از قوانین اتحادیه اروپا و بدون هیچگونه دستوری از مراجع بینالمللی، دسترسی ایران به خدمات این شبکه مالی را مسدود کنند؛ اقدامی که مدیران سوئیفت از هماکنون مخالفت خود را با آن اعلام کردهاند. گفته میشود برخی از مقامات دولت ترامپ حتی به جریمه کردن بانکهای عضو سوئیفت یا مسدود کردن داراییهای اعضای هیئتمدیره آن –که دو نفرشان آمریکایی هستند- نیز اندیشیدهاند.
سوءاستفاده از سوئیفت و تبدیل آن به ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی تنها یک تهدید برای روابط آمریکا و اتحادیه اروپا نیست. سوئیفت برای نظام مالی جهانی مانند شبکه عصبی گسترده است؛ شبکهای که بیش از 11 هزار بانک را در سراسر جهان به یکدیگر متصل نموده و سالانه میلیاردها پیام بین بانکی را به مقصد میرساند. سیاسی کردن این شبکه مالی حیاتی و تحت فشار قرار دادن مقامات ناظر بر آن از طریق تهدید آنها به برخورد قانونی، اقدامی بیثباتکننده است. از طرفی چنین اقداماتی میتواند به تلاشهای چین، روسیه و اتحادیه اروپا بهمنظور یافتن جایگزینی برای دلار سرعت ببخشد و علاوه بر آسیب زدن به شرکتهای آمریکایی، جایگاه آمریکا را در اقتصاد جهانی متزلزل کند.
آمریکا و اروپا از سال 2012 تا سال 2016 دسترسی ایران به سوئیفت را قطع کرده بودند که به موجب مفاد توافق هستهای وین، این دسترسی بار دیگر برقرار شد. شرایط کنونی اما متفاوت از گذشته است و به نظر نمیرسد مسدود کردن دسترسی ایران به سوئیفت کمکی به تحقق اهداف آمریکا و کشورهای غربی در رابطه با ایران بکند. چنین اقدامی نهتنها به تقویت مواضع منتقدان سرسخت برجام در ایران منتهی خواهد شد، بلکه حتی ممکن است خروج ایران از برجام را نیز به دنبال داشته باشد.
نکته اصلی این است که آمریکا احتمالاً بدون همراهی متحدانش، در موضوع ایران راه به جایی نخواهد برد و به خواستههای خود نخواهد رسید. البته دولت ترامپ تاکنون حتی نتوانسته است دقیقاً مشخص کند که از ایران چه میخواهد. رئیسجمهور آمریکا صرفاً ایران را به «یک توافق خوب» فرا میخواند و معلوم نیست که چه توافقی مد نظر اوست. در این میان مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، مذاکره با ایران برای رسیدن به توافق جدید را منوط به پذیرش 12 شرط از سوی ایران کرده است؛ شروطی که خروج ایران از سوریه و قطع روابط این کشور با حزبالله لبنان در بین آنها دیده میشود.
در هر صورت فارغ از اینکه آمریکا چه خواستههایی از ایران دارد، باید پذیرفت که تحقق این خواستهها بدون کمک متحدان سنتی واشنگتن (از جمله دولتهای اروپایی) میسر نخواهد بود. آمریکا تنها زمانی میتواند با اعمال فشار بر ایران به نتیجه دلخواه خود برسد که اتحادیه اروپا بپذیرد که توافق هستهای وین مرده است و باید فکری به حال جایگزین آن کرد؛ اتفاقی که تاکنون رخ نداده است.