مدتهاست که از «فرصت طلایی» برای بنگاههای اقتصادی سخن گفته می شود، همان گفتمانی که معتقد است تأمین مالی اقتصاد ایران بانکمحور است و این سبب ناکارآمدی تأمین مالی بنگاههای اقتصادی شده است. رونق که به بازار سرمایه رسید این گفتمان تقویت شد و خیلیها تاکید کردند که باید بانکمحوری کاهش یابد و در فرآیند تأمین مالی بنگاهها بازارمحوری در اولویت قرار گیرد. آنها معتقدند که بازارمحوری شرط رشد و توسعه اقتصادی و بنگاهها خواهد بود. اصطلاحی پرکاربرد که این روزها بارها مطرح شده است: «هدایت نقدینگی به سمت تولید»؛ شاید تحولات بازار سرمایه و تمایل به ایجاد جذابیت در ذهن برخی از سیاستمدارها هم از همین گزاره نشأت گرفته باشد.
اما آنچه مشخص نیست این است که آیا واقعاً تغییر ساختار تأمین مالی ایران از بانکمحوری به سمت بازارمحوری اسباب رشد سرمایهگذاری و رشد اقتصادی خواهد بود و یا اینکه ضرورت دارد ابتدا ذهنیت خود را در ارتباط با تأمین مالی اقتصاد بازسازی کنیم؟ اصلاً در مسیر اجرای این ایده موانع و مشکلات کدام است و چه باید کرد؟
عدم توجه به بازار سرمایه یا بروکراسی مسیر؟
حسین سلاحورزی، نایبرئیس اتاق ایران به «پایگاه خبری اتاق ایران» میگوید: «واقعیت این است که در همه دنیا فلسفه وجودی بازار سرمایه و بورس تأمین مالی بنگاههاست؛ در ایران توقع و انتظار این بوده که بازار سرمایه چنین نقشی ایفا کند و در زمینه تأمین مالی شرکتها اثرگذار باشد. در تمام سالهای گذشته این اتفاق مهم صورت نگرفته است و کماکان عمده بار تأمین مالی بنگاهها به دوش بازار پول بوده است.»
آیا در دوره رونق بازار سرمایه این خلاء جبران شد یا خیر؟ سلاحورزی پاسخ میدهد: «حداقل انتظار این بود در زمان رونق سرمایه شرایط تغییر کند ولی در عمل چنین نشد.» او درباره چرایی این مسئله توضیح میدهد: «تأمین مالی بنگاهها از دو مسیر در بازار سرمایه رخ میدهد: «بازار سهام و اوراق بدهی؛ هر دو روش برای بنگاهها روش معمولی است که میتوانند از بازار سرمایه تأمین مالی کنند و همه نیازهایشان را معطوف به بازار پول نکنند اما درنهایت این رویهها چندان مورد توجه نبوده است.»
سلاح ورزی درباره دلایل عدم توجه به بازار سرمایه میگوید: «تأمین مالی از سمت بازار سرمایه چندان مورد اقبال بنگاههای اقتصادی قرار نگرفت، صاحبان بنگاهها با ظرفیتهای بازار سرمایه آشنایی کافی ندارند؛ بسیاری از شرکتها به دلیل خانوادگی بودن در ترکیب سهام و عدم گرداوری مستندات و نیازهایی که برای بورس نیاز است، موفق نبودند؛ بروکراسی بازار سرمایه و مقررات بازدارنده این اشتیاق را تضعیف کرده است.»
اتاق ایران چگونه میتواند به فعالان اقتصادی در این مسیر کمک کند؟ نایبرئیس اتاق ایران پاسخ میدهد: «از سال گذشته در اتاق ایران این موضوع را دائما پیگیری کردهایم، در شورای گفت و گو و شورای عالی بورس تاکید شد که زمینه پذیرش شرکتها را در بازار سرمایه فراهم کنیم؛ این هم به افزایش عمق بازار و هم به تأمین مالی شرکتها کمک میکند. باید مسیر را تسهیل کرد تا شرایط برای امکان استفاده روشهای تأمین مالی شرکتها فراهم شود؛ نتیجه این خواهد بود که فشار از روی بازار پول برداشته شده و مسیر برای رونق تولید هموار میشود. همچنین اتاق ایران با شرکت بورس تهران، فرابورس و جامعه حسابداران رسمی تفاهمنامهای امضا کرده تا با همکاری این نهادها سامانهای برای پذیرش شرکتها در بازار سرمایه فراهم آورد. فعالان اقتصادی برای تسریع در امکان تأمین مالی از بورس میتوانند از سامانه رهسار استفاده کنند.»
شاید بورس املاک رهگشا باشد
راه ورود شرکتپروژهها به بورس تقریباً بسته است؛ محسن ضرابی، رئیس اتاق مشترک ایران و عمان هم به «پایگاه خبری اتاق ایران» میگوید: «بازار سرمایه میتواند در این مقطع زمانی پروژهها و زیرساختهای کشور را کمبود منابع مالی نجات دهد؛ نقدینگی سرگردان در کشور که باعث رکودتورمی شده را به سمت تولید ببرد تا در نتیجه آن حجم تولید افزایش یابد؛ استغالزایی بالا رود و حجم صادرات بیشتر شود ولی متاسفانه وقتی به بازار سرمایه مراجعه میکنیم پذیرش شرکت پروژههادر بورس امکان پذیر نیست.
ضرابی درباره دلیل این مسئله میگوید: «ساختار بورس دیدگاه مالی دارد و شناختی از پروژه و کار اجرایی ندارند؛ برای همین حتی پروژههای بزرگ هم نتوانستند از فرصت بازار سرمایه استفاده کنند. پروژه خط انتقال آب از بندرعباس به صنایع معدنی در این مسیر ناموفق بود؛ سه تا از بزرگترین شرکتهای معدنی یعنی چادرملو، مس ایران و گلگهر سهام دار این شرکتاند و اصلاً نتوانستند از فرصت بازار سرمایه استفاده کنند.»
ضرابی معتقد است: «شرایط حاکم بر بازار بورس امکان ورود شرکتها به بورس را نمیدهد ولی امیدواریم در بورس املاک و مستغلات که بورس اوراق بهادار است و موضوع آن املاک نیست، روند پذیرش شرکتها و پروژهها تسریع شود.»
او به پروژههای نیمهتمام اشاره میکند که دولت میخواهد آن را واگذار کند: «برخی از این پروژهها عالی هستند و به لحاظ اقتصادی خیلی مفید خواهند بود ولی چون سرمایه گذار نمیتواند تأمین مالی کند، همینطور بلااستفاده مانده است. بانکها هم به دنبال سود و سرمایه در گردش خود بدون کمترین ریسک هستند و نمیخواهند برای تأمین مالی پروژه ها کار کنند. در این شرایط تنها جایی که این مشکل را میتواندحل میکند بازار سرمایه است؛ باید موانع این بازارها برطرف شود تا امکان پذیرش در بورس تسهیل و تسریع شود.»