نعمت احمدی، حقوقدان
وزیر امور خارجه ایران در سفر شیلی عنوان کرده که برای هر بانکی که مایل به کار در ایران باشد نامه «آرامش از اوفک» خواهد گرفت. اما این چالش در میان است که این وعده تا چه اندازه امکانپذیر خواهد بود. اگر آقای ظریف بتواند این نامه را بگیرد بهترین تعبیری که از این اقدام میتوان کرد، «جالب بودن» آن است. زیرا اگر چنین نامهیی از ناحیه اوفک صادر شود، به باور من دست کمی از برجام ندارد و به نوعی میتوان آن را برجام 2 نامگذاری کرد.
با مهیا شدن این نامه، قاعده به کلی تغییر میکند. شرکتها و بانکهای آسیایی و اروپایی که در شرایط فعلی نمیتوانند با ایران کار کنند دچار معضلاتی همچون عدم صدور مجوز اوفک هستند، بنابراین آنان میترسند با فعالیت دوباره در ایران مشمول جریمههای سنگینی شوند. اگر وزیر خارجه کشورمان بتواند چنین مجوزی از این اداره بگیرد، موضوعات و مسائل ما حل شده و میتوان شاهد ورود شرکتها و بانکهای بینالمللی در کشور بود. نمونه این شرکتها ایرباس و بوئینگ است، اینها آمادگی خود را برای سرمایهگذاری در ایران اعلام کردند اما معضل اصلیشان مجوز اوفک است. اگر چنین مجوزی را بگیرند صرفنظر اینکه بانکها وشرکتها در ایران سرمایهگذاری کنند، سد تحریمها نیز کاملا شکسته میشود. در گام بعدی باید این سوال را مطرح کرد که آیا اساسا امریکا غیر از آییننامههایی که براساس برجام ابلاغ کرده، متعهد به تضمینهای اضافه است یا خیر؟ ما کل توافقی که داشتهایم با گروه 1+5 بوده نه فقط امریکا که در این میان هم تعهداتی از جانب هر دو طرف وجود داشته است. بنابراین این 5کشور هستند که میتوانند تعیین کنند چه تضمینهای دیگری باید صادر شود. در مقابل تعهداتی که ایران داده است قرار شده قطعنامهیی در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شود که شش قطعنامه تحریمی را بیاثر کند.
در این قطعنامهیی که قطعنامههای ششگانه را بیاثر کرده تعهدات باید اجرایی میشد. ایرانیها به قول خود وفادار بودند و تعهدات خود را اجرایی کردند اما طرف غربی تاکنون متعهدانه برخورد نکرده است. آنها روی کاغذ تحریمها را برداشتند اما در عمل و خصوصا مواردی که در قطعنامه 1929 بود کشتیرانی، بانک مرکزی و از همه مهمتر سویفت ما هنور هم در شرایط تحریمی بهسر میبرند. این در حالی است که موشکهای ایرانی بهانه جدید غربیها برای بدقولیهایشان است.
از سوی دیگر موضوع دیگری که مطرح است درخصوص تضمینهاست. این نامه از نظر حقوقی و تضمینی خیال بانکها را راحت خواهد کرد. نامه «آرامش» اگر از سوی خزانهداری امریکا صادر شود حتی دیگر نیازی به تضمین نخواهد داشت و بانکها نیازی به موارد دیگر نخواهند داشت.
باید این موضوع را در نظر داشت که همه بانکها از مجازاتهایی که از سوی غرب و امریکا صادر میشود، میترسند. فراموش مان نشود در گذشته چندین بانک غربی حتی تا سقف 9میلیارد دلار از سوی امریکا جریمه و متهم شدند که در ایام تحریم با ایران همکاری میکردند. بانکها میترسند و اگر نامه «آرامش» از سمت امریکا صادر شود، بدون شک مساله را حل شده بدانید.
مساله دیگر که باید آن را بررسی کرد تعیین دولت جدید امریکا و نقش آن بر قطعنامهها یا تضمینهایی است که باید به رسمیت شناخته شوند. عادتهای بینالمللی پیچیدگیها، آثار و تبعات مختص به خود را دارند. با تغییر دولتها امکان ندارد قراردادهایی که دولت قبلی با سایر کشورها بسته آنها به رسمیت شناخته نشوند. بهطور مثال دونالد ترامپ، کاندیداتور جمهوریخواهان اعلام کرده در صورت رییسجمهور شدن، قطعنامه ایران را پاره خواهد کرد. این در حالی است که به هیچ عنوان چنین امکانی وجود ندارد. قطعنامه یک توافق بین ایران و امریکا نبوده و نیست. این توافق و تضمینهای آتی بین این دو کشور نیست، بلکه با جهانیان است که به سر منزل مقصود رسیده است.
دنیا سازمانی به نام سازمان ملل دارد و این سازمان ملل، شورایی به نام شورای امنیت دارد که 5عضو دایمی و 10عضو غیردایم دارد. قطعنامههایی که نوشته میشود، باید توافق 5کشور در آن دیده شود چراکه اگر هر یک از این پنج عضو به قطعنامه رای منفی دهند وتو میشود و آن قطعنامه دیگر امضا نخواهد شد.
حال چه آن 6قطعنامهیی که علیه ایران در شورای امنیت تصویب شد و چه قطعنامه2231 که 6قطعنامه قبلی را بدون اثر کرد هیچ یک ارتباطی به امریکا ندارد و یک تصمیم کاملا بینالمللی است و تغییر دولت تاثیری در قطعنامه نخواهد داشت.
اما در این میان یک مساله است و آن اینکه به هر حال قدرتی که رییسجمهور امریکا دارد بسیار زیاد است. در امریکا پایههای قدرت را 3مرجع تشکیل میدهند. کاخ سفید، کنگره و دیگری سنا. در شرایط فعلی اکثریت سنا با جمهوریخواهان است اما در آینده بدون شک سناتورهای دموکرات برنده خواهند بود و با این حساب کنگره در اختیار آنان خواهد بود. اگر ترامپ که بسیار بعید است منتخب مردم امریکا باشد، رای بیاورد، تنها ریاستجمهوری را دارد و سایر حمایتها از او دور خواهد ماند. بنابراین فقط میتواند چوب لای چرخ بگذارد و نمیتواند قطعنامه شورای امنیت را بیاثر کند و برای برجام مشکلی پیش نخواهد آمد.
بنابراین ما وحشتی از انتخابات امریکا نخواهیم داشت. مگر اینکه یک حادثه غیرمترقبه در رابطه ایران و امریکا پیش بیاید که آن تاثیرگذار باشد وگرنه در حالت عادی همهچیز روند طبیعی خود را طی خواهد کرد.