سرزمین ایران، چه زمانی که پهناورترین سرزمین کره خاکی بود و چه امروز که در زمره 20 کشور وسیع دنیاست، سرزمینی روستانشین بوده است و گذر زمان و طی شدن دوران تاریخی متوالی باعث نشده که این واقعیت جغرافیایی در پهینه ایران، کماهمیت جلوه نماید و موضوعی حاشیهای در نظر گرفته شود. اما آنچه مبنای نگارش این یادداشت قرارگرفته، توجه به این نکته مهم و تأثیرگذار است که علیرغم تداوم تاریخی و جغرافیایی روستانشینی در ایران، نگاه به روستا بهعنوان پدیدهای راکد و کم اثر – بهسان موجودیت سنتی آن- نهتنها دور از واقعیت و خیالپردازانه است، بلکه منشأ تصمیماتی خواهد بود که با نادیده گرفتن تغییرات صورت گرفته، زمینه عدم توفیق برنامهها و نهایتاً فرایند توسعه در روستاها را فراهم میآورد.
مفهوم بازساخت روستایی، مفهومی جدید در ادبیات برنامهریزی توسعه روستایی است که با نگاهی به گذشته و سیر تاریخی روستاها، تغییرات و تحولات صورت گرفته در روستاها را بهعنوان مبنای تصمیمات و الزامات توسعهای در نظر میگیرد. برنامهریزی متکی بر رویکرد بازساخت، با نگاهی راهبردی به درون و بیرون سیستم سکونتگاهی، 4 حوزه را مبنای شناخت شرایط موجود و گزینش واکنش مناسب قرار میدهد:
الف- حوزههای درون سیستم سکونتگاههای روستایی
1-دگرگونیهای اجتماعی- اقتصادی و محیطی- اکولوژیکی
تصویر سنتی از روستاهای کشور بهعنوان فضاهای سکون و رکود، دیگر با واقعیتهای جاری در این فضاهای جغرافیایی همخوانی ندارد و دگرگونیهای گسترده و عمیق در حوزههای فرهنگی، نهتنها شرایط اجتماعی و جمعیتی این سکونتگاهها را دستخوش تحول کرده، بلکه پیامدهای اقتصادی این دگرگونیها نیز باعث استقرار فعالیتهای جدیدی شده است که منطبق با ساختارهای جمعیتی و اجتماعی و در راستای واکنش به دگرگونیهای محیط بیرونی ایجادشدهاند. همچنین تغییرات محیطی اکولوژیکی که ریشه در تغییرات اجتماعی اقتصادی مذکور و نیز تغییرات جغرافیایی و زیستی دارند، باعث شدهاند که ساختارها و کارکردهای تولیدی، سکونتی و توسعهای روستاها دستخوش تغییر و دگرگونی گردد.
2-قابلیتها و نیازهای جدید
در پی تغییرات صورت گرفته در روستاها، این قابلیتها و نیازهای جدید هستند که رخ مینمایند و به عبارتی اگر در قرون و یا حتی دهههای گذشته، این قابلیتهای طبیعی و انسانی مرتبط و همراستا با توسعه کشاورزی بودند که موجبات رونق تولید و کفاف معیشتی خانوارهای روستایی را فراهم میآوردند، امروز دیگر اکتفا به این قابلیتها پاسخگوی نیاز روستاها به واکنش مناسب و درخور تغییرات صورت گرفته نیست، بلکه مجموع قابلیتهای مرتبط با توسعه انسانی، توسعه زیرساختی، پیوندهای روستایی- شهری، سلامت زیستمحیطی است که میتواند نشانگر قابلیتهای روستاها برای تعریف و تدوین فعالیتها و ساختارهای جدید توسعهای باشد.
از سوی دیگر، نیازهای مردم روستایی نیز هم پای شهرنشینان رشد کرده و تنوع نیازهای شکلگرفته در روستاها بهواسطه نو بودن شکلگیری آنها در فضای روستایی، زمینه شکلگیری طیف گستردهای از فعالیتها را – که اتفاقاً ممکن است در حالت اشباع در فضاهای شهری حضور دارند- روانه روستاها کند.
ب- حوزههای محیط سیستم سکونتگاههای روستایی
1-جهانیشدن
تغییرات بنیادی و گستردهای که در ساختارهای سیاسی، فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی و درنتیجه فرایندهای منتج از جهانیشدن رویدادهاند، روستاها را نیز همانند شهرها متأثر ساخته و نوع و شدت تقاضا از فضاهای روستایی را دگرگون کرده است. عمقی شدن کشت و فشار فراوان بر اراضی کشاورزی، تغییرات در محصولات در جهت تأمین ذائقه مشتریان بازارهای جهانی، حرکت از معیشت کشاورزی به سمت ایجاد و توسعه بنگاههای گردشگری و سرمایهگذاری در فعالیتهای منطبق با خواستهها و نیازهای گردشگران خارجی، ازجمله آثار هضم شدن فضاهای روستایی در جریانهای جهانشمول سیاسی - اقتصادی است.
2-غلبه شهرنشینی
ایران دیگر کشوری با غلبه جمعیت روستانشین نیست و هرسال، شاهد فزونی تعداد و سهم جمعیت شهری در مقابل روستانشینی هستیم. غلبه شهرنشینی، قویترین محرکی است که میتواند روستاهای ایران را دچار بازساخت نموده و ساختارهای سنتی آن را فروریزد. پیوندهای متنوع بین روستاها با شهرها، زمینه تحولات گستردهای را در نواحی روستایی ایجاد نموده و علاوه بر اینکه تقاضای فراوانی را در روستاها برای بهرهمندی از امکانات و خدمات موجود در شهرها موجب شده، فضای جدیدی را برای ایجاد و توسعه فعالیتهایی که بهطور سنتی در شهرها مستقر میشدند را ایجاد کرده است. این میتواند موجب کمک به تأمین منابع بنگاههای شهری از سویی، و بهرهمندی روستاها از منافع فعالیتهای اقتصادی نوپدید مانند صنایع دارای تکنولوژی پیشرفته، اقامتگاههای گردشگری مجهز و مدرن، و مواردی نظیر این، از سوی دیگر باشد.
چنانکه پیداست، بازساخت روستایی میتواند در عین اینکه در قامت یک موقعیت جدید و بیسابقه، موجب هراس برنامهریزان و سیاستگذاران را فراهم آورد و واکنشهای از سرناآگاهی و عدم شناخت یا از سر فقدان توان لازم برای واکنش متناسب را در پی داشته باشد. اما همین مقوله فرصتهای فراوانی را خصوصاً برای فعالان اقتصادی ایجاد نموده است که میتواند بهشرط دقت نظر و نگاه راهبردی و بلندمدت، هم بازار گستردهای را برای محصولات ایشان در روستاها فراهم کند و هم سهم مهمی از اشتغال روستایی را پوشش دهد. در وضع موجود، نقشآفرینی فعالان اقتصادی بخش خصوصی و سرمایهگذاران، بهویژه با توجه به رویکرد جدی دولت در برنامه ششم توسعه کشور برای ایجاد رونق اقتصادی در روستاها که مشخصاً مورد تصریح و تأکید قرارگرفته است، نقشی بسیار مهم و بیبدیل است. زیرا فعالان اقتصادی بهواسطه ارتباط مداوم با بازارها و شناخت از کم و کیف تقاضای موجود در بازارهای شهری، هم میتوانند زمینه افزایش سود ناشی از بهرهگیری از منابع ارزانقیمت روستایی را به دست آورند و هم اینکه زمینه ایجاد فعالیتهای نوپای اقتصادی را در روستاها ایجاد نمایند که حاصل آن، ایجاد اشتغال پایدار روستایی است.