مسعود خوانساری؛ رئیس اتاق تهران
اساساً توافق هستهای یک اجبار غیرقابل تردید بود.» این جمله قاطع، نه از سوی دولتمردان، که از زبان یکی از چهرههای اصلی بخش خصوصی کشور بیان شده است. مسعود خوانساری، مردی بلند قامت که گرد خاکستری چند دهه حضور در مناصب مدیریتی کشور روی موهایش نشسته و حالا بر کرسی ریاست اتاق بازرگانی تهران تکیه زده، اعتقاد دارد:«دستاوردهای برجام را نه میتوان و نه باید رد کرد. اینکه امروز اقتصاد ایران موفق نشده که از پس موانعی مانند بیکاری برآید، باید در جایی دیگر جستوجو کرد.» خوانساری بهعنوان نماینده پارلمان بخش خصوصی کشور، با «روزنامه ایران» به گفتوگو نشسته و از دستاوردها و البته حاشیههای برجام روایت کرده است. رئیس اتاق تهران برجام را الگوی موفقی میداند که اگر از همین الگو برای حل سایر مسائل نیز استفاده شود، میتوان زمینههای لازم برای فعالیت سرمایهگذار خارجی و حرکت مولد بخش خصوصی را در فضای کنونی ایجاد کرد.
ارزیابی شما از اثرات اجرای برجام طی مدت سپری شده چیست؟
توافق هستهای نقطهای درخشان در تاریخ دیپلماسی ایران بود. از این منظر نباید به هیچ عنوان چنین دستاوردی را تکذیب یا خفیف کرد. توافق هستهای در واقع بازگشت ایران به مدار توسعه و حرکت در مسیر اقتصاد جهانی تلقی می شود. به طور حتم بدون این اتفاق وضعیت اقتصادی کشور بشدت خطرناک و نگرانکننده میشد، از این جهت برجام را باید یک نقطه عطف قلمداد کرد. نقطهای که موجب شد برمبنای آن اقتصاد ایران جان دوباره بگیرد. به هرحال برهیچکس پوشیده نیست که طی سالهای تحریم ظالمانه علیه اقتصاد کشور، هزینههای بسیاری را متحمل شدیم که مهمترین آنها دوری از تکنولوژیهای روزآمد جهانی، فاصلهگیری از فضای صنعتی و تجاری جهانی و عقب افتادگیهای صنعتی بود. همه اینها در صورتی که ادامه پیدا میکرد، اقتصاد ایران دچار بحرانهای جدی میشد. البته همان زمانی که توافق هستهای به انجام رسید هم وضعیت اقتصادی کشور بشدت بحرانی بود.
مثل رکودی که در آن قرار داشتیم. رکود تنها یک نمونه عینی و مشخص و مملوس از اثرات تحریمهاست. غیر از رکود ما مشکلات زیادتری هم داشتیم که البته جمع همه آن به رکود منجر شد. افزایش هزینههای تجاری، کاهش ارتباطات صنعتی و صادراتی با جهان به پایینترین نقطه ممکن، قطع ارتباطات بانکی و مالی با جهان و فهرست بلندبالایی از مشکلات دیگر همگی محصول یک دهه تحریم ظالمانه غرب بود. البته از پس این تحریمها خودباوری هم در کشور ایجاد شد ولی نکته اینجاست که همیشه باید هزینه و فایده را در نظر داشت. به طور کلی هزینه تحریمها بسیار بالا بود. به هرحال توافق هستهای نقطه پایانی بر شرایط قبلی بود.
البته انتقادهایی میشود که چرا طی مدت گذشته اقتصاد ایران با جهش روبهرو نشد و از همین زاویه توافق هستهای نشانه میرود. حتی آمارهای رشد اقتصادی هم با تردید مواجه میشود. این شبههها را درست میدانید؟
خیر. توافق هستهای یک اقدام منطقی و خردمندانه بود. توافق هستهای در نهایت بستر را مهیا میکند تا حرکت در مسیر جدیدی آغاز شود. قرار هم نبود که توافق هستهای برای اقتصاد ایران معجزه کند. نکته اینجاست که اگر توافق هستهای به ثمر نمینشست، قطعاً خسارتهای بسیاری به اقتصاد ایران وارد میشد. الان حداقل دامنه این خسارتها بسیار کم شدهاست. از سوی دیگر در نظر داشته باشید که از نظر تعاریف علمی از رکود خارج شدهایم ، به رشد اقتصادی 6 درصد رسیدهایم و تورم هم کاهش یافتهاست. همه اینها دستاوردهای دولت است که نباید آنها را نادیده گرفت. این دستاوردها هم در بستر توافق هستهای به دست آمدهاست. اما این انتظار از منظر اقتصادی به هیچ عنوان منطقی نیست که همه چشم به جهش ناگهانی و مثال زدنی طی مدت دو سال بدوزیم. به هرحال اقتصاد به این سرعت عمل نمیکند و همیشه جمع عوامل به رونق قطعی اقتصادی کمک میکند. به طور نمونه امروز در اقتصاد مشکلاتی ساختاری وجود دارد که اگر آنها حل و فصل نشود، قطعاً نمیتوانیم انتظار رونق قطعی داشته باشیم.
اینها دیگر به برجام مربوط نیست. موضوع این است که آیا میتوان توافق هستهای را همانطور که برخی منتقدان میگویند بیاثر یا کم اثر دانست؟
خیر. هر توافق حقوقی در هر دوره زمانی بازتاب دهنده وضعیت کشور است. به طور حتم برجام یکی از مؤثرترین اقدامات تاریخی کشور بودهاست. حتی باید دقت داشت که اساساً توافق هستهای یک اجبار غیرقابل تردید بود. یعنی اینطور نبود که بتوان کشور را با وضعیت سابق اداره کرد و نگاهی به دنیای بیرون نداشت. اقتصاد ایران از هر نظر در تنگنای مطلق قرار داشت. در این شرایط اصلاً نباید به این فکر کرد که توافق هستهای لازم بود یا نه. پاسخ ساده و قطعی است که این توافق نیاز ضروری کشور بود.پس این گزاره را باید فراموش کرد. حضور هیأتهای پرشمار خارجی در ایران، توافقهای مالی و تجاری با کمپانیهای بزرگ جهان مانند ایرباس، همکاری مجدد بین بانکی و امکان انتقال پول، کاهش هزینههای تجاری و ایجاد امکان صادرات کالا به کشورهای دیگر، دسترسی سادهتر به بازارهای منطقهای و موارد بسیار دیگر محصول برجام است. طی دو سال گذشته هم هیأتهای پرشمار از ایران روانه خارج شدهاند و هم هیأتهای زیادی از آنسوی مرزها به ایران آمدهاند. همه این نشانهها مشخص میکند که ایران آماده پذیرایی از خارجی هاست و این مهم محقق نمیشد مگر اینکه برجام به سرانجام میرسید. بنابراین دستاوردهای برجام را نه میتوان و نه باید رد کرد. اینکه امروز اقتصاد ایران موفق نشده که از پس موانعی مانند بیکاری و...برآید را باید در جایی دیگر جستوجو کرد. برجام محصول خردمندانه، عقلگرایانه و منطقی دولت یازدهم است.
آیا میتوان مشکلات کلان اقتصادی را به توافق هستهای ربط داد؟ مثل همین مواردی که گفتید.
ببینید اقتصاد ایران مشکلات ساختاری و ریشهای غیرقابل انکاری دارد. به طور خاص موضوع تأمین اجتماعی، موضوع مالیاتی و وضعیت نظام بانکی را بهعنوان سه شاخص در نظر بگیرید. همین سه مورد موجب شده تا بنگاههای صنعتی و تجاری واقعاً دچار بحرانهای جدی شوند. خواسته بخش خصوصی همیشه از دولت این بوده که همان روش برجام یعنی حرکت عقلانی و اجرایی را در این بخشها پیاده کند. به هرحال از دولتی که موفق شده توافق هستهای را به سرانجام برساند، میتوان انتظار داشت که مشکلاتی مانند آنچه بیان شد را نیز حل کند. امروز موضوع این است که وضعیت کسب و کار در اقتصاد ایران چندان سهل و تسهیل شده نیست. بنابراین سرمایهگذار خارجی و داخلی هم با دست باز و دل آرام به استقبال کار در ایران نمیآید. از طرف دیگر فساد در اقتصاد ایران بیداد میکند. در چنین شرایطی نباید از سرمایهگذار خارجی انتظار داشت که داراییهایش را به ایران منتقل کند. این موضوعات ساده و غیرقابل گذشت نیست. به هرحال همه میدانیم که سرمایهگذار خارجی برای حضور در اقتصاد یک کشور به شاخصها بشدت توجه میکند و وقتی شاخصها اینگونه علائم ناامیدکننده از خودشان نشان دهند، همه چیز برهم میریزد. حالا خواسته بخشخصوصی از دولت این است که با همان تدبیری که برجام را به سرانجام رساند، این مشکلات ساختاری را هم حل کند. اینها همگی در اختیار دولت است و قطعاً با شناختی که از کابینه وجود دارد، میتوان انتظار رفع مشکلات را داشت. اما در هرحال، موارد اشاره شده را نمیتوان به برجام ربط داد. برجام و توافق هستهای قراردادی تاریخی و زمینه ساز رشد اقتصاد ایران است. موضوع اینجاست که ما باید در داخل هم زمینهها را برای بهرهگیری هرچه بیشتر و بهتر از این قراردادها مهیا کنیم. در صورتی که این اتفاق رخ ندهد، به طور حتم فرصتی تاریخی را از دست دادهایم. نیاز بسیار ضروری و حیاتی ما این است در وفاقی ملی و با وحدتی سراسری مشکلات حل شود. برکسی پوشیده نیست که مشکل امروز جامعه ایران اشتغال است و بنابراین باید تمام برنامه و نگاه مسئولان روی این موضوع متمرکز باشد که برای جوانان کشور اشتغال ایجاد شود. این هدف نه سیاسی و نه جناحی است و همه دلسوزان کشور باید ذهنشان را مشغول یافتن راهکاری برای حل این مشکل کنند.
روی صحبتتان با دولت است. اما بخش خصوصی چطور؟ به نظر شما بخش خصوصی کشور در مورد برجام خوب عمل کرد؟ یعنی از فرصتها درست استفاده شد؟
بخش خصوصی ایران هم یک دهه از تعامل درست و منطقی با اقتصاد جهان محروم بوده است. بنابراین برخی اصول مانند مذاکرات تجاری و دیپلماسی رفتار را باید در بخش خصوصی تقویت کرد. با وجود این بخش خصوصی ایران از دل و جان مایه گذاشت و نشان داد که برای پیشرفت اقتصاد کشور تا هرنقطهای پیش میرود. به هرحال در سالهای سخت تحریمها همین بخش خصوصی، اقتصاد ایران را حفظ کرد و همین بخش خصوصی بود که زمینهساز ادامه حیات اقتصاد ایران شد. بعد از برجام هم نهایت تلاش به کار گرفته شد تا بخش خصوصی بیشترین تمرکز را برای احیای روابط با کشورهای دیگر بگذارد. اما بخش خصوصی هم اختیارات محدودی دارد. به هرحال سرمایهگذار خارجی نیاز به تضمینهایی دارد که در اختیار بخش خصوصی نیست یا در مورد مشکلات ساختاری که به آنها اشاره شد، بخش خصوصی تنها میتواند راهکار ارائه دهد که به طور خاص این اتفاق در اتاق بازرگانی تهران هم رخ داده است. مبارزه با فساد و رفع این مشکلات ساختاری با دولت است. در نهایت باید بگویم که بخش خصوصی ایران پس از توافق هستهای کم نگذاشته و همچنان به تلاش ادامه داده است. به هرحال همه صاحبان کسب و کار دلبسته اقتصاد کشور هستند. اما سرمایهگذاریهای بیشتر و مولد نیاز به تضمینهای بیشتر و منطقیتر هم دارد. همه حرف ما این است که دولت میتواند با همان الگویی که برجام را به سرانجام رساند، زمینه حل مشکلات کلیدی و ریشهای کشور را مهیا کند. در اینصورت هم بخش خصوصی ایران و هم سرمایهگذار خارجی آماده است که در اقتصاد ایران حضوری جدیتر داشتهباشد. نباید فراموش کرد که اقتصاد ایران مزیتهای بسیاری دارد که هیچ سرمایهگذاری آنها را نادیده نمیگیرد. امکان دسترسی به بازارهای منطقهای با جمعیت 400 میلیون نفری، دسترسی به جاده و فرودگاه و راهآهن و از همه مهمتر امنیتی که در کشور حاکم است همگی داراییهای مثال زدنی ماست که باید از زمینهها برای بهرهگیری بهتر از آنها استفاده کنیم. امروز باید گفت که دیپلماسی کار خودش را کرده و باید منتظر عمل در بخشهای دیگر باشیم.