اقتصاد اول ایران، به منابع زیرزمینی نفت و گاز متکی است اما چگونه میتوان با دیپلماسی انرژی در منطقه و جهان تأثیرگذار بود؟ مهدی عسلی، مدیرکل سابق مجامع انرژی و امور اپک وزارت نفت در گفتوگو با پایگاه خبری اتاق ایران میگوید: «درآمدهای حاصل از صادرات نفت و گاز تا حدودی به ایران برای گسترش نفوذ منطقهای آن کمک کرده است. اما این درآمدها محدود است؛ مثلاً تولید ناخالص داخلی ما کمتر از یکدرصد تولید جهانی است و اقتصاد ما در منطقه بعد از ترکیه و عربستان در رده سوم قرار دارد و در مقابل امکانات گسترده مالی و فنی قدرتهای بزرگ جهانی قرار دارند که ارزشهای متفاوت از ما دارند.» به گفته عسلی، آنها سعی میکنند جلو نفوذ ما را گرفته و ما را محدود کنند. بنابراین طبعاً نباید انتظار داشت در کوتاهمدت ایران بتواند تغییرات مطلوب خود را در خاورمیانه برقرار کند و ممکن است سالهای زیادی برای این منظور لازم باشد.
او درباره فرصتها و تهدیدهای اقتصاد انرژیمحور میگوید: «طبیعی است که هر چه سهم بخش نفت و گاز در اقتصاد ما بزرگتر بوده و درآمدهای نفت و گاز برای کشور ما اهمیت بیشتری داشته باشد؛ باید بیشتر به حفظ جایگاه توجه شود. چون این درآمدها بهدلیل قیمتهای پر نوسان نفت و گاز با نا اطمینانی بزرگی مواجه هستند. اقتصاد ما با چالش بزرگ تحمل این نوسانات (که مثلاً گاهی درآمد دولتها را به نصف یا کمتر کاهش میدهد و یا بالعکس) مواجه است.»
عسلی معتقد است: «درآمدهای ارزی این منابع اجازه داده است که دولتها از طریق سرمایهگذاری این درآمدها رشد اقتصادی ایران را تسریع کنند. توسعه صنایع پاییندستی نفت و گاز و نیز صنایع انرژیبر از فرصتهایی است که میتوان برای رشد سریعتر اقتصادی کشور از آنها بهره برد.»
او به برجام اشاره میکند و اینکه بعد از برجام تحریمهای برداشتهشده عمدتاً نفتی هستند و میگوید: «در بخش نفت و گاز بیشترین استفاده را کرده و با افزایش تولید و صادرات نفت و گاز از لغو تحریمها در جهت افزایش درآمد کشور عمل کرده است.»
عسلی به اهمیت دیپلماسی انرژی اشاره میکند و درباره اهداف بلندمدت و کوتاهمدت موردتوجه در دیپلماسی انرژی ایران میگوید: «دیپلماسی مذاکره نمایندگان کشورها با یکدیگر برای پیگیری اهداف سیاست خارجی آن کشوراست. دیپلماسی انرژی هم عبارت استاز مدیریت مذاکرات مربوط به منابع انرژی (برای کشور ما عمدتاً نفت،گاز، برق و نیروی هستهای) در سطح بینالمللی برای تعقیب اهداف سیاست خارجی کشور. مذاکرات انرژی کشور یا در جهت افزایش قیمت نفت و گاز (از طریق مذاکرات در اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز) برای افزایش درامد کشور است یا در جهت رسیدن به توافقهایی برای صادرات مازاد بر مصرف داخلی نفت و گاز کشور به کشورهای متقاضی این حاملهای انرژی (در منطقه و سایر مناطق دنیا) که آنهم نهایتاً بهمنظور افزایش درآمد و نفوذ سیاسی کشور در منطقه و در دنیا صورت میگیرد.»
به گفته مدیرکل سابق مجامع انرژی و امور اپک وزارت نفت جایگاه ایران در دیپلماسی انرژی، در مسائل منطقهای به عوامل متعددی بستگی دارد؛ «جایگاه هر کشور در مذاکرات بینالمللی در وهله اول به قدرت نسبی آن و تا حدودی نیز به مهارت دیپلماتهای آن کشور مربوط است. قدرت نسبی ایران در مذاکرات مربوط به انرژی به عظمت نسبی منابع نفت و گاز ایران و مخصوصاً ظرفیت تولید آن و تا حدی نیز به مهارتهای مذاکرهکنندگان ایران بستگی دارد.»
او تصریح میکند: «ناآشنایی مذاکرهکنندگان با بازارهای نفت و گاز و ساختار اوپک در دولت قبل موجب شد منافع کشور تضعیف شود درحالیکه مقامات وزارت نفت در دولت یازدهم موفق شدهاند جایگاه کشور در اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز را تقویت کنند. اما آنچه خواهد توانست جایگاه ما را بهمراتب بیشتر تقویت کند، ظرفیت تولید نفت و گاز و نیز صادرات نفت و گاز کشور است.»
به گفته تحلیلگر ارشد حوزه انرژی، «در سطح منطقه طبعاً عظمت منابع نفت و گاز کشور و ظرفیتهای تولیدی ما به ما کمک میکند با طرفهای مقابل از موضع قدرت مذاکره کنیم. افزایش ظرفیت گاز کشور به دولت ایران اجازه داد در مقابل درخواستهای افزایش قیمت گاز صادراتی ترکمنستان به ایران ایستادگی کرده علیرغم قطع صادرات گاز آن کشور تسلیم آن خواستهها نشود. درحالیکه درگذشته در شرایط مشابه نمایندگان دولت قبلی پذیرفته بود قیمت گاز وارداتی را افزایش دهد.»
عسلی تأکید میکند: «موقعیت ایران در صادرات نفت در سطح بینالمللی بااهمیت و موقعیت کشور در مورد گاز در حال بهبود است و با افزایش ظرفیتهای تولید کشور در نفت و گاز این موقعیت بهبود بیشتری پیدا خواهد کرد. موفقیت در مذاکرات بینالمللی انرژی کشور تا حدودی نیز بستگی به مهارتهای دیپلماتهای انرژی کشور دارد که خوشبختانه در حال حاضر افراد باتجربه و توانمندی در سطوح مختلف وزارت نفت و نیرو این مذاکرات بینالمللی را پیگیری میکنند.»
او در پاسخ به اینکه چقدر ایران میتواند از ظرفیت دیپلماسی انرژی برای حل مسائل خود و تأثیرگذاری بر معادلاتی چون ارتباط با آمریکا بهره بگیرد؛ میگوید: «با توجه به کاهش وابستگی نسبی آمریکا به واردات نفت و مخصوصاً گاز و نیز قطع صادرات نفت ایران به آمریکا از سالهای دور و ممنوعیت سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در فعالیتهای صنایع نفت و گاز ایران از سوی دولت آمریکا، تأثیر مستقیم دیپلماسی انرژی بر روابط ایران و آمریکا محدود است هرچند در مذاکرات مربوط به برنامه انرژی هستهای ایران مهارتهای دیپلماتهای کشور منجر به نتیجه شده و برجام را به ارمغان آورد؛ برجام مخصوصاً در بخش انرژی و به دلیل لغو تحریمهای صادرات نفت ایران بسیار مثبت بود.» به گفته عسلی، هنر دیپلماسی و توجه به دیپلماسی انرژی راهی نو برای رسیدن به اهداف بلندمدت توسعهملی و راه رسیدن به منافع ملی در سطح جهانی است؛ باید به این حوزه بهصورت تخصصی توجه شود.