بایزید مردوخی، کارشناس اقتصادی
الزامات اقتصاد ایران برای سال جدید و چهار سال آینده کدام است؟ در میان دوگانه "بهبود – رکود"، برای اقتصاد ایران چه باید کرد؟ بایزید مردوخی در گفتوگو با پایگاه خبری اتاق ایران میگوید: «در بررسی اقتصاد ایران باید نگاهی به گذشته انداخت و به افق آینده چشم دوخت؛ اگر ارزیابی ما نسبت به چهار یا شش گذشته باشد امروز در نقطه مناسبی قرارگرفتهایم؛ اما هنوز مسائل اقتصاد ایران خیلی زیاد است.»
صنعت مسئله اقتصاد است
مهمترین مسئله اقتصاد ایران در چه حوزهای مشاهده میشود؟ مردوخی پاسخ میدهد: «در صنعت ایران.» این مسائل چیست؟ او میگوید: «مسائل «صنعت امروز» (جهان) فراوان است ولی «مسائل امروزِ» (ایـران)، فراوانتـر، جـدیتـر و خطرنـاکتر است. مسائل «صنعت امروز» نباید فقط موردتوجه اقتصاددانها باشد، باید دانشکدههای فنی بـر روی مسـائل فنـی و تکنولـوژیکی، در دانشکده حقوق و علوم سیاسی بر روی مسائل حقوقی و بینالمللی و در دیگر مراکز علمی، بر روی سـایر جنبـههـای آن بحث شود.»
به گفته استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، مسائل جهانی و تکنولوژیکی صنعت صـرفاً بـه دلیـل جـداییناپـذیر بـودن مسائل امروز صنعت ایران از مسائل صنعت جهان و همچنین به جهت ترسیم چارچوبی جهانی با چند مانع روبهروست.
این موانع کدماند؟
بایزید مردوخی میگوید: «دو نوع فشار متضاد در جهان امروز مشاهده میشود: «فشار برای تمرکز اقتصادی، و نیروهای گریز از مرکز سیاسی. از طرفی، تحریمهای چندساله که بهتازگی اقتصاد ایران را رها کرده است صنعت را با مشکلات زیادی مواجه کرده است. اقتصاد دنیا به سمت نوعی همکاری جهانی پیش میرود؛ تمام یا بیشتر اقتصاد جهانی بخشـی از یک «بازار داخلی واحد» خواهد بود که پولی واحد و یک مرکزیت واحد بـرای سیاسـتگذاری پـولی خواهـد داشت.»
او معتقد است: «ازلحاظ سیاسی هم پیشبینی میشود کـه چنـد صـد ٔ زیرمجموعـه سیاسـی بیشـتر بـه نـام «منـاطق» و نـه «کشورها»، ٔ نقشهٔ کره زمین را بپوشاند. برای همین دردسر عصر ما عبارت است از چگونگی امتزاج و تلفیق نیروهای مرکزگرای اقتصـادی و نیروهـای مرکـزگزیـر سیاسی. به گفته یک اندیشمند معاصر، تعداد زیادی جایزه نوبل برای صلح و برای اقتصاد به انتظار کسانی اسـت کـه میتوانند این تعارض را فیصله دهند.»
او تصریح میکند: «بیشتر این همگراییها و جهانیشدنها در چارچوب گروهبندیهای منطقهای عملی خواهد شد و ایـن رونـد احتمالاً تا آنجا پیش خواهد رفت که دولتها بهطور داوطلبانه حاکمیـت اقتصـادی ملـی خـود را بـه یـک سـازمان اقتصادی بینالمللی شبیه سازمان ملـل متحـد تفـویض کننـد. پیوسـتگی متقابـل جهـانی جـای حاکمیـت مطلـق را خواهد گرفت. تبـدیل گات به «سازمان تجارت جهانی» ازجمله گامهای اولیه این فرآیند است.»
پژوهشگر اقتصاد، برنامهریزی و آیندهنگری میگوید: «در حال حاضر تحرک سرمایه درنتیجه نوآوریها و پیشرفتهای جهانی در ارتباطات دور و حملونقل و همچنین کاهش محدودیتهای جریان بینالمللی سرمایه، بهشدت افزایشیافته است. تکنولوژی هم از تحرک بینالمللی بیشتری برخوردار است. سیکل جهانی محصول و تولید سرعت بیشتری پیداکرده و نوآوریها با سرعت بیشتری روی خط تولید قرار میگیرند. در مقابل، عامل کار از تحرک بینالمللی کمتری برخوردار اسـت و موانـع و محدودیتهای روزافزونی بر سر راه مهاجرت و تحرک کارگران وضع میشود.»
چالش اصلی کدام است؟
به گفته مردوخی تجارت جهانی کالا، خدمات و پول در حال گسترش است. در چنین جهانی است که فعالیت صنعتی صورت میگیرد. اما بیش از دو قرن پساز انقـلاب صـنعتی، صـنعتی شدن هنوز چالشی است در برابر ایرانیها.
او درباره چرایی این مسئله میگوید: «صنعتی شدن پایدار، مستلزم سازگاری با تغییرات مداوم اسـت و توانـایی انطباق مداوم با تغییرات. مهمترین خصلتی است که افراد و جوامع انسانی باید از آن برخوردار باشند تـا قابلیـت دوام و زیستمندی پیدا کنند.»
لزوم این انطباق در سایر بخشهای اقتصادی چیست؟
به گفته مشاور اقتصادی و توسعه صنعتی و منطقهای در ایران، این توانایی سازگاری با تغییر، باید در همه بخشهای اقتصاد به وجـود آیـد زیـرا صـنعتی شـدن فرآیندی است که طی آنهمه بخشهای غیرصـنعتی نیـز متحـول میشود. ازاینرو، کلیـد صـنعتی شـدن در همزیستاری بین صنعت و کشاورزی و صنعت و خدمات نهفته است و چالشی که در برابر ما قرار دارد، پاسخگویی بـه این تغییر مداوم و این همزیستاری همهجانبه است.
برای رشد اقتصادی در کنار این تحول، عمل به کدام تئوری لازم است؟
مردوخی، اقتصاددان میگوید: «رشد اقتصادی در کوتاهمدت تئوری نمیخواهد و برای تشخیص و پیشبینی حـدود آن بایـد نگاه کرد به فاصله و تفاوت بین تولید فعلی اقتصاد و ظرفیت تولید آن و نیروهایی که این فاصله را در ماههای آینـده تحت تأثیر قرار میدهند (عواملی مثل اعتماد مصرفکننده، سیکل نوسانات موجودیها، وضـعیت سـایر اقتصـادها و غیره). اینگونه پیشبینیها هرچند برای دولتها و بازارهای مالی مهم هستند، ماهیتاً قادرند نوساناتی را حـول یکروند و در جریان یک دور تجاری پیشبینی کنند. ولی این روش برای پیشبینیهای بلندمدت قابلاستفاده نیسـت.»
دلیل این مسئله چیست؟
او درباره چرایی این مسئله چنین توضیح میدهد: «زیرا آنچه در بلندمدت اهمیت دارد این نیست که فاصله بین تولید و ظرفیت تولید چقدر است، بلکه روند بلندمدت خود ظرفیت و ظرفیتسازی است. علم اقتصاد برای درک و شناخت نیروهای محرک رشد بلندمدت، تئوری خود را دارد که رابرت سالو در دهه 1950 آن را تنظیم و بیان کرد و پسازآن هم تغییرات و اصلاحات زیادی در آن بهعملآمده اسـت. اما این تئوری بهاصطلاح نئوکلاسیک عملاً هـیچ نفـوذی بـر روی سیاستهای اقتصـادی و سیاستگذاران نداشته است. در قلب این تئوری معادلهای قرار دارد به نام تابع تولید که بهموجب آن تولید یک اقتصـاد بستگی به مقادیر سرمایه و کار به کـار گرفتهشده در آن اقتصـاد دارد. درنهایت آنچه حاصل میشود این است کـه موتـور و محـرک رشـد، اول تکنولـوژی است نه سرمایهگذاری و بعداً برای ادامه راه به سرمایه نیاز است. اما نظام اقتصادی ایران بیتوجه به همه این موارد است.»
مهمترین ویژگی صنعت ایران کدام است؟
او مهمترین ویژگی نظام صنعتی ایران را چنین میشمارد:
«در نظام صنعتی ایران نقش ستاد ناهماهنگ، غیردقیق، غیرفنی، غیرتخصصی و کنترلی است؛ مبانی تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری و تولیـد صـنعتی روشـن نیسـت (حمایتها، تعرفهها و استراتژی توسعه صنعتی؛ نقش سیستم بانکی در کمک بهسلامت صنعتی و ارتقاء توان رقابتی صنعت ناچیز است؛ بخش صـنعت ایران باوجود نیاز شدید به توسعه صنعتی مناطق محروم و عقبمانده، فاقـد بانـک تخصصـی توسـعه صنعتی است. بانک فعلی شرح وظایف دیگری برای خود پیداکرده است.
فضای مقرراتی حاکم بر فعالیت صنعتی، فضایی آمرانه، کنترلی و بازدارنده رشد و توسعه صنعتی است. طولانی شدن بیشازحد مرحله گذار از نظام دولتمدار به یک نظام متعادل جایگزین، چشمانداز آینـده تولید، سرمایهگذاری، صادرات و مدیریت اقتصادی بخش صنعت را مبهم ساخته است.»