رادیو مجازی اتاق ایران - 5 اردیبهشت 1403

مهدی پازوکی در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران پاسخ می‌دهد

چرا نظام برنامه‌ریزی در ایران ناموفق است؟

پازوکی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی می‌گوید: برنامه‌ریزی شناخت وضع موجود، ترسیم وضع مطلوب و آینده‌نگری است. تدوین و ترسیم این مراحل به آمارهای دقیق و متقن نیاز دارد ولی در ایران آمارها مشکلاتی دارند. از طرف دیگر، برنامه‌ریزی‌ها کیفی است و در آن به آمایش منطقه‌ای و آمایش سرزمین توجه نمی‌شود.

26 اسفند 1395
کد خبر : 7651
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

چرا برنامه‌ریزی در ایران ناموفق است؟ پرسشی که به تکرار گفته و پرسیده شده است؟ حلقه مفقوده در این نارسایی کجاست و ما از چه گله می‌کنیم؟ مهدی‌پازوکی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران می‌گوید: «به دلیل حوزه کاری و مطالعاتی خود، برنامه‌های توسعه بعد از انقلاب را مطالعه کرده‌ام؛ من در این برنامه ها هیچ تفاوتی نمی‌بینم؛ اما عدم وجود تفاوت در برنامه‌های یعنی ایستایی فکر برنامه‌ریزی و توسعه‌ای.»

پازوکی برنامه‌ریزی را در سه مرحله توضیح می‌دهد: «شناخت وضع موجود با آمار و ارقام، ترسیم وضع مطلوب و آینده‌نگری. بعد از ترسیم این سه مرحله، سیاست‌هایی باید اتخاذ شود که از وضع موجود به وضع مناسب نقل مکان بکنیم.»

او درباره شناخت وضع موجود می‌گوید: «معمولاً یک رابطه مستقیم بین آمار و اطلاعات صحیح در یک جامعه و درجه توسعه‌یافتگی همان جامعه وجود دارد. این یک رابطه مستقیم است و  هرچه جامعه توسعه‌یافته‌تر  باشد، آمار متقن و دقیقی دارد. اما در شناخت وضع موجود، دچار مشکل هستیم و آمارهای نارسا و غیرمتقن در برنامه‌ریزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.»

او معتقد است: «برنامه‌ها باید کمی‌شوند و تا زمانی که کمی‌نشده باشند، نمی‌توان به ارزیابی میزان موفقیت یک برنامه پرداخت. اما تمام بندهای برنامه‌ها، به‌خصوص برنامه ششم توسعه، کیفی هستند. ما اگر وضع موجودمان یک عدد باشد و وضع مطلوب را نیز عددی قرار دهیم که امکانات‌مان اجازه نمی‌دهد آن را محقق کنیم، این برنامه به جایی نخواهد رسید.»

پازوکی مرحله دوم کار در برنامه‌ریزی را ارزیابی عملکرد می‌داند، ما باید بدانیم که در هر سال چقدر به اهداف برنامه‌ها رسیده‌ایم و اگر این ممکن نبوده، عارضه‌یابی شود تا در نهایت با تقویت امکانات یا ایجاد تغییرات در برنامه، به هدف نزدیک شویم.

به گفته استاد اقتصاد دانشگاه علامه‌طباطبایی، برخی از بندهای برنامه‌ توسعه با یکدیگر مغایرت دارند. از طرفی برنامه ششم حجم خیلی کمی‌دارد و همه بندها را موکول کرده است به دستورالعمل اجرایی خود وزارتخانه‌ها و در نتیجه وزارتخانه‌ای که خودش برنامه را بنویسد و خودش هم بخواهد اجرا کند، به نظر من فایده‌ای ندارد.

او به عارضه دیگر نظام برنامه نویسی در ایران اشاره می‌کند: «یکی از مشکلاتی که برای برنامه‌های توسعه ما وجود دارد این است که یک دولتی این برنامه را نتظیم می‌کند و دولت دیگری آن را تغییر می‌دهد؛ همان‌کاری که با برنامه چهارم توسعه انجام دادند. اگر تدوین برنامه‌ها به دولت وابسته نباشد و تصمیمات بر اساس بدنه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کشور انجام شود و سازمانی باشد که به طور مستمر مسائل کشور را براساس آمار متقن بررسی کند، وضعیت متفاوت خواهد بود و آنگاه می‌توانیم در چارچوب توسعه گام برداریم.»

پازوکی دلیل دیگر، عدم موفقیت برنامه‌ها را به غیر از ضعف آمار و اطلاعات، عدم توجه به آمایش سرزمین می‌داند. او می‌گوید: «هنوز از برنامه‌های آمایشی درست استفاده نمی‌شود؛ این برنامه‌ها در کتابخانه‌های وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها روی‌هم چیده شده‌اند. باید طرح‌ها در عمل مورد استفاده قرار گیرد و برنامه توسعه با برنامه آمایشی هر استان و منطقه‌ای همخوانی داشته باشد، وگرنه رسیدن به هدف در این برنامه‌ها ممکن نیست.»

در همین رابطه