شیوهٔ همهٔ ما در روزهای پایانی سال این بوده است که پیامهایی بارنگ و بوی نوروزی، با چاشنی امید و آرزو و حس شادی و نشاط به هم بدهیم. امسال پیامها و یادداشتهای پایان سال اهلقلم و اندیشه و نظر از جنس همهسال نیست. سال ۱۳۹۶ شاید به دلایل گوناگون سالی متفاوت بود. در این سال هرچه از ما برون و بر ما وارد شد پیامی از جنس هشدار و تذکری از باب تغییر داشت. آسمان دستانش را بر ما نگشود تا خشکترین را در ۷۰ سال گذشته تجربه کنیم. زمین بر ما شورید و جان هموطنانمان را گرفت، آبوآتش باهم سازگار شدند تا دریامردان ما را به کام خود بکشند. کوه سینهٔ خود را سپر کرد و هواپیما را از آسمان به خاک غلطاند. مردمان ما که اهل یافتن نشانه و دیدن کرامات هستند از طبیعت خروشان چه پیامی گرفتند؟ البته که ما سالهاست هر اتفاقی را بهپای تقدیر مینویسیم و تدبیر را در جوف آن نهان میکنیم...
سال ۱۳۹۶ بهجز خشم طبیعت به تدبیر نداشتهٔ سالیان دراز ما، دفتری از ستوه انسانها هم بود. کشاورز به بیتدبیری مدیریت آب خروشید، کارگر از خصوصیسازی به بیراهه رفته و حقوق نگرفته از "بنگاه خواران شبهدولتی" به ستوه آمد، بازنشسته از صندوقهای خالی بازنشستگی نالان شد، سپردهگذار، جوان، زن، تحصیلکرده، تولیدکننده و هر قشر و بخشی جفای رفته از این مسیر و این شیوهٔ عملکرد و این رویکرد را فریاد زد.
این سال هرچه بود بهپایان رسید اما این سال و سالهای پیش از آنهمهٔ رنجهای رفته را در کیسهای ریختند و به سال ۱۳۹۷ خواهند سپرد. نوروز ۱۳۹۷ زمان دیدن دوبارهٔ اعجاز پروردگار است. اما پیام نوروز برای انسان اهل اندیشه چیست؟ بهار میگوید تا برگهای کهنه نریزند جوانهای نمیروید. بهار میگوید تا زمستان بهپایان نرسد، هوا دگرگون و تازه نمیشود. بهار میگوید انسان باید تغییر را بپذیرد. بهار بهترین گواه و شاهد بر این است که جلوی تغییر را نمیتوان گرفت، هرچقدر تعصب و اصرار به خرج دهی بالاخره زمستان به سر میرسد. بهار میگوید که باید از پس یک دورهٔ سختی یک دورهٔ آرامش هم باشد. آنان که خداباورند و هر رفتاری را برای او میدانند، چرا از آیات و نشانههای او در زمین درس نمیگیرند؟ دانه میتواند سالها منتظر ذوب شدن برف بماند، اما رویش جوانه گریزناپذیر است. از سوی دیگر درخت پیری که در پاییز برگ نریخته است در بهار هم شکوفه نمیدهد. زمستان، ترکهای درختان پیر را بیشتر و برف پوسیدنشان را سریعتر میکند. پس امید سبزی را باید از جوانه داشت و از نهالهای جوانی که به قد کشیدن امید دارند.
ما شاید سالهاست که از طبیعت انتظار معجزهای در احوال خود داریم. در آستانهٔ سال نو از خدا میخواهیم که حال ما را به بهترین حال بگرداند. یادمان رفته که خدا به ما عقل و دست و زبان داده است و طبیعت را بیهوش و زبان آفریده است. ما در کشاکش سالها همهچیز را به نوروز سپردهایم. گویی نوروز تنبلی را در فکر و جان ما مینشاند. برای هم آرزوی سالی خوب میکنیم و خود را به باد آرزوها میسپاریم.
باور کنیم که دیگر این شیوه جواب نمیدهد. سال ۱۳۹۶ را باید "سال تذکر" نام نهاد. اگر دنبال دلیل و نشانه برای خطاهایمان بودیم همه را گرفتیم از هر اتفاق طبیعی، انسانی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی نشانهای گرفتیم که راهش این نیست. بیایید در سال ۱۳۹۷ همهچیز را به نوروز نسپریم. بگذاریم طبیعت کار خودش را بکند و ما هم به تدبیر خودمان کار کنیم. آرزویمان برای سال ۱۳۹۷ فروتنی در برابر واقعیت، تعقل در هنگام تصمیم و رواداری در اداره امور باشد. سال ۱۳۹۷ را سال تصمیمات سخت بدانیم. دیری است که زمان تصمیمات ساده و بی هزینه گذشته است. دیگر سرمایهای از آینده برایمان نمانده که بفروشیم و صرف امروز کنیم. سال ۱۳۹۷ سال همهٔ مردم است. جامعهٔ ایرانی بافتهٔ صد تکهای است که هرکدامش رنگی دارد. نتوانستند و نمیتوانیم این صد رنگ را یکسان کنیم. این لباس یکسانی که از قانون و قرارداد اجتماعی دوختهایم به تن همه نمیرود، بهویژه آنکه بلوغ مردم اندازهها را از گذشته نیز گوناگونتر کرده است. جامعهٔ ایرانی احترام میخواهد، احترام به عقاید مختلف و شیوه و منش متفاوت زندگی. پژواک بیاحترامی، بیاحترامی است. بیاعتمادی ریشه دوانده در میان ما، میوهٔ بذرهای کاشته شده در شیوهٔ کشورداری ماست. باید به ترمیم این شکاف عمیق بیاعتمادی بپردازیم و این شکاف ترمیم نمیشود مگر با رواداری، فروتنی و تعقل.
برای سال ۱۳۹۷ دیگر آرزو نکنیم، اراده کنیم.