رادیو مجازی اتاق ایران - 5 اردیبهشت 1403

موسم اقتصاد

ایران در قلب حادثه است؛ حادثه سیاسی، بین‌المللی، مسایل منطقه‌ای و اما روی دیگر سکه اقتصاد است. در چند ماه گذشته حضور هیأت‌های تجاری و رفت‌وآمدهای تجار و فعالان اقتصادی دیگر کشورها به ایران افزایش یافته که در تاریخ ایران، سابقه نداشته است

پدرام سلطانی

رئیس اتاق مشترک ایران و اتریش
29 خرداد 1395
کد خبر : 1904
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
ایران در قلب حادثه است؛ حادثه سیاسی، بین‌المللی، مسایل منطقه‌ای و اما روی دیگر سکه اقتصاد است. در چند ماه گذشته حضور هیأت‌های تجاری و رفت‌وآمدهای تجار و فعالان اقتصادی دیگر کشورها به ایران افزایش یافته که در تاریخ ایران، سابقه نداشته است

پدرام سلطانی، نایب رییس اتاق ایران

ایران در قلب حادثه است. ایران در مکانی قرار دارد که از پرالتهاب‌ترین نقاط جهان در صد سال اخیر بوده است. در تمام این سال‌ها نه قدرت‌های دنیا نسخه‌ای به‌غیراز دخالت‌های نظامی و سیاسی برای خاورمیانه پیچیده‌‌اند و نه کشورهای این منطقه تلاش جدی و پایداری برای هم‌گرایی و حل مشکلات منطقه به وسیله کشورهای منطقه داشته‌اند. جنگ، ترور، افراط‌گرایی و ناامیدی از آینده، ویژگی‌های شناخته‌شده خاورمیانه بوده‌اند. خاورمیانه در دهه گذشته و به‌ویژه دو، سه سال اخیر، بیش از هر زمانی برای کشورهای توسعه‌یافته بروندادهای منفی، مانند سیل مهاجران، حملات تروریستی، قاچاق مواد مخدر و فشار افکار عمومی جهان به‌وجود آورده است. به نظر می‌رسد جهان توسعه‌یافته نیز به ناچار به این نتیجه رسیده است که بی‌ثباتی‌های ناشی از مداخلات سیاسی- نظامی‌اش در منطقه خاورمیانه هزینه‌هایی بیشتر از فواید مربوط به آن به همراه داشته است و قطعا یکی از دلایل تغییر رویکرد ایشان نسبت به ایران در مذاکرات هسته‌ای همین موضوع بوده است. در صد سال گذشته درحالی‌که شعله‌های جنگ و ناآرامی در خاورمیانه به‌تدریج بالا می‌گرفت، کشورهای غربی مدل دیپلماسی خود را به دیپلماسی اقتصادی تغییر دادند و منافع خود را به هم گره زدند تا دیگر از این راه، کدورت‌های سیاسی ناگزیر به سمت تنش‌ها و رویارویی‌های نظامی نرود. بالاخره این مدل جواب لازم را به ایشان داد و امروز رقابت همکارانه (co-opetition) به عنوان مدل اقتصادی اتحادیه اروپا به ثبات پایدار این قاره انجامیده است.  امروز ایران از مخاطرات و تنش‌های سال‌های گذشته آرام‌آرام خارج می‌شود و شاید هیچ زمان مناسب‌تری نباشد تا ایران ابتکار عمل منطقه خاورمیانه را در فعال‌کردن دیپلماسی اقتصادی به‌جای جنگ و ناآرامی به دست گیرد. در شرایطی که کشورهای اثرگذار و اقتصادهای بزرگ دنیا هم در تلاش برای اجتناب از دامنگیرشدن ناآرامی‌های خاورمیانه است به نظر می‌رسد هم‌راستایی، خواه از سر اجبار و خواه از سر تطبیق با شرایط روز، بین حل مشکلات جهان توسعه‌یافته با حل مشکلات خاورمیانه پدید آمده است و امکان‌پذیرترین مسیر حل این مشکلات هم امروز از ایران می‌گذرد. مشخص نیست که این هم‌راستایی و این انتخاب ناگزیر، یعنی نگاه به ایران از سوی جامعه جهانی برای حل مشکلات منطقه، چه طول عمری خواهد داشت؛ بنابراین از چنین شرایطی باید کمال استفاده را کرد.
بحث بالا نگاهی از منظر سیاسی و دیپلماتیک به جایگاه امروز ایران در خاورمیانه بود. روی دیگر سکه اما منظر اقتصادی وضعیت امروز ماست. در چند ماه گذشته حضور هیأت‌های تجاری و رفت‌وآمدهای تجار و فعالان اقتصادی دیگر کشورها به ایران به طور بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است. بدون‌تردید می‌توان گفت در تاریخ ایران، سابقه نداشته است در یک سال این میزان هیأت تجاری به کشور وارد شده باشند. البته تعجبی ندارد که فعالان اقتصادی دیگر کشورها چنین اشتیاقی به آمدن به ایران دارند. ایران در ١٠ سال پیش از آن در شبکه اقتصادی جهانی تبدیل به یک حلقه منفصله شده بود. در‌عین‌حال ایران بزرگ‌ترین اقتصاد بیرون‌مانده از سازمان جهانی تجارت است و در هیچ پیمان تجارت آزاد منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای عضویت ندارد و این در حالی است که ظرفیت‌های کم‌نظیر ایران، جایگاهی یک‌رقمی در بسیاری مزیت‌ها و فرصت‌ها برای این کشور در میان کشورهای جهان به ‌وجود آورده است. ازآن‌سو جایگاه ایران در اکثر گزارش‌ها و رتبه‌بندی‌های محیط کسب‌وکار جایگاه شایسته‌ای نیست. کنارهم‌گذاشتن این گزاره‌ها بر هر فعال اقتصادی آشکار می‌کند که دوران پساتحریم برای ایران دوره تغییر است. دوره‌ای که فرصت‌های دست‌نخورده فرصت بروز و بهره‌دهی می‌یابند و ریسک‌های به‌وجودآمده در ١٠ سال اخیر یا حتی بیشتر، رو به کاهش و تعدیل می‌گذارند. معنای این تغییر موازنه این است که در یک دوره طلایی، که می‌تواند چند سالی به طول بینجامد، سود سرمایه‌گذاری در ایران بالای نرم است. شرکت‌های بزرگ که همواره راهبردهای بلندمدت‌تری را دنبال می‌کنند همگی به دنبال فرصت سرمایه‌گذاری در ایران هستند و تقریبا همه شرکت‌های چندملیتی که در حال تردد به ایران هستند سرمایه‌گذاری مستقیم و حضور بلاواسطه در بازار ایران را در گزینه‌های اصلی خود قرار داده‌اند.
با کنارهم‌گذاشتن دو وجه ماجرا، یعنی وجه سیاسی و اقتصادی، اهمیت نقش‌آفرینی درست و هوشمندانه ایران در چنین فضایی دوچندان می‌شود. مشکلات عمیق و جدی اقتصاد کشورمان را که در چند سال گذشته به آستانه‌های بحران نزدیک شده‌‌اند به اینها اضافه کنیم. تقریبا هیچ روش و طریقی برای حل مشکلات انباشته اقتصادی تنها از طریق بسنده‌کردن به ظرفیت‌های محض داخلی در کوتاه‌مدت وجود ندارد. بدهکاری داخلی دولت به رقم‌های هراس‌انگیزی رسیده است و نگران‌کننده‌تر اینکه هنوز هم برآوردی دقیق از بدهی دولت وجود ندارد و بررسی‌های درحال‌انجام، پی‌در‌پی ارقام جدیدی را احصا و اضافه می‌کند. ایراد بزرگ‌تر اینکه این بدهی‌ها، طلبکاران را نیز به ورطه ورشکستگی و بحران مالی کشانده است. پیمانکاران بخش خصوصی به نفس‌نفس افتاده‌‌اند، صندوق‌های بازنشستگی و تأمین اجتماعی شرایط نابسامانی دارند؛ بانک‌ها رقم‌های بی‌سابقه‌ای از مطالبات معوق پیدا کرده و از توان پشتیبانی تأمین مالی اقتصاد کشور بازایستاده‌اند.
توصیف بالا آشکار می‌کند که هم دنیا و هم ما، هر دو به تعامل با یکدیگر برای حل مشکلاتمان اجبار پیدا کرده‌ایم و جواب همه مشکلات پیش‌گفته نیز فقط‌وفقط در گزینش رویکرد تعامل اقتصادی است. از‌این‌روست که نه‌تنها باید از رفت‌وآمدهای هیأت‌های تجاری و اقتصادی استقبال کنیم بلکه باید زبان اقتصاد را در دیپلماسی برگزینیم، زبانی که کمترین اختلاف نظر را در آن، در قیاس با سایر موضوعات، با دنیای توسعه‌یافته داریم.

در همین رابطه