استفانشولتس سفیر اتریش در تهران. عکس: همشهری، رضا نوراله.
در سیاست بینالملل، تحریم را «تیغ کند دیپلماسی» میدانند اما استفاده دائمی و گسترده برخی کشورهای جهان از این ابزار طی دهههای گذشته، آن را به «تیغ تیز» بر گلوی مردم کشورهای تحریم شده تبدیل کرده است. کمتر از 3هفته دیگر دور دوم تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران آغاز میشود؛ تحریمهایی که اینبار به اعتقاد کشورهای جهان و سازمان ملل «غیرقانونی» هستند. این برای نخستینبار است که جهان در مقابل تحریمهای آمریکا در کنار ایران ایستاده است. در این میان، اروپاییها در همراهی با ایران نقش محوری داشتهاند؛ رویکردی که محمدجواد ظریف، وزیر خارجه، آن را «بیش از انتظار» دانسته است.
تیرماه امسال اتریش ریاست دورهای اتحادیه اروپا را بهعهده گرفت. آغاز دور دوم تحریمهای آمریکا علیه ایران و اقدامات متقابل اروپاییها برای مهار این تحریمها، با دوره 6ماهه ریاست اتریش بر شورای اتحادیه اروپا همزمان شده است. با «استفان شولتس»، سفیر اتریش در تهران، درباره سیاست خارجی اتریش، اتحادیه اروپا، برجام، تحریمهای آمریکا و روابط دوجانبه میان ایران و اتریش به گفتوگو نشستهایم. او تحریمهای ایران را «تأسفبار» میداند و درعینحال معتقد است شرایطی که اکنون پیشروی ایران قرار گرفته فرصتی برای اصلاحات اقتصادی و همچنین شکلگیری همکاری با اروپا در مقیاسی است که پیش از این هرگز ممکن نبوده است. شولتس میگوید که شکی ندارد ایران در نهایت از تحریمهای آمریکا سربلند بیرون خواهد آمد. استفان شولتس 52 ساله دانشآموخته دکتری علوم سیاسی است و به تاریخ دیپلماسی تسلط بسیار دارد. او 700 سال روابط دوستانه میان ایران و اتریش را برای بسیاری از کشورهای جهان و منطقه خاورمیانه یک الگو میداند و در خلال گفتوگو بارها تأکید میکند که اتریش همچنان در کنار ایران خواهد بود. شولتس طی بیش از یک سالی که در ایران حضور داشته به مناطق مختلف کشور سفر کرده است. او میگوید: «آرزویم این است که در پایان دوره خدمتم در ایران به همه 31 استان کشور سفر کرده باشم.»
اتریش اکنون ریاست دورهای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد. وقتی ایده اروپای واحد مطرح میشود، موضع کشور شما چیست؟ موافقید یا مخالف؟
اتریش به دلایل سیاسی نتوانست از ابتدای شکلگیری ایده اروپای واحد با آن همراه شود. یعنی در سالهای دهه 1950، 1960و 1970کشور ما بخشی از سازوکار اروپای واحد نبود. اتریش وضعیت کاملا ویژهای داشت و بهعنوان یک کشور بیطرف درنظر گرفته میشد؛ بنابراین نمیتوانست وارد این سازوکار شود. همانطور که میدانید اتریش بعد از جنگ جهانی و تا سال 1955در اشغال متحدین بود. خروج آنها و استقلال اتریش زمانی ممکن شد که ما به بیطرفی متعهد شدیم. اگرچه اتریش با ایده همگرایی در اروپا موافق بود اما نتوانست عضو سازوکارهای بینالمللی اروپای واحد شود. زمانی که جنگ سرد تمام شد، یعنی اوایل دهه 1990، بحث عضویت ما و برخی کشورهای دیگر ازجمله سوئد، فنلاند و نروژ مطرح شد و اتریش به عضویت این سازمان در آمد. همزمان یک همهپرسی در اتریش برگزار شد و اکثر مردم به حضور در اتحادیه اروپا رأی مثبت دادند. مردم نروژ در آن زمان به همهپرسی عضویت در اتحادیه اروپا رأی منفی دادند.
حدود 30سال از آن زمان گذشته است. سال قبل پس از انتخابات سراسری در اتریش، آقای کورتز ترجیح داد با یکی از احزاب راست افراطی که ایدههای پوپولیستی دارد ائتلاف کند. از خلال این ائتلاف، راستهای افراطی در اتریش شریک قدرت شدند؛ موضوعی که نگرانی بسیاری را در اروپا بهدنبال داشت. آیا باید اینگونه تحلیل کرد که اتریش اکنون به سمت تفکرات راست افراطی که دوری از ایده اروپای واحد هم بخشی از آن است، متمایل شده است؟
اجازه بدهید توضیح بدهم. ببینید حزب آزادی که شما به آن اشاره کردید، نگرش سیاسی میانه متمایل به راست دارد و به آن معنا که راست افراطی خوانده میشود صحیح نیست. پایگاه رأی آن از میان هواداران سابق حزب سوسیال دمکرات است. این حزب در گذشته هم در دولتهای ائتلافی اتریش حضور داشته است. حزب آزادی به وضوح به همگرایی در اروپا متعهد است؛ هرچند در جاهایی خواستههایی مشخص دارد؛ مثلا در زمینه حق حاکمیت دولتهای ملی. این حزب نفیکننده ایده اروپای واحد نیست بلکه خواستار تجدیدنظر در برخی اختیارات بروکسل است.
ببینید وقتی افراد در مورد متمایل شدن اتریش به سمت سیاستهای احزاب راست افراطی در اروپا صحبت میکنند، منظورشان نزدیکی اتریش به کشورهای اروپای مرکزی بهطور مشخص مجارستان، لهستان، اسلواکی و جمهوری چک است؛ کشورهایی که با تصمیمهای جمعی در اتحادیه اروپا مخالفت میکنند. نمونه آن مخالفت با سهمیههای تعیین شده برای پذیرش پناهجویان و آوارگان بوده است. اتریش به هر حال اکنون با این کشورها همنظر است.
خب نگرانی برخی از کشورهای اروپای مرکزی، نگرانی ما نیز است اما فراموش نکنید که اتریش در پذیرش پناهجویان در اروپا رتبه اول یا دوم را دارد. این ماجرا مربوط به 3سال گذشته نیست، از 20سال پیش ما پذیرای پناهجویان بودهایم. 50درصد از جمعیت اتریش را افرادی تشکیل میدهند که خارج از مرزهای اتریش متولد شدهاند. بسیاری از آنها در موفقیتهای جامعه ما در اتریش نقش حیاتی ایفا کردهاند. در سال 2015که اروپا با سیل ورود پناهجویان روبهرو شد، اتریش در مرکز این بحران بود. بیش از 100هزار نفر از اتریش تقاضای پناهندگی کردند و این موضوع بار سنگینی به سیستم خدمات اجتماعی ما وارد کرد. افرادی که در اتریش پناهندگی دریافت میکنند همانند دیگر شهروندان جامعه از امتیازهایی بهرهمند میشوند؛ بنابراین مدیریت کردن آن، یک موضوع جدی است. ما نیز به حمایت بینالمللی از پناهجویان و آوارگان اعتقاد داریم اما در عین حال معتقدیم باید افراد غربالگری شوند. چرا که همیشه افرادی که بهصورت غیرقانونی از کشور خود خارج شدهاند و در پارهای موارد در کشورشان تحتتعقیب هستند، در میان آوارگان راهی اروپا میشوند. آنها سوار همان قایقی میشوند که آوارگان میشوند. برنامه ما این است که این دو گروه را از هم جدا کنیم؛ در همان ابتدای کار، خیلی قبلتر از آنکه به کشور ما برسند باید این اتفاق بیفتد.
شعار شما در دورهای که ریاست اتحادیه اروپا را بهعهده دارید، اینگونه تعیین شده است: «اروپایی که حفاظت میکند.» معنای این عبارت چیست؟
دقیقا منظور ما همین حفاظت از مرزهای اروپاست. کشورهای عضو اتحادیه اروپا زمانی براساس معاهده شنگن، مرزهای داخلی خود را از میان برداشتند. طی این سالها اما تلاش زیادی برای تقویت مرزهای خارجی نشده است. بحران پناهجویان در سال 2015، همه ما را از خواب بیدار کرد. مرزهای داخلی اروپا که برداشته شد، شهروندان اروپایی واقعا معنای همگرایی را احساس کردند. البته اتفاقات سال 2015 این روند را متوقف کرد. افرادی از کوریدورهای عبور آوارگان سوءاستفاده کردند تا به اهداف مهاجرتی خود برسند. ببینید ایران هم شرایط مشابهی مثل ما دارد. حدود 3میلیون نفر از افغانها در ایران حضور دارند. بخشی از آنها آواره جنگ هستند و بخشی دیگر مهاجران اقتصادی. ما برای شما بهخاطر حمایتی که از جمعیت افغانهای ساکن ایران دارید، بسیار احترام قائلیم. این افراد در ایران به خدمات اجتماعی، بهداشتی و آموزشی و حتی تحصیلات تکمیلی دسترسی دارند.
به تصویر بزرگتر از اتحادیه اروپا برگردیم. این سازمان طی سالهای اخیر درگیر خروج انگلیس بوده است. آیا میتوان گفت اتحادیه اروپا به سمت واگرایی پیش میرود و برگزیت نقطه آغاز آن است؟
من اصلا قضیه را اینگونه نمیبینم. ببینید برگزیت همه واقعیت اتحادیه اروپا نیست. شما به کشورهایی که در سالهای اخیر در اروپای مرکزی و شرقی به عضویت اتحادیه اروپا درآمدهاند توجه کنید. وضعیت رفاهی در این کشورها بهمراتب بهتر از گذشته شده است. امروز بسیاری از این کشورها نرخ رشدی حتی بالاتر از کشورهای اروپای غربی دارند. ایده اتحادیه اروپا همگرایی سیاسی و اقتصادی به نفع شهروندان اروپاست. ما حتی از مرز 28کشور عضو هم عبور کردهایم؛ بهطور مثال ارتباط بسیار نزدیکی با کشورهای حوزه بالکان داریم. حتی فراتر از آن، کشورهایی مثل گرجستان و ترکیه نیز از کمکهای فنی ما بهرهمند شدهاند. ترکیه، هم در زمینه قانونگذاری و استانداردها و هم در زمینه مدیریت، کمکهای بسیاری از اتحادیه اروپا دریافت کرده است. بخش مهمی از پیشرفت اقتصادی ترکیه مدیون دنبال کردن سیاستهای مربوط به اقتصاد بازار بوده است؛ بنابراین سالهاست که ما تا مرز ایران پیش آمدهایم. چقدر حیف که از سال 2015تاکنون امکان فعال کردن تمامی زمینههای همکاری میان اتحادیه اروپا و ایران فراهم نشده است. 3 همسایه ایران یعنی ترکیه، ارمنستان و گرجستان بهطور کامل از کمکهای فنی اروپا بهرهمند شدهاند اما هنوز در مورد ایران در ابتدای راه هستیم.
منظور شما از کمکهای فنی اتحادیه اروپا چیست؟ از نگاه شما اقتصاد ایران در چه وضعیتی است و به چه کمکهایی نیاز دارد؟
رهبری ایران بر پوستاندازی اقتصاد ایران از یک اقتصاد دولتی به اقتصادی که بر مبنای بخش خصوصی شکل گرفته تأکید دارند. ایدهای که رهبری ایران در زمینه اقتصاد مقاومتی یا اقتصاد انعطافپذیر دارد دقیقا در راستای حرکت به سمت اقتصاد بر مبنای بخش خصوصی است. در چنین اقتصادی دولت زیرساختها را تأمین میکند و نقشمحوری در این زمینه دارد و باقی حوزهها را بهدست بخش خصوصی میسپارد. تا جایی که میدانم رهبری ایران بر توسعه کارآفرینی هم تأکید بسیار دارند. کارآفرینی حوزهای است که اتریش ظرفیت بسیاری بالایی برای همکاری با ایران دارد. این درست همان مسیری است که باید برای تبدیل شدن از یک جامعه تجارتمحور به یک جامعه تولیدمحور سپری کرد. دانش فنی در ایران وجود دارد. سطح دانشگاههای شما با سطح دانشگاههای ما برابر است. برای حرکت در این مسیر باید سیاستگذاریها و استانداردها تغییر کند. این درست جایی است که اتریش میتواند به ایران کمک کند.
اگر میخواهید به استارتاپها کمک کنید، اگر میخواهید فرهنگ کارآفرینی را توسعه دهید باید این اطمینان را به افراد فعال در این حوزهها بدهید که آنها هم میتوانند مانند دیگران به بازار دسترسی داشته باشند و حقوقی برابر با دیگر فعالان اقتصادی خواهند داشت. تجربه ما در دورههای کارآموزی رمز موفقیت ما در اتریش است و ما آمادهایم این تجربه را در اختیار ایران قرار دهیم. 97درصد از اقتصاد ما را شرکتهای کوچک و متوسط تشکیل میدهند. اینها دختران و پسران جوان ما هستند که 2روز در هفته را در کارخانهها کارآموزی میکنند و دیگر روزهای هفته را به مدارس میروند تا از نظر تئوریک هم آموزش ببینند.
اقتصاد ایران نیازمند نوعی تغییر فرهنگ هم است. وقتی در مورد انتقال تکنولوژی صحبت میکنیم، قطعا آن تکنولوژی یک نسل عقبتر از تکنولوژی روز دنیا خواهد بود؛ بنابراین باید نگاه را تغییر داد. باید به سمت ایجاد یک جامعه پویا و مبتکر پیش رفت. این هم تنها از طریق ادغام افقی و نزدیکی تحقیق در دانشگاهها و بخش تولید امکانپذیر است. تنها از این طریق است که حدود یک میلیون نفری که هر ساله به جمعیت جویای کار اضافه میشوند، میتوانند مشغول شوند. در ایران، جای بخش کارآفرین در کنار بخش دولتی، بخش خصوصی و بازار خالی است.
ما در حوزههایی مثل فعالیتهای امدادی در بلایای طبیعی، انرژیهای تجدیدپذیر و محیطزیست همکاریهای فنی خود را با ایران آغاز کردهایم. البته برای ما، ایران تنها تهران نیست و به همین دلیل است که در استانهای دیگر نیز با مسئولان محلی دیدار و گفتوگو میکنیم و تلاش داریم در توسعه منطقهای نیز در کنار ایران باشیم. این یکی از اصول اساسی در سیاست خارجی اتریش است.
بعد از امضای برجام، اتریش نخستین کشوری بود که هیأت تجاری خود را به ایران فرستاد. این هیأت در بالاترین سطح و به سرپرستی رئیسجمهور اتریش به ایران آمد. هیأت اقتصادی ایران نیز به سرپرستی آقای روحانی چندماه پیش به وین سفر کرد. آمارها اما نشان میدهد حجم تجارت سالانه میان ایران و اتریش حدود 600میلیون دلار است. چرا روابط تجاری میان دو کشور آنگونه که باید طی حدود 3سالی که از برجام میگذرد، رشد نکرده است؟
ببینید اتریش آنقدرها در زمینه تجارت کالا فعال نیست. توانایی کشور ما بیشتر به همکاری در زمینه زیرساخت برمیگردد. اتریش در پروژههای بزرگی حضور دارد که فاز مطالعاتی آن ممکن است یک تا دو سال زمان ببرد. ما طی این مدت در مورد ساخت بیمارستانهای هستهای و بیمارستانهای نسل پنجم با طرفهای ایرانی مذاکره کردهایم. چند پروژه بزرگ دیگر را دنبال میکنیم که اجرای آنها سطح تکنولوژیک ایران را در حوزه مربوطه متحول خواهد کرد. البته این پروژهها اکنون متوقف شده تا تکلیف همکاریهای میان ایران و اروپا مشخص شودو این مسئله در گرو نهایی شدن وضعیت سازوکار ارتباط مالی میان ایران و اروپاست.
چرا پروژهها متوقف شدهاند؟ هنوز که تحریمهای مالی آمریکا آغاز نشده است. نگرانی شرکتهای شما از چیست؟ آیا منتظر حمایت بیشتر از سوی اتحادیه اروپا هستید؟
خیر؛ ما منتظر مشخص شدن تکلیف کانالهای مربوط به پرداختهای مالی میان ایران و اروپا هستیم. ضمنا فراموش نکنیم که اتریش در بسیاری از پروژههای مشترک با ایران دانش فنی لازم را دارد اما ممکن است اجرای این پروژهها به ماشینآلات یا دستگاههایی نیاز داشته باشد که از کشورهایی غیراز اتریش تأمین میشوند.
استراتژی آمریکا در قبال ایران و برجام، ایجاد یک فضای توأم با ابهام بود؛ فضایی که شرکتهای بزرگ و کوچک را درگیر خود کرد. شرکتها نمیدانستند تا چه حد میتوانند با ایران وارد همکاری شوند. اینجا برای نخستین بار بود که عبارت فنی تبعیت بیش از حد از تحریمها بهوجود آمد. یعنی شرکتها به این دلیل که دامنه تحریمها مشخص نبود، ترجیح دادند فعالیت خود را متوقف کنند و بیش از حد اسیر فضای تحریم شدند. دور نخست تحریمها درماه می(اردیبهشت) درست براساس همین استراتژی آمریکا اعلام شد. از همان زمان شرکتها در یک فضای بلاتکلیفی قرار گرفتند.
یک نکته را باید یادآوری کنم. این خبرهایی را که منتشر میشود همه ماجرا نیست. منظورم این است که یک شرکت امروز میگوید که همکاریاش را با ایران متوقف کرده و در این زمینه یک بیانیه محکم هم صادر میکند. اما همین شرکت فردا با یک نام جدید و در یک آدرس جدید همکاریاش را با ایران از سر میگیرد؛ بنابراین وضعیت کنونی یک وضعیت سفید و سیاه نیست؛ وضعیت کنونی را باید یک وضعیت خاکستری دانست.
من نمیتوانم اسم شرکتها را ببرم اما خبر خوب این است که مطمئن باشید هیچیک از شرکتهای اروپایی برای همیشه و کاملا ایران را ترک نکردهاند. اصولا نمیشود کشوری را حتی برای 2سال ترک کرد و دوباره به بازار آن بازگشت. اگر شرکتی چنین کند، نهتنها بازارش را از دست داده بلکه اعتماد شرکتهای ایرانی را هم از دست داده است.
به ماجرای برجام بازگردیم. چندین دور از مذاکرات هستهای ایران بعد از سال 2013در وین برگزار شد. رسیدن به توافق بر سر برجام نیز در همین شهر رخ داد. خیلیها میخواهند بدانند اساسا شهر وین از چه زمانی و چگونه به مرکزی برای دیپلماسی بینالمللی تبدیل شد.
خب این موضوع به دهه 1850بازمیگردد؛ زمانی که کنگره وین تشکیل شد. بعد از جنگهای ناپلئون که از اروپاییها بیش از 2میلیون قربانی گرفت، کنگره وین به نقطه آغاز دیپلماسی تبدیل شد. سالها بعد، با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، برخی معاهدات چندجانبه در وین نهایی و اعلام شد. قانون کنوانسیون وین درباره روابط کنسولی و کنوانسیون وین درباره روابط با سازمانهای بینالمللی از این جملهاند. بنابراین وین به نقطه آغاز بسیاری از معاهدات، قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی در زمینه دیپلماسی تبدیل شد. فارغ از اینها، وضعیت بیطرفی اتریش بعد از جنگ جهانی دوم و در خلال جنگ سرد این امکان را فراهم کرد که بسیاری از دیدارهای مقامهای عالیرتبه از بلوک شرق و غرب در وین انجام شوند. این شهر بعد از نیویورک و ژنو به محل استقرار دفاتر مرکزی بسیاری از نهادهای زیرمجموعه سازمان ملل نیز تبدیل شد.
در ماجرای مذاکرات هستهای ایران نیز ما جزو طرفهای مذاکرهکننده نبودیم اما کاملا خود را متعهد به پیشرفت مذاکرات میدانستیم. من آن زمان در وزارت خارجه مسئول همکاری در زمینه توسعه اقتصادی بودم و از جزئیات هزینههای مذاکرات خبر داشتم. اعتقاد ما بر این بود که این هزینهها سرمایهگذاری روی یک روند چندجانبه ارزشمند و روی صلح و امنیت بینالمللی است.
لغو تحریمها یکی از اصلیترین بخشهای برجام بود اما خروج آمریکا همهچیز را به هم زد. اروپا تلاش میکند با جلوگیری از اعمال این تحریمها توافقی را نجات دهد که برای رسیدن به آن بسیار تلاش کرده است. دور دوم تحریمهای آمریکا 2حوزه روابط بانکی و تولید نفت ایران را هدف قرار میدهد. اروپا اعلام کرده در برابر تحریمهای بانکی یک سازوکار ویژه مالی راهاندازی خواهد کرد. جزئیات زیادی درباره این سازوکار مالی منتشر نشده است. آیا این سازوکار تنها میان بانکهای مرکزی عمل خواهد کرد؟ آیا سوئیفت را هم شامل میشود؟ آیا مستقیما وارد حوزههای تحریمی میشود؟ جزئیات این سازوکار چیست؟
اتحادیه اروپا طی 6ماه گذشته یعنی از زمانی که آمریکا از برجام خارج شد، بسیار تلاش کرده تا یک جعبه ابزار برای انجام مبادلات مالی با ایران ایجاد کند. بر این اساس، شرکتهای اروپایی که تحت قوانین اتحادیه اروپا قصد همکاری با ایران را دارند، میتوانند از امکاناتی که در این جعبه ابزار درنظر گرفته شده استفاده کنند. من خودم در جلسه کمیته همکاری بانک سرمایهگذاری اروپا (EIB) با ایران در بروکسل حضور داشتم. پیشنهاد همکاری از سوی اتریش مطرح شد و بلافاصله رأی آورد و در نهایت هم به تصویب پارلمان اروپا رسید. بله، ما محدودیتهای این اقدام را میدانیم اما باید پذیرفت که این نخستین و جدیترین نمایش اتحادیه اروپا برای حمایت از ایران در برابر تحریمهای آمریکا بود.
اقدام بعدی اروپا، به روزرسانی قوانین انسداد بود؛ قوانینی که در سال 1996نخستین بار به تصویب رسید و اکنون باید به روز میشد. جالب است بدانید من در آن سالها دیپلمات جوانی در واشنگتن بودم. آن زمان موضوع تحریمهای فراسرزمینی آمریکا تازه در کنگره مطرح شده بود و ما بسیار راجع به زمینههای تئوریک آن بحث میکردیم. هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که 20سال بعد در کشوری خدمت کنم که قوانین انسداد اروپا برای جلوگیری از تحریمهای فراسرزمینی آمریکا برایش مفید واقع شود. قوانین انسداد هم محدودیتهای خودش را دارد اما نکته مهم این است که احکام دادگاههای آمریکا علیه شرکتهای اروپایی که با ایران همکاری میکنند، براساس این قانون دیگر قابل اجرا نخواهد بود. این نکته بسیار مهمی است. فراموش نکنید که ما معاهدات حقوقی و قانونی بسیاری با آمریکا داریم و هر حکمی دادگاههای آمریکایی علیه یک شرکت صادر کنند طبق سازوکار سنتی ما در اروپا، از سوی کشورهای اروپایی قابل اجراست. قانون انسداد اما برای کمک به ایران فعال شده و مانع اجرای این احکام است. این اتفاق مهمی است.
اما برخی در ایران معتقدند اروپا آنگونه که باید از ما حمایت نکردهاست.
ببینید همه اینها برای ما در اروپا یک اتفاق جدید است. این نخستین بار است که اروپا میخواهد با کشوری کار کند که تحت تحریمهای آمریکا قرار گرفته است. من متوجه نگرانیها در ایران هستم. آنها میگویند چرا اروپا سریعتر عمل نمیکند. توجه داشته باشید که ما هیچ کدام از این کارها را قبلا انجام نداده بودیم؛ یعنی تجربه آن را نداریم. تمام کارهایی که از سوی اتحادیه اروپا دنبال میشود برای حفظ برجام است. این نخستین بار است که من بهعنوان سفیر اتریش در تهران، مرتبا از بانک مرکزی و وزارت دارایی اتریش گزارش دریافت میکنم و به آنها گزارش میدهم. قبل از این هرگز چنین ارتباطی وجود نداشته است. در واقع برجام و توافق هستهای با ایران به ما در اروپا کمک کرده است هماهنگی بیشتری میان دستگاههای مختلف در سطح ملی و سطح بینالمللی یعنی در سطح نهادهای وابسته به اتحادیه اروپا بهدست آوریم تا مثلا بتوانیم کانالهای ارتباط مالی با ایران را ایجاد کنیم و این کانالها را باز نگه داریم. ما در واقع در حال خلق یک پلتفرم جدید برای حفظ روابط اقتصادی با ایران هستیم؛ پلتفرمی که همهچیز آن جدید است و به مرور کامل و کاملتر میشود.
در مجموع باید بگویم اساس عملکرد سازوکار مالی ویژه این است که چارچوبی برای مبادلات مالی تحت نظر اتحادیه اروپاست که تجارت میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا با ایران و کشورهای ثالث با ایران را فراهم خواهد کرد. با توجه به اینکه هنوز تا زمان اجرایی شدن این سازوکار چند روزی باقی مانده است، من نمیتوانم جزئیات زیادی را اعلام کنم اما تنها میگویم که قرار نیست هیچگونه مبادلات بانکی در این سازوکار مالی انجام شود. بنابراین بانکها در آن دخیل نخواهند بود.
بنابراین سیستم سوئیفت در سازوکار ویژه مالی مورد استفاده قرار نخواهد گرفت؟
ممکن است سیستم سوئیفت یک بخش کاملکننده باشد اما معماری سازوکار ویژه مالی بر مبنای سوئیفت نیست. توجه داشته باشید که مدلهای مختلف انجام مبادلات مالی در چارچوب سازوکار ویژه همچنان در حال بررسی است و ممکن است تا ابتدای نوامبر (دهم آبان) تغییراتی در شیوه کار داده شود.
فکر میکنید این پلتفرم مالی کارایی لازم را داشته باشد؟
این پلتفرم قرار است پویا و داینامیک باشد؛ یعنی همانطور که اتفاقات جدید رخ میدهد، این ابزار مالی هم تغییر خواهد کرد. بنابراین سیستمی مستقر خواهد شد که خود را متناسب با رفتار آمریکا در اعمال تحریمها با شرایط وفق خواهد داد. اما الان مهم این است که جزئیات بیشتری از روش کار اعلام نکنیم. توجه داشته باشید که ایران تنها قربانی تحریمها نیست. اتحادیه اروپا هم درصورت اعمال تحریمها، باید از 10میلیارد دلار صادرات خود چشمپوشی کند. بنابراین این باز نگه داشتن کانالهای مالی برای ما هم مهم است.
شیوههای دیگری نیز مطرح شده است. یکی از آنها استفاده از ارزهای دیجیتال برای دورزدن تحریمهای مالی آمریکاست. موضوع مهم این است که ملزومات ایجاد چنین ارزهایی متنباز است و تحت کنترل هیچ کشور و سازمانی نیست. بنابراین هیچ کشوری نمیتواند امکان مبادله با ارزهای دیجیتال را مسدود کند. به اعتقاد من، ایران و اروپا باید مذاکراتشان را بر سر چگونگی انجام پرداختهای دیجیتال و استفاده از تکنولوژی بلاکچین آغاز کنند. پیشنهاد من به ایران این است که به سمت تهیه یک برنامه استراتژیک ملی برای ایجاد ارز دیجیتال و استفاده از تکنولوژی بلاکچین حرکت کند. اروپا قطعا آماده همکاری در این زمینه خواهد بود اما قدم اول باید از سمت ایران برداشته شود.
آقای ظریف چند هفته قبل در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد که ایران و اروپا در آستانه یک توافق نفتی قرار دارند. حدود 20درصد از نفت تولیدی ایران به اروپا صادر میشود؛ آیا قرار است کشورهای اروپایی نفت بیشتری از ایران خریداری کنند؟ در این رابطه جزئیاتی در اختیار دارید؟
شاید در این زمینه نتوانم اطلاعات دقیقی در اختیار شما قرار دهم. همانطور که اشاره کردید تنها 20درصد از نفت تولیدی ایران به اروپا صادر میشود و دیگر کشورها هم در این معادله سهیم هستند. یعنی رویکرد کشورهای دیگر در قبال تحریمهای نفتی ایران مهم خواهد بود. در اروپا بیشتر شرکتهای نفتی و پالایشگاهها خصوصی هستند؛ اگرچه ممکن است دولتها در برخی پالایشگاهها سهامدار هم باشند. در اروپا پالایشگاههایی هستند که اصولا برای مصرف نفتی از جنس نفت ایران ساخته شدهاند. اینها اگر بخواهند خریدار نوع دیگری از نفت باشند، متحمل هزینه بسیار خواهند شد. اما در مجموع باید گفت که شرکتهای نفتی اروپا خود باید انتخاب کنند که آیا قصد دارند از ایران نفت خریداری کنند یا خیر. وظیفه ما بهعنوان کشورها و اتحادیه اروپا حمایت از آنها در برابر تحریمهاست. ما در سطح سیاسی نمیتوانیم به آنها دستور دهیم که از ایران نفت بخرند اما میتوانیم چارچوبهایی را فراهم کنیم که براساس آنها، ریسک محاسبه شده از سوی شرکتها برای خرید نفت از ایران پایین بیاید.
همانطور که اشاره کردید، برجام و مسائل بعد از آن به اتحادیه اروپا کمک کرد تا هماهنگتر عمل کند. در واقع اتحادیه اروپا از اساس تلاش کرد با ورود به مذاکرات هستهای و سپس هدایت مذاکرات، جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر بینالمللی احیا کند. اتحادیه اروپا موفق شد با به نتیجه رساندن مذاکرات، اهمیت چندجانبهگرایی در سیاست بینالملل را یادآوری کند. یکجانبهگرایی آمریکا اما تلاشهای اروپاییها را مختل کرد.ماه گذشته حتی جان بولتون اتحادیه اروپا را به تمسخر گرفت و گفت: «اتحادیه اروپا تنها خوب حرف میزند اما در عمل کاری از پیش نمیبرد.» او گفت که آمریکا اجازه نمیدهد اروپا تحریمهایش را دور بزند. در واقع آمریکا به وضوح بهدنبال تحتالشعاع قرار دادن بازیگری اروپا در سیاست بینالملل بهعنوان یک قدرت جهانی است. نظر شما چیست؟
این برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم است که اروپا بهدنبال ایجاد سازوکاری برای خنثیسازی اقدامات آمریکاست. این یک اتفاق کاملا نادر است. ماجرای ایران خیلی چیزها را تغییر داده است؛ چیزهایی که ما هنوز معنایش را نمیدانیم و برای همه ما جدید است. به نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل توجه کنید. همه دیدیم که ایران به یک بازیگر اخلاقمدار در عرصه سیاست بینالملل تبدیل شده است. ایران موفق شده خود را بهعنوان قهرمان چندجانبهگرایی به جهان معرفی کند. این یک اتفاق کاملا جدید است؛ یک زمین بازی جدید است. ما کاملا متوجهایم که چطور دولت شما همه این بحرانها و چالشها را به جان خریده تا یک گفتمان جدید در عرصه سیاست خارجیاش ایجاد کند و همزمان بتواند اقتصاد کشور را هم متحول سازد. کل این ماجرا خود یک کتاب آموزشی است؛ اینکه چطور یک کشور میتواند یک چالش بزرگ را به یک فرصت بزرگ تبدیل کند. هر آنچه اتحادیه اروپا انجام میدهد با نگاه به کلیت این ماجراست.
کمتر از 20روز دیگر دور دوم تحریمهای آمریکا علیه ایران آغاز میشود. با توجه به ریاست اتریش بر اتحادیه اروپا، شما اکنون نماینده اتحادیه اروپا در ایران نیز محسوب میشوید. در آستانه تحریمهای آمریکا، اگر بخواهید با مردم ایران سخن بگویید، چه میگویید؟
من به مردم ایران توصیه میکنم در مقابل استراتژی فشار حداکثری آمریکا، استراتژی صبر و بردباری حداکثری را در پیش بگیرند. همین باعث شده که ایران بازیگر اخلاقی سیاست بینالملل باشد. کشور شما در عرصه اقتصاد مقاومتی بسیار قدرتمند است. من شک ندارم که ایران از تحریمهای آمریکا سربلند بیرون خواهد آمد. ایران یک کشور فوق العاده است و باید از این چالشی که پیش رویش قرار گرفته بهعنوان فرصتی برای اصلاحات اقتصادی استفاده کند.