این روزها آنقدر در رابطه با «توافق آب و هوایی پاریس» حساسیت ایجادشده که نمیتوان در مورد آن صحبت کرد و از ورود به حاشیهها باید پرهیز کرد. بنابراین بهجای صحبت در موردتوافق پاریس در مورد موضوع آن صحبت کنیم تا درک درستی از گزینههای پیش رو، اثرات و هزینههای انتخاب هر یک از گزینهها پیش رو داشته باشیم.
موضوع توافق پاریس بهصورت خلاصه موضوع تغییر اقلیم در اثر تجمع گازهای گلخانهای است.
مسئله تغییر اقلیم ازاینقرار است که زمین در طول 400 سال گذشته بهصورت محسوسی گرمتر شده است و این افزایش دما در حال نزدیک شدن به یک مرز بحرانی است که میتواند تعادل سیستم آب و هوایی کره زمین را برای همیشه دچار تغییراتی عمیق کند.
غیر تعادل دستگاههای آب و هوایی سبب خواهد شد فصلبندی و بارش و سایر پدیدههای آب و هوایی به صورتی که امروز میشناسیم نباشد. ازجمله:
اقدامات حفاظتی در برابر تغییر اقلیم بر دو پیشفرض اساسی استوارند:
اول اینکه ما یک زمین و یک محیطزیست داریم و در مقابله با چالش تغییر اقلیم یا همه باهم نجات مییابیم یا همه باهم نابود میشویم؛ دوم اینکه فعالیتهای بشر بهویژه انتشار گازهای گلخانهای نقش عمدهای درروند گرم شدن زمین دارد. برای جلوگیری از ادامه روند گرم شدن زمین تا رسیدن به سطح بحرانی و غیرقابلبازگشت باید انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهیم. در شرایط حاضر یکی از مهمترین منابع انتشار گازهای گلخانهای استفاده از سوخت فسیلی و انتشار دیاکسید کربن است.
روند فعلی نوسازی صنایع انرژی و حرکت آن به سمت بهرهوری بالاتر یا جایگزینی انرژیهای تجدید پذیر با سوختهای فسیلی برای کاهش مؤثر گازهای گلخانهای و متوقف کردن بهموقع روند گرمایش زمین کافی نیست. بر همین اساس دولتها باید با تخصیص بودجههای توسعهای و حمایتی در این روند مداخله کنند.
علاوه بر هزینههای نوسازی و بهینهسازی صنعت انرژی و صنایع انرژیبر، اقتصاد جهانی از محل هزینه فرصت تغییر ساختار بازار و رژیم انرژی مصرفی متحمل خساراتی خواهد شد.
هزینههای این پروژه جهانی باید به نسبت توان و مسئولیت کشورها میان آنها توزیع شود و مسئولیت کشورها در مورد وضعیت گرمایش زمین و تغییر اقلیم را از دو منظر کوتاهمدت و تاریخی میتوان بررسی کرد.
از منظر کوتاهمدت بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، ازجمله ایران، نقش بسیار پررنگی در افزایش میزان گازهای گلخانهای دارند و اقدامات اثربخش برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای باید بر نوسازی صنعت انرژی و صنایع انرژی بر در این کشورها متمرکز شود.
از منظر تاریخی کشورهای توسعهیافته مسئول گازهای گلخانهای رهاشده در اتمسفر هستند و گرچه امروز بهرهوری بالا در تبدیل و مصرف انرژی نقش کوتاهمدت آنها را کمرنگ کرده است؛ اما مسئولیت آنها بهواسطه اثر تجمعی فعالیتهایشان بر وضعیت فعلی بسیار پررنگ است.
از سوی دیگر طبیعتاً کشورهای توسعهیافته منابع و توان بیشتری برای مشارکت در اجرای این پروژه دارند و هر توافق عاقلانه و متوازنی در مورد متوقف کردن روند انتشار گازهای گلخانهای دو ستون اساسی خواهد داشت:
اول تعهدات کاهش انتشار گازها که بیشتر برحسب مسئولیت کوتاهمدت و اثر فعلی کشورها تنظیم میشود. دوم تعهدات مالی و مکانیزهای اقتصادی که بیشتر متوجه مسئولیت تاریخی و توان و ظرفیت اقتصادی کشورها برای مشارکت در این پروژه جهانی است.
این دو ستون در کنار یکدیگر باید به صورتی تنظیم شوند که میان حفظ ثبات اقتصاد جهانی، محافظت از روند توسعه در کشورهای ضعیف و درحالتوسعه و پایداری سازی وضعیت اقلیمی زمین و متوقف کردن گرمایش جهانی تعادل ایجاد کند
برای حصول چنین توافقی باید مطالعه و آزمون کرد و از نیروی بسیج افکار عمومی جهانی برای پاسخگو کردن تمام دولتها استفاده نمود. اما دوری جستن مذاکره و نادیده گرفتن موضوع به بهانه بیمسئولیتی دیگران یا توطئه انگاری درواقع قدم گذاشتن درراه نابودی خود و تمام بشریت است.