دیوید لیپتون؛ معاون رئیس صندوق بینالمللی پول
خبرهای بسیار مهمی در هفتهای که گذشت به گوش میرسید، اولین خبر نیز این بود که برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) آغازی خواهد بود بر پایانِ جهانی شدن؛ اما قطعاً هنوز خیلی زود است که نتایج و عواقب رفراندوم بریتانیا دیده و درک شود. اما میتوان با قطعیت اعلام کرد که امروز زمان مناسبی برای چندجانبهگرایی است. در حالیکه برای نگرانی در مورد آینده دلایل زیادی وجود دارد اما من میگویم هنوز راه جهانی شدن ادامه دارد. برای اینکه جهانی شدن راه خود را به درستی طی کند باید نگاه جدیدی به چندجانبهگرایی در قالب بازارهای مالی بینالمللی داشته باشیم.
نسل من را میتوان به این خاطر بخشید که تصور میکرد تاریخ در یک مسیر حرکت میکند. ما جهانی شدن و همراه با آن افزایش درآمدها و توسعه اقتصادی را در کشورهای مختلف تجربه کردیم. تجربه ما کاملا متفاوت از سایر نسلهاست به ویژه نسل پدرانمان که تنها جنگ و فلاکت را تجربه کردند.
اما اکنون برگزیت میتوان تغییر مسیر ناگهانی را ایجاد کند. این رأی میتواند بریتانیا را از یکی از بزرگترین پروژههای یکپارچهسازی اقتصادی دور کند. اما آیا این مسئله میتواند منجر به توقف جهانی شدن بشود؟
نسل من میگوید جهانی شدن غیر قابل متوقف شدن است. راهی برای بازگشت نیست. من هم امیدوارم اینطور باشد. اما اکنون برگزیت باید طرز فکر نسل من را تغییر بدهد؛ شاید همهچیز برعکس شود.
در این چند دههای که گذشتهاست، شاهد بودهایم که یکپارچهسازی مزایایی دارد و البته هزینهها و آسیبهایی را نیز با خود دارد که هم در حوزه اقتصاد و هم در حوزههای فرهنگ و اجتماع تأثیرگذار باشد. اگر مزایای اقتصادی به طور واضح و شفاف احساس نشود، هزینهها بر افکار عمومی سنگینی میکند و در این مسیر اختلال ایجاد میکند.
منتقدان به این مسئله اشاره میکنند که افراد در اقتصادهای پیشرفته ضربههای مالی سنگینی را از بحران اقتصادی جهان متحمل شدند و به همین خاطر برای آنها شرایط فعلی غیر قابل تحمل است. آنها نابرابر در دستمزدها و درآمدهایشان را احساس میکنند؛ آنها همچنین از به دلیل نوسانات بازار احساس ناامنی شغلی میکنند.
واقعیت این است که باید اقرار کنیم نیروها و فشارهایی در اقتصاد وجود دارد که هنوز آنها را نمیفهمیم. من سه نکته در این باره میگویم:
نخست اینکه جهانی شدن هزاران میلیون نفر از افراد جهان را از فقر رهانیدهاست و استانداردهای زندگی در سرتاسر نقاط جهان را بهبود دادهاست. پس هنوز هم میتواند افراد را از فقر نجات بدهد.
دوم اینکه بخش زیادی از چیزهایی که باید انجام شود در سطح کشورهاست. یعنی بخش زیادی از مسئولیتها بر دوش هر کشوری به تنهایی است. موسسههای مختلف تنها میتواند کمکهایی ابتدایی داشته باشند. بقیه موارد به خودِ دولتها مربوط میشود.
سوم هم اینکه این روزها بیش از هر زمانی به چندجانبهگرایی نیاز داریم. دولتها امروز نمیتوانند در بسیاری از کشورها مشکلاتِ داخلی خود را حل کنند.
پس همه باید در مسیر جهانی شدن حرکت کنند. صندوق بینالمللی پول نیز به عنوان یکی از بخشها این ماجرا سعی دارد هماهنگ با بقیه در این جریان حرکت کند. صندوق بینالمللی پول در حقیقت نقش حمایتگرانه را در این زمینه ایفا میکند. در حقیقت نقش صندوق بینالمللی پول ایجاد همراهی و هماهنگی جمعی است.
در پایان باید بگویم که اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه باید همت بیشتری به خرج بدهند.