تحلیلی در مورد نرخ ارز در ایران و دغدغه‌های سیاستگذاران پولی

معمای سیاست ارزی ایده‌آل

آرش پورابراهیمی محقق اقتصاد سیاسی دانشگاه هاروارد در تحلیلی نوشته است: در یک اقتصاد بسته، اثر سیاست پولی بر ارزش پول به طور غیرمستقیم خواهد بود و در بلندمدت ظهور خواهد کرد چرا که امکان خروج یا ورود سریع سرمایه جهانی به آن وجود ندارد.
تاریخ: 13 شهریور 1395
شناسه: 3697

اتفاق نظر در مورد لزوم تک نرخی شدن ارز دامنه گسترده ای از سیاستگذاران، مقامات اجرایی و پولی، کارشناسان و فعالان اقتصادی را در بر می گیرد اما این ائتلاف زمانی که نوبت به تصمیم گیری در مورد سیاست ارزی ایده آل می رسد احتمالا شکننده تر خواهد بود. جفری فریدن، استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه هاروارد، اعتقاد دارد که نرخ ارز یا به عبارتی ارزش پول ملی مهم ترین نرخ در یک اقتصاد است و به شدت تحت تاثیر سیاست های دولتی قرار دارد. به همین خاطر سیاست ارزی را می توان پراهمیت ترین سیاست اقتصادی یک دولت دانست.

سیاستگذارانی که به طور مستقیم و غیرمستقیم در مقابل رای دهندگان، سرمایه گذاران و گروه های ذینفع پاسخگو هستند در شرایطی باید در مورد سیاست ارزی تصمیم گیری کنند که هر تصمیمی منافع و هزینه ها  و در نتیجه برندگان و بازندگان مخصوص به خود را دارد. همچنین سیاست ارزی برای اقتصادهای در حال توسعه می تواند نقشی حیاتی داشته باشد. برای مثال چینی ها توانسته اند به لطف پایین نگه داشتن سیستماتیک ارزش پول ملی، توسعه اقتصاد صادرات محور خود را تحقق ببخشند در حالیکه سیاست های ارزی ناکارآمد در کنار دیگر اشتباهات گهگاه به بحران هایی مالی و اقتصاد منجر شده که نمونه های آن را می توان در آمریکای لاتین مشاهده کرد. شاید هر سیاستگذاری آرزو داشته باشد که سیاستی ارزی را به کار بگیرد که بر اساس آن رشد اقتصاد به حداکثر خود برسد و منافع گروه های اقتصادی مختلف از مصرف کنندگان گرفته تا تولیدکنندگان و سرمایه گذاران را نیز تامین کند. اما آیا چنین امری ممکن است؟

سیاست پولی در اقتصاد بسته

هنگام تصمیم گیری در مورد سیاست ارزی، دولتمردان باید دو مورد را مشخص کنند؛ نخست اینکه آیا نرخ ارز قرار است ثابت باشد یا شناور، و دوم اینکه نرخ ارز قرار است در چه سطحی قرار بگیرد یا به عبارت دیگر پول ملی قوی باشد یا ضعیف. در اقتصادهای باز، اقتصادهایی که سرمایه بتواند به راحتی از آن ها خارج شده یا وارد آن ها شود، دولت ها باید میان نرخ ارز ثابت یا استقلال در سیاست پولی یکی را برگزینند، به همین خاطر است که کشورهای عضو منطقه پولی یورو نمی توانند سیاست پولی مخصوص به خود را داشته باشند. اما در اقتصادهای بسته از نظر ورود و خروج سرمایه، مانند اقتصاد ایران، می توان هم زمان از نرخ ارز ثابت بهره برد بدون اینکه خودمختاری در به کارگیری سیاست پولی زیر سوال برود.

در یک اقتصاد بسته، اثر سیاست پولی بر ارزش پول به طور غیرمستقیم خواهد بود و در بلندمدت ظهور خواهد کرد چرا که امکان خروج یا ورود سریع سرمایه جهانی به آن وجود ندارد. همچنین در اقتصادی بسته، سیاست پولی بر نرخ بهره (سود) و از طریق آن بر شاخص های کلان اقتصاد مانند تورم، بیکاری و رشد اثرگذار خواهد بود و تعیین برندگان و بازندگان چنین سیاست هایی نیز به آسانی امکانپذیر نیست به همین خاطر در چنین اقتصادهایی سیاست های مربوط به نرخ ارز بیشتر تحت تاثیر افکار عمومی، اهداف انتخاباتی و نهادهای سیاسی قرار دارد چرا که اهداف اقتصادی کلان را در بر می گیرد در حالیکه در اقتصادهای باز، اثر سیاست های ارزی بر گروه های ذینفع مشخص تر است و در نتیجه بیشتر تحت تاثیر چانه زنی های میان بخش های مختلف اقتصاد قرار دارد.

سیاست ارزی ایده آل

شاید تصمیم گیری در مورد نرخ ارز ساده به نظر برسد چرا که دولت ها تنها باید در مورد ثابت یا شناور بودن و همچنین سطح مورد نظر ارزش پول ملی تصمیم گیری کنند اما نتیجه این تصمیم گیری به ظاهر ساده بازتاب دهنده ساختار پیچیده ای از انگیزه ها و گروه های فشار است. برای مثال آن دسته از بازیگران اقتصاد که به شدت به تجارت و سرمایه گذاری بین المللی وابسته اند و روابط مالی جهانی دارند نرخ ارز ثابت را ترجیح می دهند و همچنین واحد پولی ضعیف تر برای صادرکنندگان جذاب تر است در حالیکه در سوی دیگر کسب و کارهایی که دامنه فعالیت آن ها به داخل مربوط می شود نرخ ارز شناور را مطلوب تر می دانند و تولیدکنندگان کالاهایی که فرآیند تولید و فروش آن ها داخلی است و البته مصرف کنندگانی مانند طبقه شهرنشین از واحد پولی قوی تر استقبال می کنند. در کنار این ها، نرخ ارزی کم نوسان به جلب اطمینان بازارها و سرمایه های جهانی نیز کمک می کند. در مورد سیاست ارزی، پاسخ روشنی در این مورد که کدام سیاست به افزایش رفاه کل می انجامد وجود ندارد اما می توان گفت که خروجی آن نشان دهنده نتیجه رقابت میان گروه هایی است که سیاست های گاه متضادی را می پسندند.

برای اقتصاد ایران، با نرخ شهرنشینی بالای ۷۰ درصد، بخش صادرات غیرنفتی نسبتا ضعیف (برای مثال در مقایسه با اقتصاد چین) و تولیدکنندگانی با  بازار محدود به داخل کشور، پیش بینی پیروز این کشاکش چندان سخت نخواهد بود به خصوص با در نظر گرفتن این نکته که کمتر از یکسال به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است.

منابع:

۱) کتاب «سیاست ارزی؛ اقتصاد سیاسی سیاست تعیین نرخ ارز» نوشته جفری فریدن. انتشارات پرینستون. سال ۲۰۱۵.

۲)‌ کتاب «بیش از حد موثر:‌ درباره انتخاب نظام ارزی» نوشته ماکس کوردن. انتشارات ام آی تی. سال ۲۰۰۲.

۳) مقاله «نرخ ارز حقیقی و رشد اقتصادی» نوشته دنی ردریک. منتشر شده توسط موسسه بروکینگز. سال ۲۰۰۸.

در همین رابطه