سناریوهای احتمالی اقتصاد جهانی با اعمال تعرفه‌های تجاری ترامپ

آخرین باری که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا بود، این کشور وارد جنگ تجاری با چین و اروپا شد. اما باوجود لاف‌زنی‌ها و اعمال تعرفه‌های ترامپ، کسری تجاری آمریکا بهبود نیافت.
تاریخ: 03 دی 1403
شناسه: 72470

نرخ دور اول تعرفه‌های اعمال‌شده توسط دونالد ترامپ حداکثر ۲۵ درصد بود و بر روی تعدادی از کالاهای منتخب اعمال شد. در آن دوران،‌ اجرای تعرفه‌ها کسری تجاری آمریکا را بهبود نداد و از ۱۹۵ میلیارد دلار در سه‌ماهه اول ۲۰۱۷ به ۲۶۰ میلیارد دلار در مدت مشابه سال ۲۰۲۱ کاهش یافت.

 اما این بار به نظر می‌رسد سیاست او این باشد که آمریکا تعرفه‌های ۱۰ درصد یا ۲۰ درصد را برای اکثر کالاهای وارداتی اعمال خواهد کرد. کانادا و مکزیک ممکن است با تعرفه‌های ۲۵ درصدی مواجه شوند و محصولات چینی ممکن است با ۶۰ درصد تعرفه مواجه شوند. به نظر می‌رسد این برنامه جدید تفاوت قابل‌توجهی با برنامه او در دور قبلی ریاست‌جمهوری‌اش داشته باشد. بر همین اساس،‌باید دید سناریوهای احتمالی برای آمریکا، انگلیس و اقتصاد جهانی چه خواهد بود؟

سناریو اول: تقابل

اگر دونالد ترامپ رئیس‌جمهور منتخب آمریکا در مورد تعرفه‌های همه‌جانبه جدی باشد و آن‌ها را به اجرا بگذارد، یک پیامد ممکن است این باشد که اقتصاد آمریکا با واردات گران‌تر و قیمت‌های بالاتر مواجه شود. تقاضا برای کالاهای تولیدشده در آمریکا افزایش خواهد یافت، که احتمالاً دستمزدهای داخلی را افزایش می‌دهد و درنهایت می‌تواند به تورمی درهم‌تنیده منجر شود.

تصور اینکه اقتصاد آمریکا به‌سرعت بیش درگیر تورم و التهاب شود، دشوار نیست. بااین‌حال، نیروهای مخالفی نیز وجود دارند. تعرفه‌های بالاتر و سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در آمریکا قبل از اعمال تعرفه‌ها به‌احتمال‌زیاد باعث افزایش ارزش دلار می‌شود، به این معنی که واردات در مرزها ارزان‌تر خواهد شد. این می‌تواند تورم را خنثی کند.

علاوه بر این، وعده اخراج‌های گسترده در بخش دولتی ممکن است فشار بر بازار کار را کاهش دهد. نوآوری‌های فناورانه، مثل خودروهای بدون راننده هم ممکن است همه‌چیز را در جهت کاهش فشار بر بازار کار حرکت دهد. درنهایت، لغو مقررات زیست‌محیطی در بخش انرژی، همراه با صلح بالقوه با روسیه و شاید حتی در خاورمیانه، ممکن است قیمت انرژی را مقرون‌به‌صرفه تر سازد.

سناریو دوم: هنر معامله‌گری

دونالد ترامپ به دلیل رویکرد سوداگرایانه‌اش به سیاست، مشهور است. در جهان تجارت، این بدان معناست که رویکرد او به سیاست تحت فرمان قوانین بین‌المللی که پس از جنگ جهانی دوم بر تجارت بین‌المللی حاکم بوده است، نخواهد بود. نامزدی اسکات بِسِنت به‌عنوان وزیر خزانه‌داری تأکید دیگری بر این رویکرد است. به گفته او، تعرفه‌ها «ابزار تحریمی» دربازی‌های سیاسی و اقتصادی گسترده‌تر است.

این منجر به ایجاد یک سناریوی محتمل برای روابط تجاری آتی آمریکا با بقیه جهان می‌شود که در آن آمریکا شرایط نسبتاً جذابی برای دسترسی به بازار خود درازای طیف گسترده‌ای از امتیازات بالقوه دارد. این‌ها می‌تواند شامل همسویی نزدیک‌تر سیاسی، سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در آمریکا، یا ایجاد فرصت‌های بیشتر برای سرمایه‌گذاری یا صادرات در آمریکا باشد.

به‌طورکلی، ممکن است یک تجدید ساختار عمده در زنجیره‌های تأمین ایجاد شود که براساس آن واردات از کارآمدترین کشورها با کشورهایی با کارایی کمتر جایگزین شود. این کار می‌تواند کسری تجاری آمریکا با چین را کاهش دهد اما کسری تجاری این کشور با اتحادیه اروپا، انگلیس، مکزیک و کانادا را افزایش خواهد داد.

پرسش پیش رو این است که آیا این معاملات به چین نیز تعمیم خواهد یافت  و آیا چین آن‌ها را قبول خواهد کرد؟ در غیر این صورت، چشم‌انداز ایجاد دو بلوک اقتصادی، یکی حول محور چین و دیگری حول محور آمریکا، ممکن است.

سناریو سوم: بازدارندگی

در سناریوی سوم که احتمال کمتری دارد، دولت چین ممکن است با پذیرش این موضوع که هنوز زمان مناسب برای رقابت با برتری آمریکا فرانرسیده است، درخواست‌های آمریکا برای متعادل کردن کسری تجاری دوجانبه را بپذیرد.

حفظ یک مدل رشد صادراتی، تقویت قدرت، نفوذ به بازارهای خارجی و منزوی شدن در دوره ریاست جمهوری ترامپ می‌تواند بهترین استراتژی چین باشد. دولت چین باید خریدهای بزرگ‌تر و سریع‌تر از کالاها و خدمات ساخت آمریکا را بپذیرد که در توافق قبلی بین دولت ترامپ و شی جینپینگ آمده است.

اما انگلیس و اروپا چه خواهند شد؟ صادرات انگلیس به آمریکا با تعرفه ۲۰ درصدی مواجه خواهد شد که فروش را کاهش می‌دهد؛ تعرفه‌هایی که بر تولیدکنندگان و صادرکنندگان انگلیسی کالاهایی مانند داروها یا ماشین‌آلات را که آمریکا خریداری می‌کند، تأثیر می‌گذارد. اولین معضل انگلیس این خواهد بود که آیا اقدام تلافی‌جویانه و اعمال تعرفه برای کالاهای آمریکایی انجام دهد یا خیر. و اگر بله در چه سطحی؟

جنگ تجاری با آمریکا به نفع انگلیس نیست، اما آنچه در آینده رخ می‌دهد به شرایطی بستگی دارد که دولت ترامپ تحمیل خواهد کرد. در حال حاضر با این فرض که بلوک‌های تجاری منطقه‌ای به دلیل اقدامات تلافی‌جویانه سایر کشورها ظهور خواهند کرد، صحبت‌هایی دراین‌باره وجود دارد که انگلیس باید بین آمریکا یا اتحادیه اروپا یکی را انتخاب کند.

برای اتحادیه اروپا هم شرایط مشابه خواهد بود، اگرچه یک تفاوت قابل‌توجه وجود دارد. اتحادیه اروپا به‌عنوان یک بلوک، سیاست تجاری مخصوص به خود و اقتصاد مشابهی با اقتصاد آمریکا دارد. به‌این‌ترتیب، انگیزه برای تلافی و جنگ تجاری بین اتحادیه اروپا و آمریکا قوی است.

اگر اتحادیه اروپا تصمیم بگیرد مسیر تلافی‌جویی را طی کند، اوضاع را برای انگلیس پیچیده خواهد کرد. در این سناریو، انگلیس درنهایت باید طرفی را انتخاب کند. این کشور باید یا رابطه ویژه با آمریکا و وخامت بیشتر تجارت با اتحادیه اروپا؛ نزدیک‌ترین بازار به این کشور را انتخاب کند و یا باید ازنظر سیاسی و اقتصادی به اتحادیه اروپا نزدیک‌تر شود.

در همین رابطه