براساس خصوصیات تعریف شده اقتصاد مقاومتی، راهبردهای اصلی اقتصاد کشور در سالهای پیشرو میبایست بر اساس یک نگاه درونزا و برونگرا تدوین و پیگیری شوند. بنابراین کلیه ارکان بخش دولتی و غیردولتی، عمومی و خصوصی باید علاوه بر انطباق خود با این شیوه نگرش، از ظرفیتهای تازه پدید آمده در قالب اقتصاد مقاومتی بهرهبرداری کنند. یکی از حوزههای مهم و جالب توجه، بحث مدیریت شهری است.
جهان به سمت شهرنشینی بیشتر حرکت میکند. بر اساس پیشبینیها تا سال 2025، صد شهر برتر جهان حدود 35 درصد از اقتصاد جهانی را در اختیار خود خواهند داشت. در جهان حاضر ثروتمندترین شهرها آنهایی هستند که زایش دائمی فرایند کارآفرینی را در خود پرورش دادهاند. در کشور ما، تهران به عنوان پایتخت و 7 شهر بزرگ بالای یک میلیون نفر جمعیت شامل مشهد، اصفهان، کرج، شیراز، تبریز، اهواز و قم با شرایط پیچیده مدیریت شهری دست و پنجه نرم میکنند. مدیریت چنین کلانشهرهایی در دوران حاضر نیازمند استفاده از استراتژیهای روزآمد توسعه شهری و توجه ویژه به مباحث اقتصاد شهری است. حدود دو دهه است که در ادبیات رشد شهری، مباحث کارآفرینی به شکلی پررنگ مطرح شده و به کارگرفته میشود. بر اساس این دیدگاه یک شهر کارآفرین میتواند به خلق ثروت پایدار بپردازد.
بهطور خاص سه معیار برای شهرهای کارآفرین ارائه میشود:
اولین و دومین معیار، شهرهایی با عملکرد خوب اقتصادی را از شهرهای کارآفرین متمایز میکند. هر شهری که عملکرد خوبی دارد کارآفرین نیست و هر شهر کارآفرین، لزوماً عملکرد خوبی ندارد. معیار دوم مستقیماً به شرایطی که در آن شهرها میتوانند ادعا کنند که به صورت یکپارچه و استراتژیک عمل میکند و در آن شرایط اجتماعی خاص قادر است منافع شهر را در آینده تأمین کند اشاره دارد. معیار سوم برای تمایز بین شهر کارآفرین از سیستم شهر غیر کارآفرین است. استفاده از این سه معیار با هدف پیگیری میشود که شهرها به جای آنکه مکانهایی بی ثمر برای سرمایهگذاری اقتصادی یا تراکم کارگران بیکار با انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی باشند، باید به مراکز رشد و پویایی اقتصادی و اجتماعی، در چارچوب توسعه ملی تبدیل شوند. در واقع مقصود آنست که شهرها باید آفرینشگر فرصتهایی ارزنده برای کارآفرینی و اشتغالزایی جمعیت ساکن در آن و تمام جمعیت کشور باشند.
بنابراین حرکت شیوههای مدیریت شهری به سمت برپایی یک شهر کارآفرین و دائماً زاینده، به عنوان یک استراتژی اصولی در راستای اقتصاد مقاومتی و تکیه بر وجه درونزا بودن، منشأ ایجاد ثروت محلی و منطقهای است. به عنوان مثال توسعه صنعت گردشگری به عنوان مزیت مهم کشورهای در حال توسعه، در سالهای اخیر به عنوان یک منبع ارزی سهلالوصول و جایگزین مطمئن و پایدار درآمد نفتی، شدیداً مورد توجه دولت قرار گرفته است. نظر به اینکه هر مقصد گردشگری (محصول گردشگری) از سه عنصر جاذبه اصلی، جاذبه ثانویه و جاذبه جانبی تشکیل شده است، یک شهر کارآفرین موفق به خوبی میتواند حداکثر خلق ثروت و ایجاد اشتغال را در بستر ارتقاء کیفیت یک تجربه گردشگری ایجاد کند. به عبارت دیگر گردشگرانی که با هدف بهره بردن از عناصر اصلی یک شهر (مثلاً آثار تاریخی) وارد میشوند، خود را در محاصره عناصر ثانویه (هتلها، رستورانها، مراکز خرید و ...) و جانبی (زیرساختهای ارتباطی و مواصلاتی) پیشرفته و مدرن یافته و در نتیجه با رضایت از کیفیت بالای تجربه گردشگری خود، وادار به افزایش مدت اقامت یا حتی صرف هزینههای بیشتری در مقصد شوند.
ممکن است ایجاد و اصلاح زیرساختهای شهری در کوتاهمدت زمانبر و هزینهبر باشد. اما در حوزه مدیریت شهری میتوان با اتخاذ مجموعهای از اقدامات کم هزینه یا حتی بدون هزینه، اکوسیستم اقتصادی شهرها را به تدریج به سمت شهرهای کارآفرین سوق داد. مجموعه مدیریت شهری میبایست از دو بعد بر فضای کارآفرینی تأثیرگذار باشد: "تشویق گرایش به کارآفرینی" و "مدیریت و حفظ کارآفرینی". به برخی از این موارد در ذیل اشاره میشود:
در یک فضای غیر رقابتی، هیچگاه کارآفرین و کارآفرینی پدیدار نخواهد شد. حذف و مقابله جدی با رانتهای غیرقانونی در کنار اصلاح برخی از قوانین و مقررات میتواند با ایجاد فضای رقابتی، رغبت صاحبان ایده را به استفاده از خلاقیت خود تشویق کند. همچنین بسیاری از کسبو کارهای موجود نیز در شرایط رقابتی به دنبال بهره گیری و حمایت از نوآوریهای تازه حرکت خواهند کرد. ایجاد فضای رقابتی در فضای کسب و کار یک شهر در واقع روح کار و رونق اقتصادی را در آن شهر میدمد. هنگامیکه فرهنگ کارآفرینی در منطقهای به خوبی مستقر باشد، آنگاه فارغالتحصیلان دانشگاهی به دنبال پشت میزنشینی و مشاغل استخدامی نخواهند بود.
شکستن انحصارات مختلف در برخی از حوزههای اقتصاد شهری میتواند به خوبی منعکس کننده انگیزههای مدیرت شهری برای حرکت به سمت تبدیل شدن به یک شهر کارآفرین باشد. شکستن انحصارات به سرعت میتواند با افزایش بهرهوری عوامل تولید، علاوه بر بهبود وضعیت معیشتی نیروی کار، مقدمهای برای ورود سرمایههای تازه و ظهور کسب و و کارهای خلاقانه جدید باشد.
دسترسی همه صاحبان ایده به مراکز پرورش و توسعه خلاقیت، پتانسیل ارزشمندی را از خلاقیت به صورت دائمی برای شهرها فراهم میکند. تأکید شهرهای کارآفرین بر احداث چنین پارکهایی در بافت شهری (نه حومه شهر) بیانگر کارایی و زایندگی بیشتر این الگو است. در حال حاضر تعداد استارتآپهای حوزه فناوریهای پیشرفته[1] در شهر سان فرانسیسکو، بسیار بیشتر از دره سیلیکون است. امروزه مرکز شهرهایی چون لندن، برلین و تورنتو کانونهای جدید کارآفرینی هستند. این مراکز به عنوان یک حلقه واسط میان ایده و بازار قرار گرفته و نقش هدایت و تسهیل مسیر پیشرو را به عهده میگیرند.
یکی از مشخصههای شهرهای موفق کارآفرین، برخورداری از امکانات و زیرساختهای قوی علمی-آموزشی نظیر دانشگاهها و پژوهشکدههای بزرگ و معتبر است. بیشک پرورش و نگهداری از دانشمندان و محققین از طریق حمایت از تحقیقات کاربردی میتواند شهر را به کانون تولید ایدههای خلاقانه تبدیل کند.
انگیزههای مختلفی برای گردشگری شناخته شده است. انگیزههای فرهنگی، ورزشی، مذهبی، تاریخشناسی، ادبیات، تفریحات، علم و دانش، درمان، خرید و ... . بنابراین توسعه خدمات گردشگری در یک شهر میتواند زمینه ورود انواع مختلف گردشگر را فراهم کند. این مسئله در کنار موارد بالا، بستر مناسبی برای پدید آمدن فعالیتهای مختلف کارآفرینانه در حوزه خدمات شهری به وجود میآورد.
اهمیت دادن و حمایت از حوزههای مغفول مانده اقتصاد در کشور، خصوصاً در کلانشهرها میتواند گام بسیار مناسبی در تحول مثبت شهر به سمت یک شهر کارآفرین باشد. داشتن دیدی تازه به مقولههایی همچون اقتصاد هنر، اقتصاد محیط زیست، اقتصاد ورزش، فناوری اطلاعات، تجارت شهری و غیره میتواند مجموعه اقتصاد شهری را کاملاً تحت تأثیر قرار دهد.
موارد بسیار زیاد دیگری از اقدامات مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک شهر کارآفرین از سوی سیستم مدیریت شهری باید دنبال شوند که از آن جمله میتوان به تقویت فرآیندهای مشارکت جمعی، توسعه زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، راهاندازی کارگاههای آموزشی برای ردههای مختلف سنی، آگاهی بخشی عمومی در موضوعات مختلف، توسعه تبلیغات، ساماندهی مؤسسات مشاورهای، ایجاد ظرفیت برای مشاغل خوداشتغالی، برگزاری همایشهای تخصصی و هدفمند، ارتباط گیری با شهرهای موفق بینالمللی و غیره اشاره نمود.
پژوهشهای مختلفی وجود رابطه مستقیم و مثبت را میان کارآفرینی شرکتی و عملکرد شهری مورد تأیید قرار دادهاند. امروزه هدف اصلی مدیران شهری دستیابی به شهرهای موفق و مدیریت شهری پایدار است که در این شیوه مدیریت، محور تلاشها بر پایداری منابع برای نسلهای آتی و جلوگیری از اتلاف و تخریب منابع در کنار دستیابی به سطح قابل قبولی از خدمات عمومی و رفاه شهری برای تمامی نسلها استوار است. در همین راستا ایجاد یک اکوسیستم کارآفرینی موفق در محیط شهری با توجه به فرصتها و تهدیدهای حاضر، تا حد زیادی میتواند فرایند خلق ثروت را در یک شهر دائمی کند.
[1] High Tech