یادداشت سیده فاطمه مقیمی برای پایگاه خبری اتاق ایران

صندلی خالی مدیریت زنان در شهرداری

مقیمی، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران معتقد است: امروزه توانمندسازی زنان و مشارکت کامل آنان بر پایه برابری، در همه زمینه‌ها ازجمله در فرآیند تصمیم‌گیری و مدیریت جامعه یکی از پیش‌نیازهای توسعه پایدار است.
عضو هیات نمایندگان اتاق ایران
تاریخ: 11 مرداد 1396
شناسه: 9538

نقش زن در پست‌های مدیریتی دیرزمانی نیست در ایران مطرح گشته و در طول تاریخ موارد اندکی یافت می‌شود مشاغلی که زنان بر عهده می‌گیرند خارج از حریم منزل باشد و پدیدهٔ نوظهور حضور زن در مشاغل خارج از منزل در جامعهٔ ایرانی کمتر از صدسال است مطرح گشته است.

اگر به تاریخچهٔ نقش و ارزش زنان از دیدگاه امروزی نظر افکنده شود به‌یقین حکم به ظلم به این نیمی از جامعه داده می‌شود ولی اگر با دیدگاه زمان خودشان نگاهی به مسائل زنان شود و نظرگاه زنان در ادوار تاریخ درباره نقش خویش را موردبررسی قرار دهیم درمیابیم که در طول تاریخ‌، زنان شناختی از جایگاهیمتفاوت از آنچه برعهده گرفته بودند نداشتند. درنتیجه ورای آنچه داشتند را نمی‌دیدند و خواهان حفظ نقش منزل نشینی را داشتند. ولی بحث به تبعیض و ظلم به زنان وقتی مطرح می‌‎شود که زن، خواهان جایگاهی دیگر باشد و به دلیل زن بودن از آن جایگاه محروم گردد، رویدادی که در صدسال اخیر برای زنان ایران اتفاق افتاده و زنان خواهان به عهده گرفتن نقش‌هایی متفاوت از نقش‌های مادرانشان در تاریخ دارند.

به‌طورکلی بسیاری از اندیشمندان اجتماعی، عوامل جامعه‌پذیری در هر جامعه را سه عامل خانواده، مدرسه و رسانه‌ها می‌دانند. در برخی از خانواده‌های پدرسالار ایرانی، نقش‌ها و رفتارها بر اساس معیارها و ارزش‌های مردانه پایه‌گذاری و الگوسازی شده است و این الگوسازی‌ها قادر به تشخیص و ارج نهادن به نقش اثربخش زنان در سازمان و جامعه نیست.

همان‌گونه که نتایج نشان می‌دهد گاه برخی از الگوی جنسیتی حاکم بر کتب درسی و برنامه‌های آموزشی برداشت‌های سنتی را در اذهان تقویت می‌کند؛ این امر امکان دارد سبب شود تا دانش آموزان دختر که زنان آینده جامعه هستند، نیروی خود را دست‌کم بگیرند و دارای شخصیتی فاقد خلاقیت و اعتمادبه‌نفس شوند و به‌سوی پذیرش کارهای کم مهارت با وجهه اجتماعی پایین گرایش پیدا کنند. چنانکه گفته شد این عدم اعتمادبه‌نفس در بعضی از زنان وجود دارد به‌نحوی‌که حدود ۱۸ درصد کارهای مدیریتی را مختص مردان طبقه‌بندی نمودند و مردان را در این زمینه موفق‌تر از زنان می‌دانند.

شاید راهکار رهایی از این تبعیض را بتوان به شکل زیر دسته‌بندی کرد:

  • ایجاد فرصت‌های لازم برای تأسیس انجمن‌ها، مؤسسات، سازمان‌ها و به‌طورکلی مراکز تجمع زنانه برای آگاهی از کم و کیف پتانسیل‌های موجود.
  • برگزاری دوره‌های آموزشی برای زنان و آشنایی با حقوق خود، فراهم کردن زمینه‌های خودباوری در زنان و آگاه کردن آن‌ها از قابلیت‌ها و توانایی‌های فردی‌شان؛
  • برگزاری سمینارها و تشکیل کارگاه‌های آموزشی برای آشنا شدن مدیران، سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران با مقوله جنسیتی و فواید حضور مؤثرتر زنان در رده‌های بالای تصمیم‌گیری؛
  • تشویق و ترغیب مدیرانی که از زنان در سطوح بالای سازمانی استفاده می‌کنند و امکان به ثبوت رسانیدن لیاقت آنان را با دادن فرصت‌های لازم فراهم می‌آورند؛
  • معرفی زنان برتر و مقایسه عملکرد آنان با مردان هم‌پایه آنان؛
  • تلاش در جهت تنظیم کتب درسی متناسب با مسائل روز و تأکید بر مفاهیمی چون خانواده مشارکتی؛
  • عمل مسئولان نظام از رئیس‌جمهور تا نمایندگان مجلس به شعارهای انتخاباتی‌شان در مورد زنان؛
  • انجام پژوهش‌های علمی در باب مسائل زنان به‌ویژه در مباحث اشتغال، مدیریت و نقش آنان در توسعه کشور.

در پاسخ به این بخش باید اذعان داشت که امروزه توانمندسازی زنان و مشارکت کامل آنان بر پایه برابری، در همه زمینه‌ها ازجمله در فرآیند تصمیم‌گیری و مدیریت جامعه یکی از پیش‌نیازهای توسعه پایدار است؛ که کشور ما سخت بده آن نیاز دارد. در جوامعی که هنوز تعادل مطلوب و قابل‌قبول و مشارکت عادلانه زن و مرد در فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نشده و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسان‌ها برقرار نگردیده است و فرآیند توسعه آن‌گونه که انتظار داشته‌اند موفق نبوده است. تداوم و شتاب توسعه هنگامی رخ خواهد داد که زن و مرد و دوشادوش یکدیگر مسئولیت توسعه را بر عهده بگیرند؛ از سوی دیگر کسب مشاغل مدیریتی توسط زنان علاوه بر آن‌که زنان را در مقابله با تبعیضاتی چون معیارهای استخدامی نابرابر، دستمزدهای نابرابر، فرصت‌های آموزشی حرفه‌ای نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع تولیدی و امکانات نابرابر در ارتقای شغلی تواناتر می‌کند، سبب بالا رفتن اعتمادبه‌نفس، کسب یک هویت مستقل و بهبود وضعیت و رشد اجتماعی آنان می‌شود که کل جامعه از آن منتفع خواهد شد.

علاوه بر این، رشد دختران و زنان تحصیل‌کرده دانشگاهی و پیشی گرفتن آنان از مردان جامعه در چندساله اخیر نمود پیداکرده است که لزوم بحث مدیریت زنان را بیش‌ازپیش مطرح می‌سازد.

سؤال دیگر این است که چرا علیرغم آن‌که بستر قانونی این موضوع وجود دارد، به‌عنوان کشوری درحال‌توسعه نیازمند فعال شدن زنان جامعه هستیم و همه مسئولان نظام بر اهمیت این موضوع اذعان دارند اما در موضوع مدیریت زنان پایین‌ترین نرخ‌ها را داریم؟

پاسخ این سؤال را می‌توان در معدود تحقیقاتی یافت که در این زمینه در کشور صورت گرفته است. در تحقیقی که در سال ۱۳۸۱ در مورد علل عدم دستیابی زنان به پست‌های مدیریتی در بین کارکنان و مدیران چند سازمان به انجام رسیده نشان می‌دهد که اگرچه مدیران و کارکنان مورد پرسش و کارایی و قابلیت زنان در عرصه‌های مدیریتی و پست‌های بالای سازمانی واقف‌اند اما تنها ۶ درصد از کارکنان مرد و پست مدیریت را برای زنان مناسب می‌دانند، ۳۰ درصد کارمندان مرد از این‌که مافوقشان زن باشد احساس خوشایندی ندارند. اگرچه همه مدیران مورد پرسش بر این باور بودند که زنان شایستگی لازم برای تصدی پست‌های بالای سازمانی را دارند اما بیش از ۸۰ درصد آنان مدیریت را کاری مردانه می‌دانند و بیش از ۵۰ درصد معتقدند که مردان در کارهای مدیریتی موفق‌تر از زنان هستند و خلاقیت بیشتری از خود نشان می‌دهند. درمجموع نتایج این پژوهش را می‌توان در قالب موارد زیر نشان داد:

  • مسئولیت‌ها و محدودیت‌های خانوادگی
  • تجربه کمتر زنان نسبت به مردان در این عرصه
  • فراهم نبودن شرایط لازم در جامعه، همچون نبود زنان در پست‌هایی چون وزارت و غیره
  • وجود برخی ویژگی‌های جنسیتی زنان
  • عدم تمکین کارکنان از مافوق خانم
  • اعتماد پایین‌تر زنان نسبت به مردان در این عرصه ازنظر جمعیت نمونه

این موارد را می‌توان به‌عنوان مهم‌ترین عوامل عدم به‌کارگیری زنان در پست مدیریتی برشمرد.

به‌طورکلی ماحصل تحقیقات این بود که اگرچه بسیاری از تصمیم‌گیران و افراد جامعه به قابلیت و توان زنان جامعه در عرصه مدیریتی واقف‌اند اما به دلیل حاکم بودن «نگرش جنسیتی» در سازمان‌ها و ادارات موردمطالعه، حتی در شرایط تخصصی برابر، برتری از آن مردان است.

البته گفتنی است که حدود ۱۰ درصد کارکنان زن موردمطالعه نیز مدیریت را مردانه تلقی می‌کنند و حدود ۱۸ درصد بر این باورند که زنان جامعه اعتماد و ریشه لازم جهت تصدی پست‌های بالای سازمان را ندارند.

با اوج‌گیری جنبش طرفداری از حقوق زنان و جنبش دانشجویی پاریس از سال 1960 میلادی به این‌طرف، که زیرساخت‌های نظری اروپا را تکان داد و مسائل جدید را در دنیا، مطرح کرد. بحث‌های مربوط به «جنسیت و جغرافیا»، «فضا و جنسیت» و همچنین «شهر و جنسیت» در بسیاری از کشورهای جهان فراگیر شد. دگرگونی‌های اجتماعی ناشی از توسعه شهری مدرن، موجب آزادسازی و رها شدن نیروهای انسانی در قالب مدرنیزاسیون در یک صدسال گذشته شده است، که موجب افزایش فعالیت‌ها و تحریکات اجتماعی این نیروهای اجتماعی شده است.

موضوع حضور زنان در عرصهٔ تصمیم‌گیری در حقیقت موضوع به رسمیت شناختن آنان به‌عنوان یک نیروی بالفعل و نه بالقوه است.

فمینیست را معادلی برای رهایی زنان می‌شمارند. برخی از فرضیه‌های نظریه‌های فمینیستی عبارت‌اند از، ضرورت رهایی زنان، نگاه به جهان از دید زنان و رفع هرگونه تبعیضی بر پایهٔ جنسیت را می‌پذیرند در دسته‌بندی جوامع و حقوق شهروندی، دسته‌ای از جوامع، زندگی را در فضای عمومی می‌پذیرند، اما برابری جنسیتی را نمی‌پذیرند که وضعیت حال حاضر ایران است. مشارکت زنان در امور مختلف جامعه، نقش مؤثری در کاهش فقر اقتصادی خانوار خواهد داشت. تصمیم گیرها در مدیریت شهری خود، بخشی از خشونت و تبعیض جنسیتی باشد.

در کشورهای درحال‌توسعه، مردان بیشتری بهره‌وران و زنان قربانیان توسعه بوده‌اند توسعه برای زنان به معنی بارکاری بیشتر در بیرون از خانه بوده است و دستاوردهای مثبت بیشتر نصیب مردان بوده است. برای دستیابی به توسعهٔ پایدار، تغییر در مناسبات کنونی و حضور فعال زنان ضرورت می‌یابد، چراکه بیش از پنجاه‌درصد از جمعیت را تشکیل می‌دهند و در تولید، رشد، تربیت آموزش نسل جدید نیز نقشی اساسی دارند. برخی نظریه‌پردازان، احساس شادمانی زنان از فضا را به‌عنوان یک معیار سنجش شادمانی جامعه شمرده می‌شود. باید به دنبال شناخت ابزارهای حرمت گزاری باشیم، وقتی بخشی از شهر از دید یک معمار و شهرساز زن طراحی شود، از ظرافت، نظم و دفت بیشتر زنان در برنامه‌ریزی شهری، بیشتر مشکلات فرهنگی و عرفی است تا اینکه قانونی باشد.

قدرت زنان به معنای اعمال زور نیست، بلکه به معنای اختیار داشتن برای عمل در سوی توسعه شهری پایدار است. طبق منویات قانون اساسی، زنان از وضعیت شیء بودن باید خارج شوند و به‌صورت هم‌رزم مردان در عرصه‌های مختلف فعالیت کنند. اگرچه زنان ازلحاظ دانش و توانایی ظرفیت‌های نهفته‌ای دارند، اما سهمی بسیار اندک (حدود 5 درصد) در به‌کارگیری پست‌های مدیریتی، به‌ویژه مدیریت شهری دارند. در ایران هرچند زنان در حیطه تحصیلات به پیشرفت‌های شایان توجهی دست‌یافته‌اند، اما در بخش مدیریت هنوز نتوانستند و جایگاه درخور زنان در امر مشارکت، علی‌رغم لغو همه محدودیت‌های صوری در مورد مشارکت سیاسی زنان وجود ندارد. با یک مقایسهٔ ساده آماری کاندیداتوری شوراها و دهیاری‌ها با کاندیداتوری مجلس نشان می‌دهد؛ زنان شهر و محل زندگی خودشان را نزدیک‌تر از کشور می‌بینند با کوچک‌تر شدن حوزه و محدوده فضای شهری بر تعداد داوطلبان افزوده‌شده و حتی آمارها نیز نشان می‌دهد که مردم در جوامع محلی‌تر به زنان اعتماد بیشتری می‌کنند، این را تعداد نمایندگان دهیار زن نشان می‌دهد.

قانونمندتر بودن زنان، دقیق‌تر بودن درروند کاری، توانمندی زنان در جلب اعتماد و مشارکت مردمی، انضباط مالی، مشارکت فعالانه‌تر در برنامه و دوره‌های آموزشی، رضایتمندی اهالی و شوراهای اسلامی از عملکرد آنان و توجه بیشتر به ابعاد فرهنگی و اجتماعی توسعه روستا را ازجمله دلایل اعتماد اهالی به دهیاران زن می‌باشند.

زنان به دلیل حس انسان دوستانه و فراغ بال بیشتر نسبت به مسائل اقتصادی و کسب درآمد، حس مشارکت‌جویانه و علاوه بر آن مطالبه گرانه بیشتری در امور مختلف جامعه‌اند. به‌نوعی، با حضور زنان در شوراها، شورایاری‌ها و مدیریت محلی مطالبات زنان، جدی‌تر پیگیری خواهد شد. راهبرد صحیح، افزایش کمی و کیفی حضور زنان در جامعه افزایش ایمنی و امنیت و کاستن از تبعیض جنسیتی است.

خبر انتخاب یک بانو برای شهرداری منطقه 13 تهران در حالی منتشر شد که برخی رسانه‌ها به‌اشتباه از انتخاب وی به‌عنوان نخستین شهردار زن پایتخت یادکردند، اما وی نخستین شهردار زنی است که در دوره شهرداری آقای دکتر محمدباقر قالیباف توانسته به شهرداری یکی از مناطق تهران برسد.

زنانی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر مسند شهرداری تکیه زدند عبارتند از:

-نخستین شهردار بانوی جمهوری اسلامی ایران «زهرا صدراعظم نوری» بود که در سال 1375 با حکم غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران به مسند شهرداری منطقه 7 تهران نشست. وی آن موقع 34 ساله بود و در چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران هم کاندیدای ورود به ساختمان این شورا بود که البته ناکام ماند.

- در سال 1395 و پس از 20 سال خانم «نرگس معدنی پور» دومین زنی است که حکم شهرداری منطقه را دریافت کرده است. البته پیش‌ازاین در دوره شهرداری آقای دکتر قالیباف «مژده صابری» نیز به‌عنوان نخستین شهردار زن ناحیه در منطقه 2 تهران منصوب‌شده بود.

-خانم معدنی پور قبلاً مدیرکل امور بانوان شهرداری تهران بوده است.

- در طی 17 سال گذشته در کشور بانوان دیگری نیز در نقاط مختلف موفق به کسب مسئولیت شهرداری شهرهای مختلف شدند ازجمله خانم «مریم پاکزاد» که توانست رأی 5 عضو شورای شهر چهارم شهر «لولمان» را به دست آورد و نامش را به‌عنوان جوان‌ترین شهردار استان گیلان ثبت کند. خانم پاکزاد 32 ساله که دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان در رشته IT بود، قبلاً نیز به‌عنوان دهیار نمونه در بین دهیاران استان گیلان معرفی‌شده بود.

-خانم «سامیه بلوچ زهی» نیز دیگر زنی بود که در 26 سالگی به‌عنوان شهردار کلات (مرکز شهر سرباز) در استان سیستان‌وبلوچستان انتخاب شد.

-منطقه 6 شهر مشهد هم شهردار زن به خود دیده است. خانم «شراره معدنیان» سال 1385 با حکم شهردار وقت مشهد، به ساختمان منطقه 6 شهرداری این شهر رفته بود. او البته تنها 3 ماه بعد از دریافت حکمش، ساختمان شهرداری را ترک کرد.

-شهر تبریز هم روزهای مدیریت یک زن بر شهرداری را دیده است. خانم «شیفته بدر آذر» 43 ساله که مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد برنامه‌ریزی شهری داشت و سابقه معاونت شهرسازی شهرداری منطقه 7 تبریز را هم داشت، آذرماه سال 1389 به‌عنوان شهردار منطقه 9 تبریز، کارش را آغاز کرد؛ او هم البته یک ماه پیش از پایان دوره مدیریتش، توسط شهردار تبریز برکنار شد.

- «شکوفه شهابی پور» هم دیگر بانویی بود که در 23 سالگی و درحالی‌که دانشجوی کارشناسی ارشد معماری در دانشگاه بندرعباس بود، تکیه‌بر صندلی شهرداری را تجربه کرد؛ او آذرماه سال 1389 شهردار شهر «سرگز احمدی» حوالی شهر پارسیان در استان هرمزگان شده بود.

حال باید دید نخستین شهردار در دوره بعد از «محمدباقر قالیباف» چه نگاهی به مسئله مدیریت زنان در شهر تهران خواهد داشت و چه کارنامه‌ای از خود بر جای خواهد گذاشت.

 

در همین رابطه