اکنون دیگر شرکتها صرفاً محلی برای کسب درآمد قلمداد نمیشوند، بلکه مشتریان شرکتها از آنها انتظار دارند که مانند یک شهروند وظیفهشناس رفتار کنند و این همان چیزی است که اصطلاحاً به نام شهروندی شرکتی (Corporate Citizenship) شناخته میشود.
بر اساس نتایج نظرسنجی اخیر مؤسسه دیلویت (Deloitte) لندن که 11 هزار نفر از مدیران ارشد و مدیران منابع انسانی شرکتهای مختلف از سراسر جهان در آن شرکت داشتند، 77 درصد از مدیران به اهمیت شهروندی شرکتی واقفند اما تنها 18 درصد از آنها استراتژیهایی برای عمل به وظایف شهروندی خود (بهعنوان یک شرکت) تدوین کردهاند.
اما چه چیزی باعث شده که بسیاری از مدیران بهرغم آگاهی از اهمیت شهروندی شرکتی، کار خاصی در مورد آن انجام ندهند؟ شاید یکی از دلایل بروز چنین تضادی این باشد که عمل به وظایف شهروندی شرکتی ممکن است بهطور غیرمستقیم – مثلاً از طریق تغییر در کیفیت یا قیمت محصولات در راستای رعایت استانداردهای زیستمحیطی و سایر مصادیق مسئولیتهای اجتماعی- بخشی از مشتریان شرکتها را برنجاند؛ مسئلهای که معمولاً مدیران شرکتها را برای اتخاذ استراتژیهای لازم در راستای عمل کردن به وظایف شهروندی شرکتی، با تردیدهای جدی مواجه میسازد.
با این حال چنین مسائلی نباید باعث شوند که شرکتها دست روی دست بگذارند و وظایف خود در قبال جامعهای که در آن فعالیت میکنند را بهکلی نادیده بگیرند زیرا این رویکرد غیرمسئولانه، در بلندمدت منافع کل جامعه –ازجمله بنگاههای اقتصادی- را به خطر خواهد انداخت. از این رو مدیران شرکتها که مسلماً نقش تعیینکنندهای در جهتدهی به فعالیتهای شرکت خود دارند، باید رویکرد صحیحی به شهروندی شرکتی داشته باشند و به همه کارکنان خود کمک کنند تا با همکاری یکدیگر و در قالب یک سازمان وظیفهشناس، تأثیر مثبتی در جامعه از خود به جای بگذارند.
شما بهعنوان مدیر و رهبر فعلی یا آینده یک شرکت باید بتوانید راهی برای نهادینه کردن فرهنگ عمل به وظایف شهروندی شرکتی در سازمان خود بیابید. شاید در این مسیر توصیههای زیر برای شما راهگشا باشند:
از بالا شروع کنید
مدیران ارشد همواره برای سایر کارکنان سازمان خود نقش الگو را دارند و وقتی بحث مسئولیت اجتماعی مطرح میشود، الگو بودن مدیران بیش از همیشه اهمیت پیدا میکند. اگر مدیران یک شرکت، رعایت وظایف شهروندی شرکتی را جدی بگیرند و برای آن انرژی و وقت کافی بگذارند، کارکنان آن شرکت نیز به اهمیت موضوع پی خواهند برد و حتی حاضر خواهند شد داوطلبانه در این امر شرکت کنند.
مدیران باید بدانند که رعایت اصول شهروندی شرکتی علاوه بر رقم زدن اثرات مثبت در بلندمدت، حتی در کوتاهمدت نیز میتواند برای شرکت آنها منافعی در پی داشته باشد. بر اساس بررسیهای میدانی مرکز مطالعات شهروندی شرکتی بوستون کالج آمریکا در سال گذشته میلادی، 79 درصد از مدیرانی که شهروندی شرکتی را با جدیت دنبال کردهاند، توانستهاند تعداد موارد ترک سازمان از سوی کارکنان را بهطور معناداری کاهش دهند.
به ارزشهای شرکت متکی باشید
شهروندی شرکتی بهنوعی با انجام کارهای درست ارتباط دارد؛ کارهایی که هم برای شرکت و هم برای جامعه مفید هستند. شما بهعنوان مدیر باید برنامههای شرکت خود برای عمل به وظایف شهروندی را با ارزشهای آن تطبیق دهید. برای این منظور باید بیش از هر چیز روی باورهای کارکنان خود تمرکز داشته باشید. به این فکر کنید که سازمان شما در چهارچوب فعالیتهای عادی و عملیاتی خود، چگونه برای تغییر دادن جهان پیرامون خود تلاش میکند؛ سپس همین اهداف سازمانی را در برنامههای شهروندی شرکتی بگنجانید.
مثلاً مؤسسات آموزشی میتوانند اقدام به برگزاری کلاسهای خصوصی و تقویتی رایگان برای دانشآموزان کمبضاعت نمایند. یا شرکتهای تبلیغاتی میتوانند به مؤسسات خیریه یا تشکلهای کوچک فعال در حوزه محیطزیست، خدمات تبلیغاتی رایگان یا کمهزینه ارائه دهند. بدین ترتیب ارزشها و قابلیتهایی که باعث شدهاند یک بنگاه اقتصادی در بازار موفق عمل کند، در انجام وظایف شهروندی شرکتی نیز کاملاً مؤثر واقع میشوند.
آهسته و پیوسته پیش بروید
حضور مؤثر در جامعه در راستای عمل به وظایف شهروندی شرکتی، یک فرآیند است و نباید با رخدادهای لحظهای اشتباه گرفته شود. طی این فرآیند باید گامها را آهسته و پیوسته برداشت و بهتدریج شرایط را برای پیشرفت فراهم کرد. مثلاً اگر تصمیم دارید هرگونه مواد پلاستیکی را از کلیه اماکن اداری و عملیاتی شرکت خود حذف کنید، نباید به دنبال این باشید که با یک دستور و تنها ظرف چند ساعت یا چند روز چنین تصمیمی را به سرانجام برسانید.
عمل به مسئولیتهای اجتماعی مستلزم تلاش مستمر و آمادگی همیشگی برای تغییر است. برای این منظور باید ابتدا اهدافی کوچک و قابلدسترس را برای شرکت خود تعریف کنید. مثلاً بهجای تلاش برای پایان بخشیدن به گرسنگی در کل جامعه، کارتان را با فراهم ساختن غذای روزانه برای یک یا چند خانوار شروع کنید. اگر در این کار داشته باشید و به بهبود تدریجی فکر کنید، خواهید دید که مرحله به مرحله انگیزه کارکنانتان برای فعالیت بیشتر در این زمینه تا چه حد افزایش مییابد.
خود را با شرایط وفق دهید
هر برنامهای که در راستای عمل به وظایف شهروندی شرکتی تدوین میشود، باید هدف داشته باشد؛ هدفی که البته باید با توجه به نیازهای جامعهای که در آن فعالیت میکنید تعریف شود. حتی شما باید این آمادگی را داشته باشید که در صورت لزوم اهداف برنامههای شهروندی شرکتی خود را بهصورت موقت یا دائم تغییر دهید. مثلاً زمانی که یک فاجعه طبیعی مانند زلزله یا سیل در منطقه شما رخ میدهد، شما باید تغییراتی در برنامههای اجتماعی شرکت خود اعمال کنید تا شرکت شما قادر باشد با توجه به ظرفیتهای خود، خدماتی را به آسیبدیدگان ارائه دهد.
بنابراین همواره بهروز باشید و ببینید که در جامعهتان چه میگذرد. با مؤسسات خیریه و سازمانهای دولتی و غیردولتی مختلفی که از مشکلات جامعه آگاهند بیشتر در تماس باشید و به آنها اطمینان دهید که شرکت شما از آمادگی لازم برای کمک به حل برخی از این مشکلات برخوردار است؛ حتی اگر این آمادگی تنها در حد اعلام فهرستی از کارکنان داوطلب باشد.
کارکنان شرکت شما باید بدانند که مدیرانشان تا چه حد برای مسئولیتهای اجتماعی شرکت اهمیت قائلند. آنها باید ببینند که شما چگونه منابع شرکت را برای خدمترسانی به جامعه بسیج میکنید. بدین ترتیب شرکت شما به یک شهروند وظیفهشناس تبدیل خواهد شد و منافع بلندمدت خود و جامعه را تضمین خواهد کرد.