همه شواهد نشان میدهد ترامپ برجام را تأیید نمیکند و چالشهای جدیدی ایجاد میشود. مناقشه در کنگره آمریکا، مناقشه آمریکا و دیگر کشورهای حامی برجام، و مهمتر از آن مناقشهای در ایران درباره آنکه پس از برجام چه باید کرد.
مخالفان دولت حسن روحانی و مذاکرات برجام همین الان هم شمشیر را از رو بستهاند و اختلاف بر سر ماندن در توافق یا خروج از برجام آغاز خواهد شد.
چند نکته درباره آنچه باید انجام شود، قابل ذکر است:
اول، ایران خواهان و نیازمند به "تعامل گسترده با جهان" است و برجام گام آغازین برای بازسازی تعاملات تخریبشده بوده و هست. خروج آمریکا از برجام به ظرفیت آن برای بازسازی تعامل گسترده با جهان ضربه میزند، اما این ظرفیت را نابود نمیکند.
"حفظ برجام به دور از نگاه احساسی و با محوریت تأمین منافع ملی در درازمدت" فعلا عاقلانهترین راه برای هموار کردن راه "تعامل گسترده با جهان" است.
دوم، تعامل گسترده با جهان، ضرورتی انکارناپذیر برای بقا و ارتقای ایران است؛ اما استفاده از ظرفیت تعامل گسترده با جهان، نیازمند اصلاحات واقعی در درون کشور است.
اصلاحاتی هم هست که صرفنظر از هر طرحی برای سیاست خارجی ضروری هستند.
فرض کنید اصلا پرونده هستهای وجود نداشته، تحریمی نبوده و برجامی هم بهکار نیست؛ روابط با جهان هم به جای خود وجود دارد. فرض چنین شرایطی هم تغییری در این واقعیت ایجاد نمیکند که برخی از مهمترین مسایل ایران عمدتا باید با اصلاحات داخلی حل شوند.
سوم، نظام بانکی ناکارآمد، فساد فراگیر، بودجهریزی ناکارآمد و هدردهنده منابع، نظام مالیاتی ناقص و ناکارآمد، صندوقهای بازنشستگی دارای ناپایداری مالی، محیطزیست فرسوده و منابع آب و خاک تقلیلیافته و در معرض خطر، آموزش و پرورش ناکارآمد در تربیت نیروی انسانی ماهر و خلاق، آموزش عالی تودهای نامتناسب با نیازمندیهای اقتصاد و جامعه؛ سیاست فرهنگی ناتوان در جلب رضایت مردم و زمینهساز خلاقیت فرهنگی و هنری؛ سیاست قومی ناکارآمد و ناتوان از رفع نارضایتیها، کشاورزی غیربهرهور و تولید و مصرف انرژی ناسازگار با استانداردهای بهرهوری دنیا؛ و نظام ناکارآمد استخدام و بهکارگیری نیروی انسانی در مناصب دولتی و حکومتی؛ که میتوان دهها مورد دیگر نیز بر آنها افزود، نیازمند اصلاح هستند.
چهارم، تعامل گسترده با جهان میتواند بر بهبود این مسایل مؤثر باشد؛ اما تصمیم به اصلاح چنین مسائلی، تصمیماتی سخت، صد در صد منوط به برجام یا هیچ گزینه دیگری در سیاست خارجی نیست.
آینده ایران قطعا تحت تأثیر پرونده هستهای، برجام، رفع تحریمها و سیاست آمریکا در قبال ماست، اما آینده ما بیشتر در دست خودمان و تصمیمهایی است که برای انجام اصلاحات واقعی در زمینه مسائل فوق گرفته میشوند.
پنجم، برجام ضروری و درست بود، و امروز حفظ آن با توجه به حمایت بینالمللی از برجام و رویارویی دیپلماتیک کشورها با آمریکا، درستترین گزینه است.
اما همان گونه که برجام سبب تأثیرات مثبت ولی نه حل همه مسایل بنیادین ما شد (زیرا برای حل مسائل بنیادین باید تصمیمات مهم دیگری در عرصه داخلی گرفته شود)؛ خروج آمریکا نیز سبب تأثیرات منفی اما نه نابودی همه دستآوردهای برجام خواهد شد.
ششم، وضعیت مسائل اساسی ما پیش و پس از خروج آمریکا از برجام تفاوت بنیادینی نخواهد کرد. متغیر اصلی تأثیرگذار بر آینده ما، تصمیمهایی است که برای اصلاحات واقعی در همه بخشهای ناکارآمدساز و اداره ناکارآمد کشور گرفته میشود.
هفتم، برجام را باید حتی با خروج آمریکا حفظ کرد، که در این حالت فضای کمتنشتری برای آغاز اصلاحات واقعی در کشور وجود خواهد داشت. ما چهار دهه در تنش با آمریکا زیستهایم و عواقب آنرا نیز تحمل کردهایم. میتوان این مسیر را سه سال دیگر در عصر ترامپ ادامه داد.
هشتم، مسأله برجام، خروج آمریکا از آن و نوع مواجهه با آنرا حیثیتی نباید کرد؛ این مسألهای درباره منافع ملی است، مناقشه اشخاص و مسأله آبرو و مواضع این و آن نیست. شتابزده نباید عمل کرد.
اگر برجام حتی با خروج آمریکا حفظ شده و اصلاحات واقعی در داخل آغاز شود و مردم پیام مثبت آنرا دریابند، اتحاد و انسجام داخلی نیز افزوده میشود، و جهان ضدترامپ نیز پیام روشنتری از ایران دریافت خواهد کرد.
ایران میتواند استقلالطلبی و مقابله با برتریجویی آمریکا را این بار با "اصلاحات سیاستی در داخل" و به شیوهای کاملا نرم، با عقلانیت و صبر استراتژیک پیش ببرد.