نمی توانیم نوسانات قیمت ارز را بررسی کرده و از کنار اینکه دولت یکی از اصلیترین عرضهکنندکان ارز در کشور است، نوسانات قیمت ارز میتواند قیمت تمام شده واردات و صادرات را تغییر دهد و اینکه قیمت ارز میتواند در رقابتپذیری تولید موثر باشد، به راحتی بگذریم.
ناگفته پیداست که هر زمانی که قیمت دلار در بازار روابط متوازنتری با ریال دارد، واردات به صرفهتر است و در نهایت از این محل تولید داخلی زیان دیده و قدرت رقابتپذیری خود را از دست میدهد و برعکس هرگاه قیمت دلار افزایش مییابد به دلیل اینکه رابطهای معکوس با آنچه پیشتر عنوان شد پیدا میکند، صادرات به صرفه شده و در عین حال واردکنندگان مجبورند با بهای بیشتری خرید کنند که در نهایت به زیان مصرفکننده خواهد بود.
در نتیجه حاصل این معادله خبر از تمایل تولیدکننده و صادرکننده به افزایش قیمت دلار میدهد و واردکنندگان و مصرفکنندگان به قیمت پایین دلار تمایل دارند. در ایران با آنکه همه مسوولان و اقتصاددانان حمایت از تولید داخل و تقویت اقتصاد ملی را یک اصل مهم میدانند، ولی در عمل به دلیل فشار سیاسی واردکنندگان و مصرفکنندگان، بانک مرکزی همواره در تلاش است تا قیمت ارز را پایین نگه دارد؛ به بیان دیگر این حکایت دایمی اقتصاد ایران در تمام سالهای پس از انقلاب بوده است اما برای آن هیچگاه راهی علمی و منطبق برای واقعیت اقتصادی پیدا نشده و به همین دلیل پایین نگه داشتن قیمت دلار همواره به شکل دستوری و از بالا بوده است. امری که در نهایت موجب میشود پس از چند سال فشار فنر تورمی انباشت شده و با در رفتن این فنر تورمی قیمت دلار به صورت فزایندهای افزایش یابد، اتفاقی که درسال جاری رخ داد.
در این میان صحبتهای رییس کل بانک مرکزی که نسبت به کاهش قیمت ارز تا عید ابراز امیدواری کرده است نیز، یادآور وعدههایی است که آقای بهمنی در دوران جهش قیمتی اواخر دهه ٨٠ و اوایل دهه ٩٠ میداد. ایشان آن زمان میگفتند بازار توجیه اقتصادی ندارد و قیمت ارز کنترل خواهد شد. ولی در عمل اتفاق معکوس رخ داد. آقای سیف نیز دقیقا همان صحبتها را بعد از ٦ سال تکرار کردهاند. متاسفانه به نظر نمیرسد جامعه چندان به این گفتهها توجه کند و در این روزها حتی زنان خانهدار نیز که پس اندازی داشتند، متقاضی ارز شدند.
گفتههای رییس کل بانک مرکزی بیش از آنکه بخواهد بازار را به سمت آرامش ببرد، محرک بازار خواهد شد، چرا که مردم با شنیدن صحبتهای آقای سیف مطمئن شدند که قیمت ارز باز هم بالاتر خواهد رفت و از نظر واقعیات اقتصادی نیز به نظر نمیرسد دولت یارای مقابله با این افزایش قیمت را داشته باشد. احتمالا در روزهای آینده نیز بازار دوباره با جهش و شوک ارزی مواجه شود. رییس کل بانک مرکزی به خوبی میداند که موضعی علیه واقعیات اقتصادی گرفتند و به نظر میرسد با فشاری که از بالا به ایشان وارد شده، ایشان مجبور شدهاند تا از کارتی سوخته دوباره استفاده کنند؛ اما مساله به همین جا ختم نمیشود چرا که اگر نتایج معکوس رخ دهد، آنگاه از میزان اعتماد مردم به دولت کاسته شده و این در آینده تبعات سختتری نیز خواهد داشت.
نگرانی آن است که پس از این نیز دولت رویه گذشته را تکرار کند و دوباره در بازار به دنبال «جمشید بسمالله» تازهای بگردند تا کاسه و کوزه را بر سر آن بشکنند. حال آنکه هیچ دلالی مسبب وضعیت فعلی نیست و اگر چنین شود جز فرافکنی حاصل دیگری ندارد. در هر حال دولت باید هرچه سریعتر در این رابطه اقدامات لازم را در دستور قرار دهد و هرچه سریعتر به این نوسانات پایان دهد. نباید فراموش کنیم که اقتصاد ایران در شرایطی قرار ندارد که بتواند نوسانات اینچنینی را تاب آورد.