هفته گذشته همایش اقتصاد جهانی در داووس سوئیس برگزار شد و در طی آن طیف وسیعی از موضوعات موردبحث رهبران جهان قرار گرفت. اما آنها در مورد کشاورزی چه فکر میکردند؟ از قرار روی یک مسئله اتفاقنظر وجود دارد: کشاورزی نیاز به تغییر و دگرگونی دارد و باید بر شتاب استفاده از فنآوریهای جدید افزود.
در وبسایت این همایش گفتهشده است: "در چهلوهشتمین نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد بنا داریم رهبران اقشار و گروههای مختلف را برای ایجاد یک روایت مشترک در بهبود وضعیت جهان با خود همراه کنیم. برنامهها، طرحهای نوآورانه و پروژههای این همایش، ساختن آینده مشترک ای در یک جهان "چندپاره" را هدف گرفته است."
نوآوری در سرعت و مقیاس
با خواندن این عبارات بالا احساس میکنیم که انگار جهان در چند سال گذشته تغییرات اساسی را از سر گذرانده است. اما این جهان "چندپاره" به چه معناست؟ شاید بشود حدس زد که این اشارهای به جنگهای داخلی و قطببندیهای سیاسی است. اما آیا این قضیه چندپارگی در مورد تولید مواد غذایی هم صادق است؟ به نظر میرسد قضیه جدی و البته تااندازهای نگرانکننده است. برای پاسخ به این قبیل پرسشها بد نیست نگاهی به گزارش "نوآوری با یک هدف: نقش تکنولوژیهای نوآورانه در سرعت بخشیدن به تحول در سیستمهای تولید غذا" بیندازیم. این گزارش هفته گذشته در نشست مجمع جهانی اقتصاد منتشر شد و مضمون کلی آن این بود که برای تأمین نیازهای فردا باید تحولی جدی در سرعت و مقیاس روشهای کشاورزی کنونی به وجود آورد.
فناوریها و اعداد و ارقام
قسمت جالب این گزارش چیزی است که از آن با نام "12 متحولکننده" یاد کرده است، منظور 12 نوآوری تازه است که ظرفیت زیادی در متحول کردن سیستمهای غذا دارند. برای بهرهگیری از نوآوریهای یادشده سه مجموعه از فناوریهای اساسی باید به کار گرفته شوند که عبارتند از: 1- زیرساخت دیجیتال (بزرگ داده (Big Data)، 2- سیستمهای فیزیکی جدید (وسایل نقلیه خودکار، رباتیک پیشرفته و فناوری نانو) 3- پیشرفتهای علمی (مانند نسل بعدی زیست فناوری و مهندسی ژنتیک).
نکته جالب دیگر در مورد "12 متحول کننده" این است که تهیه کنندگان گزارش برای توصیف اثر آنها به خوبی از اعداد و ارقام بهره گرفتهاند. به عبارت دیگر، با عدد و رقم نشان دادهاند که صرفه جویی اقتصادی حاصل از آنها به چه میزان است، با استفاده از آنها چه مقدار متان میتواند کاهش پیدا کند و افزایش تولید با استفاده از یک نوآوری تکنولوژیکی خاص چه اندازه خواهد بود. البته چنین اطلاعاتی برای آنکه تصویر درستی از موضوع داشته باشیم ضروری است، اینکه تنها گفته شود که "باید زنجیره ارزش را بهبود داد یا نیاز به منابع پروتئینهای جایگزین جدی است" کمکی نمیکند و باید کار را تا اندازه ممکن بهصورت مشخص و دقیق پیش برد.
داستانی که اعداد برای ما می گویند. در مورد پروتئینهای جایگزین، در گزارش چنین میخوانیم: برآوردها نشان میدهد اگر بتوان 10 تا 15 درصد از مصرف پروتئین حیوانی جهان را تا سال 2030 با این منابع پروتئینی جدید جایگزین کرد، میزان انتشار گاز دی اکسید کربن جهان از 550 تا 950 مگاتن کاهش مییابد (که معادل 5 تا 8 درصد کل تولید گازهای گلخانهای بخش کشاورزی است) و همچنین مصرف آب نیز بین 225 تا 400 میلیارد متر مکعب کاهش خواهد یافت (که معادل 7 تا 12 درصد از کل آب شیرین مصرفی بخش کشاورزی است). افزون بر این،250 تا 400 میلیون هکتار صرفه جویی در زمین کشاورزی خواهیم داشت (که معادل 5 تا 10 درصد از کل زمینهای مورد استفاده در بخش کشاورزی است). سناریوی نویدبخشی است و وقتی اعداد در سطح مگا تن و میلیارد آورده میشوند، میتوان نتیجه گرفت که اتفاق خوبی در شرف وقوع است.
یکی نمونه خوب دیگر، اصلاح ژن برای بهبود صفات دانهها است. از دیرباز سه روش برای بهبود دانهها وجود دارد: گردهافشانی باز، ترکیبی و دستکاری ژنتیکی. در حال حاضر روش چهارمی نیز وجود دارد: اصلاح ژنوم (یا اصلاح ژن).
اصلاح ژن فرصت مناسبی برای افزایش چشمگیر بازدهی محصول فراهم میآورد و در بهبود محیطزیست و ارزش تغذیهای آنها نیز اثری جدی دارد. اگر دانههای اصلاحشده ژنتیکی تا سال 2030 در 60-100 میلیون مزرعه به کار گرفته شوند، میتوان امید داشت که تا 100-400 میلیون تن محصول بیشتری تولید خواهد شد (که معادل 1 تا 5 درصد ارزش کل تولیدات کشاورزی است) و 5 تا 20 میلیون تن ضایعات سالیانه کاهش خواهد یافت (که معادل 1 تا 2٪ ارزش کل ضایعات غذایی است)، درآمد کشاورزان 40 تا 100 میلیارد دلار بالاتر خواهد رفت (معادل 1 تا 2 درصد ارزش کل تولیدات کشاورزی) و امکان تغذیه 20 تا 100 میلیون نفر که در فقر شدید مواد غذایی به سر میبرند (معادل 1 تا 5٪ کل افراد دچار سوءتغذیه) نیز فراهم میآید.
اکوسیستم نوآوری خوب
بر اساس این گزارش میتوان ادعا کرد که چنین نوآوریها تنها زمانی به نتیجه مطلوب خواهند رسید که "اکوسیستم نوآوری" بهدرستی عمل کند. در حال حاضر که برای چنین نوآوریهایی مشوق جدی وجود ندارد، رایزنیهای سیاسی گسترده برای حمایت از آنها انجام نمیگیرد، هیچ یارانهای و کمکی به آنها اختصاص نمییابد و سهامداران هم چندان برای چنین نوآوریهای عجله ندارند و شرکتها را تحتفشار نمیگذارند؛ تنها نوآوران با منابع مالی فراوان میتوانند کار را پیش ببرند. اما کلید ایجاد یک اکوسیستم خوب، استعدادهای مدیریتی و فنی، سیاستها و مقررات تسهیلکننده و دسترسی به مناسب به سرمایه حتی برای استارتآپهاست. باید کار را بهصورت گسترده دنبال کرد تا بتوان جهان چندپارهای که مجمع جهانی اقتصاد از آن سخن میگوید را بهبود بخشید.
برای کاستن از این چندپارگی، شبکههای جهانی میتوانند نقشی مهم را ایفا کنند؛ همان شبکههایی که در سطح کشورها و مناطق مختلف عمل میکنند. خوشبختانه در حال حاضر میتوان از بهکارگیری بسیاری از فناوریهای نو در صنایع کشاورزی و غذایی سراغ گرفت. هیچ مرزی و مانعی هم برای پیشرفت وجود ندارد. بزنگاه نوآوریهای اساسی فرارسیده است، اگرچه مسیر کلی آن تا اندازه زیادی روشن است.