مهمترین رویدادهای اتاق ایران در هفته‌ اول دی‌ماه

توهم منتقدان لیبرالیسم

اقتصاد ایران گرچه مدت‌ها است که از دشواری‌هایی رنج می‌برد که اهم آنها رشد اقتصادی نسبتا پایین و نرخ تورم نسبتا بالا بوده، اما اکنون در شرایط دشوارتری قرار دارد. اگر اصلاحات اقتصادی در گذشته یک نیاز مهم بود اکنون اجتناب‌ناپذیر شده است و حتی اگر نظام سیاست‌گذاری ابتکار عمل انجام اصلاحات اساسی را به دست نگیرد، شرایط به‌صورت جبری تحمیل می‌شود.

تیمور رحمانی

کارشناس اقتصادی
26 اسفند 1396 - 11:11
کد خبر : 12727
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
اقتصاد ایران گرچه مدت‌ها است که از دشواری‌هایی رنج می‌برد که اهم آنها رشد اقتصادی نسبتا پایین و نرخ تورم نسبتا بالا بوده، اما اکنون در شرایط دشوارتری قرار دارد. اگر اصلاحات اقتصادی در گذشته یک نیاز مهم بود اکنون اجتناب‌ناپذیر شده است و حتی اگر نظام سیاست‌گذاری ابتکار عمل انجام اصلاحات اساسی را به دست نگیرد، شرایط به‌صورت جبری تحمیل می‌شود.

تیمور رحمانی، دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران

اگر اصلاحات اجتناب‌ناپذیر است انجام آن توسط دستگاه سیاست‌گذاری بدون تردید هزینه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد؛ اما هزینه‌های آن به مراتب کمتر از حالتی است که این اصلاحات به‌صورت جبری رخ دهد.

هنگامی که صحبت از انجام اصلاحات اقتصادی است، بخشی از آن به‌طور طبیعی اصلاحات قیمتی از قبیل اصلاح نرخ ارز، قیمت حامل‌های انرژی و امثالهم است. اما هیچ اقتصاددان پایبند به اصول تحلیل علمی ادعا نخواهد کرد که اصلاحات اقتصادی در اصلاحات قیمتی خلاصه می‌شود. مدت‌ها است که اصلاحات اقتصادی که در ایران از سوی پاره‌ای از اقتصاددانان مطرح شده است توسط پاره‌ای دیگر ترویج علم اقتصاد لیبرالی نامیده شده است. گرچه هیچ اقتصاد خوانده پایبند به اصول تحلیل علمی، دانسته‌های خود را حقیقت مطلق نمی‌داند و دانسته‌های دیگران را باطل و گرچه در میان کسانی که با اصلاحات اقتصادی و به‌ویژه اصلاحات قیمتی مخالفت می‌کنند، نقدهای ارزشمندی وجود دارد، اما اشکالی بزرگ در نوشتارهای بسیاری از مخالفان اصلاحات قیمتی وجود دارد. یکی از اشکالات اساسی در این زمینه عدم فهم تفاوت علم اقتصاد و تفکر اقتصاد لیبرالی و یکی پنداشتن این دو است. واقعیت آن است که چیزی به اسم علم اقتصاد لیبرالی وجود ندارد و اساسا علم اقتصاد که به دنبال کشف روابط پدیده‌ها است، نمی‌تواند صفت لیبرالی یا غیر لیبرالی داشته باشد. آنچه برخی به اشتباه علم اقتصاد لیبرالی می‌نامند تفکر سیاسی لیبرالیسم اقتصادی یا اسم‌های مشابه آن است و نه علم اقتصاد. آنچه در اقتصاد ایران رخ داده است موارد بسیار متعددی از صحت نظریه‌های اقتصادی حتی در شکل ساده‌شده آنها را تایید می‌کند(نمونه بسیار ساده‌ای از این موارد در نوشتاری راجع به نرخ ارز و نظریه برابری قدرت خرید در نوشتاری توسط نویسنده در روزنامه «دنیای اقتصاد» قبلا چاپ شده است).

در اقتصاد ایران پس از خاتمه جنگ تحمیلی همواره صحبت از اصلاحات اقتصادی بوده است و آنچه عملا انجام شده است شکل ناقص و بدون شک پر از اشکال اصلاحات قیمتی بوده است. همین موضوع همه ما اقتصاد خوانده‌ها را باید به تفکر وادارد و ما را نسبت به اصلاحات اجتناب‌ناپذیر هوشیار کند. یکی از دلایل اصلی این موضوع که اصلاحات اقتصادی بیشتر خود را در قالب اصلاحات قیمتی نشان داده، سهل‌تر بودن آن نسبت به سایر اصلاحات است. این اصلاحات گرچه از رساندن اقتصاد به وضعیت مطلوب ناتوان بوده، اما عدم امکان تداوم آن سبب پذیرش آن شده است و به همین دلیل در آینده نیز خود را تحمیل خواهد کرد. واضح است که اگر قرار است حتی اصلاحات قیمتی نیز به‌طور اجتناب‌ناپذیر صورت گیرد چه بهتر که دستگاه سیاست‌گذاری ما با ابتکار عمل خود پیش‌برنده این اصلاحات باشد نه منفعل در مقابل وقوع آن. در حال حاضر بیشترین اصلاحات اجتناب‌ناپذیر مربوط به اصلاحات قیمتی و حذف و هدفمند کردن یارانه‌ها است.

اقتصاد ایران چه بخواهد و چه نخواهد در مسیر پیش رو و نه چندان دور ناچار است یارانه‌های گسترده از قبیل یارانه ارز، بنزین، گازوئیل، گاز، برق، آب، محیط زیست و... را حذف کند. حذف یارانه‌های گسترده توصیه علم اقتصاد است و نه تفکر اقتصاد لیبرالی. اتفاقا همان علم اقتصاد که توصیه می‌کند باید یارانه‌ها حذف شود؛ چون سبب ناکارآیی و رشد پایین اقتصادی، بحران مالی دولت، بحران بانکی، بی‌عدالتی(علاوه بر نابرابری)، تخریب محیط زیست و... شده است، توصیه نیز می‌کند که یارانه‌ها در زمینه نقش حمایتی آن برای بهبود توزیع درآمد و رفاه عمومی گسترش یابد. 

در شرایط دشواری که اقتصاد ایران قرار دارد، بیش از همه اقتصاددانان وظیفه دارند برای افکار عمومی روشن کنند که این حجم سرسام‌آور یارانه ناهدفمند قابل تداوم نیست و باید اصلاح شود و اقتصاد ایران دیگر توان اعطای یارانه به شکل گذشته را ندارد و توصیه برای حذف و اصلاح آن توصیه یک تفکر سیاسی نیست، بلکه توصیه علم اقتصاد است که با منطق ساده هزینه و فایده به تحلیل پدیده‌ها می‌پردازد. چنین نوع نگاهی به دستگاه سیاست‌گذاری کمک می‌کند با فشار کمتری از ناحیه افکار عمومی به مدیریت اصلاحات اجتناب‌ناپذیر بپردازند.

در همین رابطه