حدود دو دهه پیش در دولت اصلاحات با تفکر حرکت در مسیر توسعه کشور، سرمایهگذاری حسابشدهای در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات انجام شد. در آن مقطع سراسر ایران به شبکه ارتباطی متصل شد و شرکتهای کوچک و بزرگی برای حضور در زیستبوم فاوا با حمایت دولت وقت شکل گرفت؛ چراکه تعداد محدودی از مدیران و کارشناسان، نیازهای عصر کنونی را پیشبینی میکردند. اکنون دسترسی هموطنان در دورترین نقاط کشور به اینترنت پرسرعت و تجهیزات ارتباطی مهیا شده است و هر روز بهصورت لحظهای بر مصارف کاربران فضای مجازی افزوده میشود. از طرفی برخی دستگاهها که رضایتی از در دسترسبودن این امکانات برای مردم نداشته و ندارند و آن را خطر جدی میدانند، در این سالها از هیچ کارشکنیای برای مانعتراشی بر سر استفاده از خدمات فاوا فروگذار نکردند. یک جستوجوی ساده نشان میدهد آنان که تا چندی قبل رسانههای مستقل را برنمیتابیدند، اکنون بیشترین هجمه را به فضای مجازی وارد میکنند. جالب اینجاست که این نهادها، گروهها یا اشخاص خود بیشترین سرمایهگذاری یا درآمد را در فضای مجازی داشتهاند؛ از خرید اپراتورهای ارتباطی تا مشارکت در استارتاپهایی که رشدی شایانتوجه داشتهاند تا دریافت مبالغ سنگین از کسبوکارهای این حوزه برای تبلیغات در صداوسیما و دیگر کانالهای ارتباطی!
اما موضوع این یادداشت بحث بر سر چالش تحتفشاربودن فضای مجازی نیست؛ چراکه موضوعاتی از قبیل فیلترینگ، تبلیغات علیه این فضا در رسانههای عمومی بهویژه صداوسیما، برخورد با فعالان فضای مجازی، فشار برخی تریبونها، اعلام انزجار از این فضا و... هر کدام میتواند در جای خود واکاوی شود. در این یاداشت بیشتر بر تأثیر این فضا در شرایط کنونی کشور برای بهثمررسیدن دو هدف اصلاح و توسعه تمرکز دارم. فضای مجازی میتواند به اصلاح رفتار تکتک افراد جامعه کمک شایانی کند. البته فرهنگسازی نقشی اساسی دارد تا بتوان از این فضا بهعنوان یک کانال ارتباطی مناسب بهره برد. مشخص است که نهادها و سازمانهای متولی فرهنگ در این حوزه ضعیف عمل کردهاند و هرکدام نیز دیگری را مقصر میدانند.فضای مجازی با کمک به ایجاد اتاقهای شیشهای برای تمامی ایرانیان اعم از مسئولان، چهرهها و تأثیرگذاران، صنوف، فعالان سیاسی و... میتواند شرایطی را مهیا کند که هر شهروند پیش از اینکه به اقدامی دست بزند، خود را در این اتاق شیشهای و در پیشگاه افکار عمومی قرار دهد و سپس آن اقدام را انجام دهد. به نظر میرسد برای افرادی که میخواهند در جامعه خود با آرامش و با سربلندی زندگی کنند، «اعتبار» صفت بسیار مهمی است. هر چقدر افراد سیاستمدار قدرتمند یا چهره تأثیرگذار و پرمخاطبی باشند، اگر دست به اقدامی بزنند که در برابر خواست عمومی قرار بگیرد، آنها آن اقدام را تحمل نکرده و اعتبار جمعشده برای آن فرد در نزد آنها به صفر نزدیک میشود.
باز هم یک رصد و جستوجوی خیلی ساده نشان میدهد کسانی که فضای مجازی را برنمیتابند، همانهایی هستند که شفافیت در عملکرد را مناسب نمیدانند و به ناچار، فقط موارد حسابشده و از پیش تعیینشده را در معرض عموم قرار میدهند. آنان باید بدانند اقدام منفی علیه افکار عمومی، دیر یا زود آنان را در معرض واکنشهای اجتماعی قرار داده و اعتبارشان دچار آسیب جدی میشود. باید تلاش کرد تکتک اعضای حاضر در فضا مجازی مانند روزنامهنگاری جستوجوگر، آگاه و منصف به فعالیت ادامه دهند. نباید اجازه داد همانها که نگران بیاعتبارشدن در فضای شفاف و قانونمند مجازی هستند، با اخبار دروغین و ایجاد کمپینهای منفی اجتماعی، منحرفکردن ذهن کاربران و متوقفکردن روند شفافیت را دنبال کنند. این اطمینان وجود دارد که از ورای توسعه کسبوکارهای مبتنی بر فاوا و نقش آن در توسعه اشتغال و بهبود کسبوکار، این ابزار بخش بزرگی از اصلاحات فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را به دنبال خواهد داشت و هر یک از ما بهعنوان شهروندی مسئول، باید از آن نگهداری کنیم. در پایان این نکته قابلملاحظه است که سعی کنیم اصلاحات رفتاری در فضای مجازی را هم در نظر داشته باشیم. اصلاحات به مفهوم تغییر در رویکردها و رفتارها همیشه زنده است و موقعیت، زمان و مکان نمیشناسد.