واژه دارایی سمی در بحران مالی سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ و پس از آن، یعنی زمانی مورد استفاده قرار گرفت که بسیاری از ابزارهای مالی مانند داراییهای رهنی و بیمه نامههای اوراق قرضه، بازار خرید خود و در نتیجه قابلیت نقدشوندگی خود را از دست دادند و دارندگان آنها ضرر هنگفتی را متحمل شدند. بنابراین دارایی سمی به معنای مطالبات معوقه بانکهاست. در واقع کار اصلی بانکها، واسطهگری پول است و از آنها به عنوان بازار پول کشور یاد میشود. به این ترتیب عدهای پول و سرمایه خود را به صورت سپرده نزد بانکها میگذارند و عدهای نیاز مالی خود را از طریق بانکها و به شکل دریافت تسهیلات رفع میکنند. در نتیجه این سپردهها و تسهیلات در فعالیتهای اقتصادی استفاده میشوند و نقدینگی به اقتصاد کشور تزریق میشود. برای مثال میتوان بانک را به عنوان وکیل پول سپردهگذاران دانست که این نهاد وظیفه دارد سپردههای بانکی را در فعالیتهای اقتصادی و تولیدی به کار بگیرد و از بابت این اقدام هم هزینهای را به عنوان حقالوکاله دریافت کند. در اصل اساس بانکداری هم بر پایه همین فعالیتها بنا شده و آنها با جذب مشتریها سعی در سودآوری هرچه بیشتر دارند.
بانک زمانی که پول مردم را دریافت میکند و آن را به شکل وام به شخص حقیقی و حقوقی دیگری پرداخت میکند، باید مطمئن باشد که گیرنده وام در بازپرداخت آن مشکلی نخواهد داشت و از طرف دیگر ضمانت تزریق این پول به فعالیتهای اقتصادی باید وجود داشته باشد و از حاصل این فعالیت اقتصادی بانک هم سود دریافت کند و در واقع به عنوان شریک سرمایهگذاری در سود فعالیت اقتصادی بهرهمند شود.
پس لازم است یک ارزیابی اولیه صورت بگیرد. باید دید وامگیرندگان اصلا توانایی انجام فعالیتهای اقتصادی را دارند؟ یا وامگیرنده به عنوان فعالیت اولیه و اصلی خود از تسهیلات استفاده میکند؟ این نکته بسیار حائز اهمیت است که از این وام به عنوان فعالیت اصلی استفاده شود و افراد از آن برای مصارف شخصی خود استفاده نکنند، چون در بانکها سپردههای مردم به عنوان سرمایه صاحب سپرده محسوب میشود و در این صورت مسئولیت دولت و حاکمیت در قبال مردم چند برابر است. صاحب سپرده در مجمع مدیران به عنوان مسئول دارایی حضور ندارد، پس اینجا میطلبد که دولت نظارت و مراقبت بیشتری بر فعالیت بانکی داشته باشد.
بنابراین بانک مرکزی بازوی نظارتی دولت در نظام پولی است و نسبت به قوانین و مقررات برای آییننامه معاملات، تعیین نرخ سود، اعطای تسهیلات و ... وظیفه دارد. همچنین بانک مرکزی باید در تعیین اعضای هیات مدیره بانکها و وظایف و اختیارات آنها و رسیدگی به عملکرد مدیران بانکی اصلاحاتی انجام دهد. حال اگر یک بانک در حالت عادی فعالیت داشته باشد و گردش پول در آن بدون تاخیر انجام شود، بانک میتواند سودآوری داشته باشد و به افزایش تولید کمک کند و حقالوکاله خود را نیز به دست آورد. در مجموع نتیجه میگیریم که دارایی سمی به آن دسته از داراییهای مالی گفته میشود، که قابلیت نقدشوندگی آنها، از دست رفته و بازار ثانوی برای معامله آنها نیز به دلیل کمبود تقاضا دیگر موجود نیست.
در مواردی معمولا بازاری برای خرید و فروش این داراییها وجود ندارد و نگهداری این نوع داراییها، به معنای ضرر قطعی تلقی میشود. اگر بانک به موقع مطالبات خود را دریافت کند، بدین معناست که از سرمایه در گردش برخوردار است و پول صاحب سپرده هم از خطر در امان است، اما اگر خلاف این اتفاق روی دهد، یعنی بانک علاوه بر اینکه نقدینگی خود را از دست میدهد، و از پرداخت سود سپرده نیز برنمیآید. پس بانک برای اینکه حفظ ظاهر کند با پول سپردهگذاران جدید، سود سپردهها را پرداخت میکند. چنین روندی به مرور ارزش دارایی بانک را از بین میبرد و ضرر و زیان جبران ناپذیری را به بانک وارد میکند و به همین دلیل اسم آنها را دارایی سمی بانکها گذاشتهاند. البته دولت و قوه مقننه تا به امروز نتوانستهاند قانونی برای ضمانت اجرای بازگشت مطالبات بانکی به اجرا بگذارند و یکی از ضعفهای اساسی بانکی همین موضوع است.