افزون بر این، فعال شدن برخی عوامل و متغیرها نظیر عدم همراهی اتحادیه اروپایی با سیاستها و اقدامهای ایالات متحده در قبال برجام و تلاش ایران و اروپا برای یافتن راهی بهمنظور خنثی کردن تحریمهای یکجانبه آمریکا، عدم همراهی اوپک با سیاست تحریمی ایران از طریق جایگزینی نفت ایران، ناتوانی عربستان سعودی و متحدان نفتی عرب آن برای جبران کاهش نفت ایران و تشدید عدم همراهی عربستان با مسئله قتل خاشقچی و بروز اختلاف در روابط ریاض و واشنگتن و نهایتا در پیش بودن انتخابات کنگره آمریکا و احتمال شکست حزب جمهوریخواه مورد حمایت ترامپ در پی افزایش قیمت بنزین در آمریکا با افزایش قیمت جهانی نفت، سیاست دولت ترامپ برای اعمال پرقدرت تحریم نفتی ایران در ۱۳ آبان را بیش از پیش از برنامهریزی اولیه طراحان آن دور کرد.
واقعیت آن است که تحریم نفتی آمریکا در ابتدای اعمال، در شرایط ضعیفتر از آنچه پیشبینی میشد، اجرایی میشود و این نمیتواند مطلوب ترامپ و تیم ضدایرانی او باشد. ترامپ از ابتدای خروج از برجام، حداقل به بازگشت شرایط تحریم نفتی ایران به دوران قبل از برجام فکر میکرد و تلاش داشت در نبود قطعنامه شورای امنیت و حمایت متحدان اروپایی خود با استفاده از ابزارهای سیاسی، روانی و رسانهای، این هدف خود را جامه عمل بپوشاند، اما مجموعه عواملی که ذکر شد، ساختار تحریم نفتی مورد نظر وی را ضعیف، ناقص و ناکارآمد ساخته است و این مسئله میتواند در صورت تداوم سیاست تحریمی آمریکا، در آینده بیش از این ساختار تحریمها را با بروز عوامل و شرایط جدید دچار چالش کند.
از جمله این عوامل، پیروزی دموکراتها در انتخابات کنگره (مجلس نمایندگان و میاندورهای سنا) است که در این صورت، ترامپ با دردسرهای بسیاری در فضای سیاسی آمریکا برای ادامه سیاست تحریمی ایران مواجه میشود. اجرای سیاستهای ضد تحریمی اروپا از جمله سازوکار مالی موسوم به SPV که در آینده نزدیک رونمایی و اجرا میشود به همراه سایر سازوکارهای موقت و دائمی دیگر، چالش دیگری بر سر موفقیت تحریمهای آمریکا علیه ایران است. ماهیت و روند مناسبات آمریکا با کشورهایی مانند چین (اختلافات تجاری و اقتصادی)، روسیه (اختلافات سیاسی و نظامی و تحریمها) و حتی عربستان سعودی (اختلافات در سیاستهای نفتی) نیز این سیاستها را به طور طبیعی تحت تاثیر قرار میدهد.
البته در کنار این عوامل چالشساز، برخی عوامل مقوم تحریمهای نفتی از جمله امکان بهرهبرداری برخی کشورهای نفتی مانند عربستان و روسیه از سهم بازار نفت ایران، احتمال خروج ایران از برجام و امکان توافق ترامپ با قدرتهای اقتصادی مانند چین و روسیه نیز وجود دارد، اما وزن این متغیرها در مقابل متغیرهای تضعیفکننده، پایین است. این شرایط، به طور طبیعی برای ایران در حوزه صادرات نفت فرصتساز است.
ایران در شرایط حاضر میتواند ضمن بهرهبرداری از موضوع معافیتهای صادرشده از سوی واشنگتن برای کشورهایی که از ایران نفت وارد میکنند، با اتخاذ سازوکارهای مناسب، زمینه تداوم شرایط معافیت و همچنین افزایش صادرات را دنبال کند. همچنین در اوپک سیاست ادامه و تشدید همکاری و تقویت منافع مشترک حتی با کشورهایی مانند عربستان سعودی را دنبال و به حفظ انسجام اوپک کمک کند. در کنار این، بکوشد ظرفیت صادرات نفت به اروپا را با توسل به شیوههای مختلف و با توجه به سازوکارهای تسهیل همکاریهای اقتصادی و تجاری با اروپا در شرایط تحریمی، افزایش دهد. همکاری با کشورهایی مانند روسیه نیز در این راستا میتواند مورد توجه باشد. به این موارد میتوان تجربه دور زدن تحریمها در مرحله قبلی تحریمها را نیز اضافه کرد. مجموع این عوامل، حداقل در میانمدت نمیتواند آسیب جدی به ساختار صادرات نفت ایران وارد کند و اهداف ایالات متحده را محقق سازد.