بسته پیشنهادی یا مکانیسم مالی اروپا که برای حفظ تعامل مالی با ایران در چارچوب برجام و بهنوعی با رعایت محدودیتهایی اعمال شده توسط آمریکا ایجاد شده، برنامه پیچیدهای است که هم ابعاد سیاسی، هم حقوقی، هم فنی و هم اقتصادی دارد. در بعد سیاسی به نظر میرسد اتحادیه اروپا میخواهد نشان دهد که در عمل واقعاً به برجام وفادار است و منافع درازمدت خود را در این میبیند که برجام اجرایی شود و این برنامه تقریباً میتواند برای شفافسازی اراده سیاسیاش بهعنوان یک ملاک قرار بگیرد.
در بعد حقوقی، بحث این است که چارچوب حقوقیاش چگونه باید باشد که بتواند ضمانتهای اجرایی مؤثری داشته باشد که در اینجا از جزئیات اطلاع چندانی در دست نداریم. درواقع به آن صورت ضمانت اجرای مؤثری ندارد که اگر زمانی نخواهد اجرا شود، ایران بتواند از باب مسئولیت، اتحادیه اروپا را به پاسخگویی وادار کند. در حقیقت به لحاظ حقوقی فعلاً بیشتر داوطلبانه به نظر میرسد تا اینکه یک تعهد حقوقی در چارچوب حقوق بینالملل باشد و برای ایران این حق را ایجاد کند که اگر اتحادیه اروپا این برنامه را اجرایی نکند یا این کانال مالی را فعال نکند یا زمانی بخواهد آن را کمتحرک یا دامنه عملش را محدود کند، ایران حق اعتراض داشته باشد یا حتی درخواست خسارت کند.
پس به لحاظ حقوقی چندان چارچوب محکمی ندارد. یا حداقل مسائلی که تا اینجا مطرح شده این را نشان نمیدهد، مضاف بر اینکه یک مقدار هم فعلاً مقید به این است که ایران کنوانسیونها یا مکانیسمهای مربوط به مقابله با پولشویی و تأمین مالی تروریسم در چارچوب سیافتی، پالرمو و افایتیاف را به مرحله اجرا بگذارد که تا حدودی موضوع را مشروط و ایران را با چالش روبهرو میکند. در حوزه اقتصادی هم دامنه عملی محدودی دارد و اینطور نیست که همه مبادلات و مراودات مالی ایران و اتحادیه اروپا را دربر بگیرد. فعلاً به یک حوزه محدود تجاری که شامل دارو، مواد غذایی و ابزارآلات کشاورزی است، منتهی میشود.
درواقع نمیدانیم در رابطه با نفت چگونه میخواهد عمل کند و شرکتهای اروپایی یا فعالان اقتصادی که میخواهند وارد بازار نفت ایران بهمنظور خرید یا فروش تکنولوژی و ارسال خدمات مربوط به صنعت نفت شوند، چگونه در این مکانیسم مالی باید عمل کنند.
در مورد بیمه، کشتیرانی و مسائل مختلفی که جنبههای گسترده تجارت بینالملل را دربر میگیرد هم وضع به همین صورت است. پس در بعد اقتصادی هم از جزئیات اطلاع چندانی نداریم و احتمالاً در آینده ابعاد آن روشن خواهد شد. در بخش فنی هم نمیدانیم چنین مکانیسمی که برای اولین بار تجربه میشود در عمل و در مرحله اجرا چقدر توان این را دارد که با توجه به مشکلات احتمالی آینده مخصوصاً فشارهایی که آمریکا برای اینکه تحریمهایش نتیجهبخش باشد، به لحاظ فنی از توانمندی برخوردار است؟ به لحاظ مالی آیا از قوانین و کارآمدی لازم برخوردار است که نیازهای مالی ایران را در رابطه با بازار مالی جهانی حداقل در آنچه مربوط به معاملاتش با اتحادیه اروپاست را تأمین کند؟
لذا در بعد فنی هم به نظر میرسد که باید بحثها ادامه پیدا کند. آنچه اکنون میتوان درباره آن نظر داد، فقط از بعد سیاسی است که اتحادیه اروپا به آمریکا اعلام میکند اراده سیاسی برای اینکه مسیری باز کند که ما همچنان برجام را زنده نگهداریم و دو طرف اتحادیه اروپا و ایران تلاش کنند که موانع موجود را بردارند تا این مسیر هموارتر شود، وجود دارد.
به نظر میرسد با توجه به بحثهایی که ایرانیها داشتند و حتی بعضاً بهعنوان اعمال فشار اعلام کردند که اگر اتحادیه اروپا این مکانیسم را به اجرا نگذارد، این احتمال وجود دارد که ایران هم تدابیر دیگری بیندیشد و به آن صورت به اجرای برجام متعهد نخواهد بود، بهمنظور پاسخگویی به این دغدغه سیاسی این سازوکار را اعلام کردهاند ولی در مورد ابعاد دیگرش باید منتظر باشیم و ببینیم به کجا میانجامد.